2024 نویسنده: Harry Day | [email protected]. آخرین اصلاح شده: 2023-12-17 15:44
طرح یک کتاب یا فیلم بسته به این که بتواند بیننده را به خود جلب کند و به او علاقه داشته باشد زنده می ماند یا می میرد. چنین قلابی لزوماً درگیری را پیش فرض می کند ، و با افتادن در این قلاب ، ما توجه خود را به چگونگی و چرایی حل منازعه حفظ می کنیم. هر یک از ما همچنین یک نویسنده فیلمنامه در سر خود هستیم. و در سناریوهای ما ، قلاب به این معنی است که تحت تأثیر یک احساس ، فکر یا رفتار مضر قرار داریم.
مغز انسان یک ماشین (جوهر) مولد فکر است. فرایند درک شامل این واقعیت است که همه چیز دیده شده ، شنیده ، تایید شده در یک روایت سازماندهی شده است: "این من دیمیتری هستم ، من بیدار می شوم. باید بلند شوم و صبحانه درست کنم ، سپس برای قرارها آماده شوم. این کاری است که من انجام می دهم. من یک روان درمانگر هستم و می پذیرم افرادی که سعی می کنند به آنها کمک کنند. " روایت به هدف خود می رسد: ما چنین داستان هایی را برای خود تعریف می کنیم تا تجربه خود را سازماندهی کرده و هوشیار باشیم.
مشکل این است که ما همه چیز را به درستی درک نمی کنیم. در فیلمنامه های ما ، ما کاملاً آزاد هستیم که با حقیقت رفتار کنیم. ما این گزارش های قانع کننده خود را بدون سوال می پذیریم ، گویی حقیقت است و چیزی جز حقیقت نیست. ما به این افسانه ها اعتقاد داریم و این ساختار ذهنی را که 30-40 سال پیش ظاهر شد و هرگز به طور عینی تأیید نشده است ، قادر می سازیم کل زندگی ما را نشان دهد. به عنوان مثال ، مفهوم اساسی "خوب هستم اگر …"
در یک روز معمولی ، اکثر ما حدود 16000 کلمه صحبت می کنیم. اما افکار ما - صدای درونی ما - کلمات بیشتری تولید می کند. این صدای آگاهی یک بالابل خاموش اما خستگی ناپذیر است که به طور پنهانی و خستگی ناپذیر ما را با مشاهدات ، نظرات و تجزیه و تحلیل بار می کند. این صدای بی قرار استاد ادبیات را قصه گو غیرقابل اعتماد خوانده اند. قصه گو درونی ما ممکن است مغرضانه ، اطلاعات نادرست داشته باشد یا به خود توجیهی عمدی و فریب متوسل شود.
ما اغلب ادعاهایی را که از این منبع پایان ناپذیر شایعات ناشی می شود ، می پذیریم و آنها را به عنوان حقایق واقعی در نظر می گیریم. اگرچه در واقع این مجموعه پیچیده ای از ارزیابی ها و قضاوت ها است که توسط احساسات تقویت شده است. از طریق این بازتاب عکس العمل های ما ، گرفتار شدن تقریبا اجتناب ناپذیر می شود.
شما به محض اینکه شروع به تصور افکار به عنوان واقعیت می کنید. از این رو ، شما شروع به اجتناب از موقعیت هایی می کنید که چنین افکاری را ایجاد می کند. یا شما دائماً خود را مجبور می کنید آنچه را که از آن می ترسید انجام دهید ، حتی اگر قلاب شما را وادار به عمل کند ، و نه چیزی که برای شما ارزشمند باشد. همه این گپ و گفت های داخلی نه تنها گمراه کننده بلکه خسته کننده نیز هستند. این منابع ذهنی مهمی را که می تواند بهتر مورد استفاده قرار گیرد تخلیه می کند.
طبیعت پر جنب و جوش و فرایند شناختی ما با احساسات در هم آمیخته و تقویت می شود - سازگاری تکاملی که در صورت تهدید ما توسط شکارچیان و قبایل همسایه به خوبی عمل کرد. در مواجهه با تهدید دشمن ، یک شکارچی معمولی نمی تواند وقت خود را صرف انتزاع هایی مانند: "من تهدید می شوم. چگونه می توانم گزینه های موجود را ارزیابی کنم؟ " برای زنده ماندن ، لازم بود که معنی را به طور خودکار به یک پاسخ پیش بینی شده منجر شود. با این حال ، این مکانیسم مخلوط کردن باور نکردنی ما را برای قلاب آماده می کند …
ادامه دارد…
این مقاله به لطف کتاب "چابکی احساسی" نوشته سوزان دیوید ظاهر شد
توصیه شده:
قلاب احساسی برای امید؟
"پرستو قلابی است که ماهی عمیق تر از حد معمول می بلعد و قلاب خودکار روی آن فعال می شود ، یعنی به محض اینکه ماهی کمی کشید ، روی قلاب است." ج) سایت ماهیگیران "ماهی های کوچک به عنوان طعمه استفاده می شود ، طعمه ها برای صید ماهیان بزرگتر ◆ در آشپزخانه می بینید که چگونه ماهی های خواب آلود به پایان می رسند ، چگونه پرستو را از گربه ماهی بیرون می آورند ، چگونه مرغ را نیش می زنند و تخم مرغ های نیمه رسانده را از آن استخراج می کنند.
چابکی عاطفی 6. چگونه از قلاب احساسات بیرون نرویم. کبودی
مقاله قبلی در مورد بوتلینگ بروندرها افرادی هستند که گرفتار احساسات ناراحت کننده شده اند ، آنها از بی ارزشی خود رنج می برند و دائماً ناراحتی هایی را برای همه ایجاد می کنند. آنها نمی دانند چگونه احساسات خود را رها کنند ، زیرا سعی می کنند همه چیز را به اشتراک بگذارند - آنها بر آسیب ، شکست ، نقص ، اضطراب تمرکز می کنند.
چابکی احساسی 5. چگونه از قلاب احساسات بیرون نرویم. بطری کردن
باتلر فردی است که سعی می کند احساسات خود را کنار بگذارد و احساسات خود را کنار بگذارد. آنها احساسات ناخواسته را از بین می برند ، زیرا مورد دوم باعث ایجاد ناراحتی و حواس پرتی از چیز اصلی می شود. اگر شما یک فرد بالغ هستید که شغل خود را دوست ندارد ، می توانید احساسات منفی خود را به شیوه ای منطقی از بین ببرید:
چابکی احساسی 4. ابتکاری فکر و قلاب
ما انسان ها دوست داریم دسته بندی های ذهنی ایجاد کنیم و سپس اشیا ، تجربیات و حتی افراد را به آنها اختصاص دهیم. هنگامی که ما بیش از حد راحت و با دسته های از پیش تعیین شده سفت و سخت آشنا می شویم ، این وظیفه شناختی زودرس نامیده می شود ، به معنای واکنش معمول انعطاف ناپذیر به ایده ها ، چیزها ، افراد و حتی خودمان.
چابکی احساسی 1. از سختی تا چابکی
احساسات - از خشم شدید گرفته تا عاشق شدن ساده لوحانه - یک واکنش فیزیکی فوری بدن به سیگنال های مهم از خارج است. هنگامی که حواس ما اطلاعات دریافت می کنند - نشانه های خطر ، نشانه ای از علاقه به عشق و غیره - ما از نظر فیزیکی با پیامهایی که دریافت می کنیم سازگار می شویم.