2024 نویسنده: Harry Day | [email protected]. آخرین اصلاح شده: 2023-12-17 15:44
با توجه به: دختر 36 ساله است ، اگرچه حداکثر 28 ساله به نظر می رسد. و این تنها به این دلیل است که ظاهر بسیار هوشمندانه است. به جز تقلید از لبخند ، هیچ چین و چروکی روی پوست وجود ندارد. او مشغول فروش نوع خاصی از وسایل روشنایی است ، حرفه ای عالی در شرکت خود ایجاد کرده است ، چندین ماه در سال در کشورهای مختلف جهان زندگی می کند. تنها زندگی می کند ، بدون خانواده. دوستان بسیار زیاد. طرفداران زیادی. اما یکی
رنج کشیدن؟ خیر آیا این از س:ال "هنوز ازدواج نکرده اید؟" او اخیراً وقتی به ملاقات آمد ، این را به من گفت. این س sال دردناک نه تنها توسط مادر ، پدر و سایر اعضای خانواده مطرح می شود (آنها علایق کاملاً قابل درک خود را دارند). بیشتر اوقات از طرف افرادی به نظر می رسد که به نظر می رسد نباید به این موضوع اهمیت دهند.
- من نمی فهمم چرا آنها با چنین ترحم به من نگاه می کنند؟ - با باز کردن چشمانش با مژه های رنگ شده ، او در تراس کافه شکایت کرد. - گویی ، من نمی دانم ، برخی از الکلی یا به طور کلی احمق!
اگر بخواهم صادق باشم ، من خودم می خواستم این س sacال مقدس را از دوست دخترم بپرسم. مانند این که از نظر شخصی چطور است ، آیا با مرد رویایی خود ملاقات کرده اید ، آیا قصد ازدواج با او را دارید. برده شد ، فو!
توطئه مربوطه
در واقع: چرا مردم اینقدر به وضعیت تأهل افراد دیگر اهمیت می دهند؟ خوب ، خوب ، من ممکن است یک روش تحقیقاتی داشته باشم ، من یک یادداشت بر اساس داستانهای این دوست خاص در مورد زندگی شخصی او خواهم نوشت. اما بقیه ، نه روانشناسان و نه نویسندگان ، خوب ، ازدواج یک همسایه چه اهمیتی دارد؟
در انجمن های اینترنتی ، بچه ها از این سوال که "آیا به ازدواج فکر نکرده اید؟" آنها در سن 18 سالگی شروع به عذاب می کنند. دختران می گویند که در 20 سالگی آنها به عنوان کنیزان بالقوه قدیمی در نظر گرفته می شوند. در این زمینه ، به یاد دارم که وقتی در 27 سالگی طلاق گرفتم ، نگرش دیگران نسبت به من واقعاً تغییر کرد.
شما فقط این جواهرات فیروزه ای را نپوشید ، من می دانم! یکی از همکاران مسن گفت - انگشت خود را در هوا تکان می دهد.
- تو دختری در جستجو! همه چیز را تغییر می دهد!
در آن زمان ، در نظر دیگران ، این معنا به تمام اعمال من اضافه شد. حتی اگر اثری از آن نبود. فقط این نیست که برای تعطیلات به ساحل می روید ، بلکه مطمئناً خود را یک مرد خواهید دید. و نه تنها برای رقص ، شما برای تولد دوستانه در باشگاه جمع شده اید و به همین دلیل است که شما خیلی خوب به نظر می رسید ، نه ، نه. و شما فقط می دانستید که چند نفر در حل مسئله خانواده من فعال ترین مشارکت را داشتند! تقریباً هر دوست متاهل من کاندیدای بسیار ارزشمندی برای من داشت (معمولاً دوست شوهرش). آنها هرگز از من چنین مراقبت نمی کردند ، هرگز اینقدر به من توصیه نمی کردند.
بیایید آن را مشخص کنیم
چرا خانواده های سراسر جهان اینقدر نگران هستند که شخص دیگری آزاد باشد؟
1. حکایت را به خاطر بسپارید: یک دوست ازدواج نکرده متاهل تماس می گیرد ، می گوید که چگونه همه چیز را شسته و اتو کرده ، همه اعضای خانواده را تغذیه کرده ، آنها را به رختخواب کشانده ، مانند سگ خسته شده است. و مجرد در جکوزی خوابیده است ، شامپاین با توت فرنگی می نوشد ، موسیقی گوش می دهد. "اما وقتی فکر می کنم که تو تنها هستی ، قلبم خون می شود!" زن متاهل به او می گوید خنده خنده ، اما این حکایت به طور کامل کلیشه های مربوط به ازدواج و زندگی آزاد را نشان می دهد. ما افراد کلیشه ای را قضاوت می کنیم. به طور کلی پذیرفته شده است که فردی که خانواده تشکیل نداده است ناراضی است. خوب ، یا حداقل کمی ناراضی تر از شما. اینکه می خواهد خانواده ای تشکیل دهد ، اما نمی تواند. فرض کنید در نیمی از موارد وجود دارد. بسیاری می گویند حتی می توانند ایده ای را به خاطر جامعه پخش کنند ، آنها می گویند ، من خوشحال خواهم شد ، اما این کار نمی کند. در عین حال ، هر کس واقعاً می خواهد ، او می آفریند. او به روانشناس می رود ، نگرش ها ، برنامه های زندگی خود را تغییر می دهد ، اگر مشکل این است. و شریک زندگی پیدا می کند. اما کسی می خواهد تنها باشد ، فضا را با هیچ کس به اشتراک نگذارد ، مسئولیت پذیر نباشد ، فقط برای خود تصمیم بگیرد و در مورد برنامه های خود پاسخگو نباشد. این ایده خوشبختی اوست.
2. به هر حال ، آنها در مورد زندگی شخصی خود در خارج از کشور نیز س questionsال می کنند. اما به نوعی باهوش تر است و فقط کسانی که حق اخلاقی دارند این کار را انجام دهند: مانند دوستان نزدیک ، والدین ، یا زمانی که خود شما می خواهید در مورد آن صحبت کنید.نکته مهم این است که در کشور ما مفهوم مرزهای شخصی توسط دهه ها ایده های شوروی در مورد اخلاق شسته شده است. مرد خانواده بیشتر قابل اعتماد تلقی می شد و موضوع طلاق از زن یا شوهر می تواند در یک جلسه مهمانی مورد بحث قرار گیرد. "آیا جرات کردی از دوست داشتن همسرت دست بکشی؟ شما چه کمونیستی هستید؟ به نظر می رسد مهمانی سرزنش کننده است …"
روانشناسانی نبودند که بتوانند مشکلات خانوادگی ، احساسات نامرتب خود را با چه کسی در میان بگذارند؟ درست است - به نزدیکترین دوست ، دوست دختر ، همکار. وظایف روانشناسان - گوش دادن ، درک ، حمایت ، توصیه های خردمندانه - توسط محیط شما انجام شد. و برخی از آنها تصمیم گرفتند مشکلات شما را برای شما حل کنند. خزیدن در روح و زندگی شخصی دیگری به ترتیب چیزهاست. روح خود را بیرون بیاورید و برای ارزیابی کلی پهن کنید - اما این چیست؟ بگذار مردم بگویند …
3. افراد خانواده بیشتر علاقه مند به حفظ سنت ها و هنجارها هستند. آنها بچه هایی دارند که بزرگ می شوند. از نظر آنها ، این اخلاق رایگان شما مانند یک تکه تکه در یک مکان است ، آنها را بسیار می ترساند. آنها می خواهند فرزندانشان بزرگ شوند تا در عروسی خود به پیاده روی بروند و از نوه هایشان پرستاری کنند. به خصوص ، که خنده دار است ، دقیقاً نگران کسانی است که خودشان مدت زیادی به عنوان لیسانسه دویدند و از هوای آزادی دمیدند.
4. رایج ترین دلیل چنین س questionsالهایی ، تأیید خود است. خانواده در جامعه یکی از نشانه های اساسی موفقیت است. شما ممکن است چیزی ایجاد نکنید ، ممکن است در هیچ کجا موفق نشوید ، ممکن است میلیون ها درآمد نداشته باشید. اما اگر شما قادر به تشکیل خانواده بودید ، قبلاً به آن رسیده اید ، زیرا این تقریباً وظیفه اصلی یک فرد است - "بارور باشید و تکثیر شوید". با هزینه شخصی که هنوز این کار را نکرده است ، می توانید عزت نفس خود را کاملاً بالا ببرید. "من بیشتر از تعویض کفش کشور دیده ام!" - دوست من به نقل از برخی از نویسندگان آمریکایی می گوید. من باید از نظر تئوری به او حسادت کنم ، درست است؟ و من ، یک خانم متاهل در مرخصی زایمان ، هنوز می خواهم کمی به او رحم کنم. بسیار خوب ، او خود را بدبخت ، در خروشچف بدون تعمیر ، بدون شغل و لباس قدیمی می نشیند. و سپس ، می دانید ، چشم های شما با موفقیت های شما ذرت هستند.
- آیا واقعاً می خواهید ازدواج کنید؟ شوهرم یک دوست مجرد دارد …
او دیوانه است ، و من راضی هستم. با این حال ، من البته شوخی می کنم. اینها همه بازی های روانی ما هستند ، مانند اکثر دوست دخترهای متاهل با دختران مجرد.
از روی مهربانی روح
همه این دلایل اتفاق می افتد. اما نکته اصلی این است که مردم برای یکدیگر آرزوی خوب دارند. یک خانواده سالم واقعاً شادی است ، قابل مقایسه با هیچ چیز. آرزوی موفقیت برای دیگران غریزه اصلی ماست.
اما در اینجا مهم است که در مصرف آن زیاده روی نکنید. و سپس کسانی هستند که ازدواج می کنند ، فقط برای اینکه در بازندگان مجرد قدم نزنند ، فقط با این سوالات احمقانه از شر آنها خلاص شوند. و سپس ما گلایه می کنیم که تعداد طلاق ها در کشور رو به افزایش است.
گاهی انسان به تنهایی نیاز دارد. برای اینکه خود را به درستی بفهمید ، برای یک بت پرستی خانوادگی آماده و بالغ شوید. و عجله نکنید او خودش تصمیم می گیرد ، نه یک شخص کوچک.
توصیه شده:
چرا ازدواج نکردی؟ سه دلیل احتمالی
تعداد کمی از ما در زمان معینی این سال را نداشتند: "خوب ، کی ازدواج می کنی (ازدواج می کنی)؟" با کنار گذاشتن موضوع بی تدبیری و نقض مرزها توسط این س ،ال ، می گویم که این س inال در جوانی من هر بار به سادگی من را عصبانی می کرد. چه پاسخی می توانید به یک فرد بدهید؟ خسته از جواب دادن ، فقط آه شدیدی کشیدم.
"چرا مرا ترک نکردی؟!" روان درمانگر یادداشت می کند
من و همسرم 8 سال است که با هم نخوابیده ایم. - او گفت که به درون یخ پرش کرد. تقریبا از آستانه در. ظاهراً زمان زیادی طول کشید تا آماده آمدن شد. اتفاق می افتد. قد بلند ، لاغر ، حدود پنجاه سال ، ورزشکار ، با مهر پاک نشدنی از هوش روی صورتش. تاریخ ، به احتمال زیاد با تکنولوژی بالا ، تنیس ، دوچرخه سواری یا اسکی در سراشیبی.
چگونه می توان از قطع ازدواج ، ازدواج ، ازدواج جلوگیری کرد؟ ریشه ها و راه حل. روانشناسی شخصیت
اغلب این سوال برای جوانان (دختر و پسر) جالب است. آیا خانواده خواهم داشت؟ آیا من دقیقاً با دختری (مرد) که دوست دارم ملاقات می کنم؟ چنین تجربیاتی کاملاً طبیعی است! اما چگونه می توان شرایط ازدواج را رها کرد و دیگر به تنهایی احتمالی فکر نکرد؟ این موضوع بیشتر افراد را در سنین جوانی نگران می کند ، زیرا آنها تجربه کافی در روابط ندارند (در پس زمینه افزایش هورمونی ، آنها واقعاً می خواهند با جنس مخالف رابطه برقرار کنند ، اما با همه مشکلات روبرو نشدند.
سکته نکرده؟ چرا من اینقدر زود ازدواج کردم (ازدواج کردم)؟ دلایل اندیشه برای مردان و زنان در ازدواج
راه نرفتی بالا؟ چرا من زود ازدواج کردم (ازدواج کردم)؟ داستانهای واقعی (حروف): پیتر ، 30 ساله ، سن پترزبورگ. من پنج سال است ازدواج کرده ام. همسرم از من کاملاً راضی است ، من حتی روابط بسیار خوبی با والدینش دارم. من فکر می کنم مشکل من این است که در دو سال گذشته درآمد زیادی را شروع کرده ام.
اسرار یک ازدواج قوی و چرا ازدواج شما محکوم به شکست است
امروز می خواهم چیزهای ظالمانه ای بگویم ، اما گاهی اوقات مهم است که با خودتان صادق باشید. تعداد زیادی از ازدواجهای "قوی" محکوم به فروپاشی هستند. دلایل این وضعیت ساده است. اکنون من در مورد اسرار اصلی یک ازدواج ناگسستنی به شما می گویم.