بدون شکستن خود ، از جدایی عبور کنید

تصویری: بدون شکستن خود ، از جدایی عبور کنید

تصویری: بدون شکستن خود ، از جدایی عبور کنید
تصویری: طریقه صحیح بحث که منجر به دعوا و عذاب وجدان و ناراحتی نشود 2024, آوریل
بدون شکستن خود ، از جدایی عبور کنید
بدون شکستن خود ، از جدایی عبور کنید
Anonim

"رفت. منصرف شدم. فراموش کردم."

"او به من نیاز ندارد. او اهمیتی نمی دهد."

دیر یا زود ، هریک از ما با چنین سناریویی روبرو هستیم. افسوس ، جدایی یک مرحله طبیعی در توسعه یک رابطه است. و باید بگویم ، گاهی اوقات واقعاً برای بهترین است. اما چگونه به خود توضیح می دهید که لزوما پایان یک رابطه پایان جهان نیست؟ احمقانه است که در اوایل پاییز از گل پژمرده ناراحت شوید یا خودتان را به خاطر این واقعیت که روز جایگزین شب شده است سرزنش کنید. بنابراین ، چرا اغلب اوقات ما پایان رابطه را فروپاشی همه امیدها می دانیم؟

عبارت "تا مرگ ما را از هم جدا نمی کند" را به خاطر دارید؟ این امکان وجود دارد که شما نباید همه چیز را به معنای واقعی کلمه درک کنید. و اگر ما در مورد مرگ جسمی همسران صحبت نمی کنیم ، بلکه در مورد "مرگ رابطه" صحبت می کنیم ، اگر بخواهیم یک کلمه معروف را بیان کنیم ، هیچ گناهی بزرگتر از قطع رابطه زنده یا حفظ رابطه مرده نیست. رنج ، پرتاب و سرزنش های متقابل آغاز می شود.

روابط بین مردم یک موجود زنده است. و مانند هر ارگانیسم زنده ، روابط نیز "ریتم های زیستی" خاص خود را دارند. اگر عشق واقعاً گذشت ، احساسات سرد شد و شرکا تصمیم متقابل برای جدا شدن گرفتند ، بنابراین ، به عنوان یک قاعده ، یک احساس فوق العاده غم و سپاسگزاری برای لحظاتی که با هم به اشتراک گذاشتند باقی می ماند. اما بر اساس این سناریوی حاصلخیز ، تعداد کمی از جدایی ها ایجاد می شوند.

متأسفانه ، بیشتر اوقات ، برای یکی از شرکت کنندگان در اتحادیه عشق ، این شکاف یک ضربه واقعی است. وقتی رابطه "برای زندگی" از هم پاشیده می شود ، زخم های غیر التیام بخشی روی قلب باقی می ماند. مدتی بعد آنها به "زخم های نبرد" تبدیل می شوند ، اما اگر طرفدار "چیدن" و دیدن "وضعیت آن در زیر زخم" هستید ، پس روند بهبود می تواند زمان زیادی طول بکشد.

هر کس دلایل خاص خود را برای رنج کشیدن دارد. شخصی بارها و بارها با همان سناریو زندگی می کند و سوال "چرا دوباره من؟" شخصی عادت دارد خود را برای همه چیز سرزنش کند و به آرامی از درون فرو می پاشد. "اسباب بازی" مورد علاقه شخصی برداشته شد و او آمادگی جبران باخت را ندارد.

من نمی توانم به شما بیاموزم که "رنج نکشید" (اگرچه ارتباط با یک متخصص این روند را کمتر دردناک می کند). اما من می توانم الگوریتم خاصی را ارائه کنم که به شما در "زنده ماندن" کافی از پایان رابطه کمک می کند.

اقرار کردن این واقعیت که رابطه به پایان رسیده است برای شریک خود بهانه نیاورید. با تلاش برای نفی بدیهی ها به خود دروغ نگویید. "مادرش" یا "دوست دخترانش" را به خاطر اتفاقی که افتاده سرزنش نکنید. اگر یک فرد بزرگسال تصمیمی بگیرد ، خود مسئول این تصمیم است. ممکن است شما آسیب دیده و ناراحت شوید ، اما شریک زندگی شما یک فرد مستقل بالغ است و در نهایت ، او حق دارد دیدگاه خود را در مورد این موقعیت داشته باشد.

شناسایی کنید احساسات من. هنگامی که روح آسیب می بیند و قلب دچار تار و پود می شود ، محلی سازی درد بسیار دشوار است. سعی کنید احساس خود را دقیقاً بفهمید. کینه؟ عصبانیت؟ گیجی؟ همه شرایط متفاوت است ، و هیچ دستور العمل واحدی وجود ندارد. اما هنگامی که علت درد را درک کردید ، مقابله با آن برای شما آسان تر خواهد شد.

تجربه خود را تخفیف ندهید هر اتفاقی که برای ما می افتد شخصیت ما را شکل می دهد. هر رابطه ای ، مانند هر فروپاشی ، یک درس است. سعی کنید بفهمید مال شما چیست.

مراقب خودت باش. من فقط در مورد نیاز به جمع و جور شدن و ادامه زندگی صحبت نمی کنم. بسیاری از ما نمی توانیم برای مدت طولانی زیر پرده ها پنهان شویم و غم خود را تا ته گریه کنیم. مسئولیت هایی وجود دارد ، کار ، کودکان … اما تبدیل شدن به یک زامبی ، که افکار او کاملاً در تجربه جدایی جذب شده است ، نیز ضروری نیست.

از آنجا که نمی توانید به آنچه اتفاق افتاده فکر کنید و فیلم را در ذهن خود بارها و بارها اجرا کنید ، سعی کنید "خودکاوی" خود را از مخرب به سازنده تبدیل کنید. سعی کنید بفهمید که خودتان چه می خواهید. نیازها و خواسته های خود را درک کنید. از این استراحت برای قوی شدن استفاده کنید.وقتی می فهمیم چه می خواهیم ، یافتن راهی برای خروج از این وضعیت آسان تر می شود.

ببخش و رها کن … بله ، می دانم که گفتن این امر آسان تر از انجام آن است. در مراحل مختلف تجربه ، شما انکار ، عصبانیت ، ناامیدی را تجربه می کنید - هر چیزی جز سپاسگزاری. اما به هر حال آن را امتحان کنید. اگر چنین رابطه ای را حفظ کنید ، چیزهای خوب زیادی در آن وجود دارد. از شریک خود برای این کار تشکر کنید. در صورت امکان ، به او بگویید که چقدر سپاسگزار هستید که با هم وقت می گذارید. اگر در حال برقراری ارتباط نیستید ، یک تکه کاغذ بردارید و همه چیزهای خوبی را که در این رابطه قدردانی کرده اید بنویسید.

اگر خانواده شما دارای فرزندان هستند ، آنها را از هم جدا نکنید ، آنها را مجبور کنید تا در ترومای شما زندگی کنند و بین مادر و پدر یکی را انتخاب کنند. اگر شریک زندگی شما کافی است ، به او اجازه دهید در زندگی فرزندان شما شرکت کند. وقتی از دوست داشتن دست می کشیم ، هرگز والدین خود را متوقف نمی کنیم.

زندگی پس از جدایی به پایان نمی رسد. برعکس ، مرحله جدید آن آغاز می شود - احتمالاً جالب تر و شدیدتر از مرحله قبلی. نکته اصلی این است که به خود اجازه دهید زندگی کند. و منفی را نیز همراه خود نکشید. تنها تجربه و خرد حاصل از روابط گذشته را در چمدان خود بگذارید. آنها بدون شک وجود دارند - آنها فقط باید پیدا شوند و از درد پاک شوند. هر شخصی سزاوار شاد بودن است. به خود اجازه دهید و این حق را برای شریک زندگی خود تصدیق کنید.

ارائه توصیه های جهانی که برای همه مناسب باشد بسیار دشوار است. هر موقعیتی منحصر به فرد است ، همانطور که احساسات و تجربیات شما منحصر به فرد است. اگر متوجه شدید که نمی توانید این کار را به تنهایی انجام دهید ، از تماس با یک متخصص دریغ نکنید.

روانشناسان و مربیان نیز افرادی مانند شما هستند. فقط ما علاوه بر تجربه زندگی خودمان ، دانش و مهارت های عملی نیز داریم که می تواند درد شما را تسکین داده و به شما در یافتن راهی برای خروج از هزارتوی رنج کمک کند. هریک از ما بیش از یک بار این مسیر را پشت سر گذاشته ایم. با هم می توانیم از پس آن برآییم.

توصیه شده: