2024 نویسنده: Harry Day | [email protected]. آخرین اصلاح شده: 2023-12-17 15:44
تو همیشه خود را به من سپردی ، و او به من داد - من
چنین می گوید قهرمان فیلم با عنوان غم انگیز "من از شما می خواهم که کلوا K را در مرگ من سرزنش کنید".
در واقع هیچ کس فوت نکرد پسر (نام او Seryozha است) به دلیل عشق ناراضی از صخره بیرون نیامد. اگرچه … در آن لحظه واقعاً چیزی در او مرد. اعتقاد کودکان "بهترین هدیه من خودم هستم!" … او از دوران کودکی عاشق او بود. او برای او تکالیفش را انجام داد ، یک کیف حمل کرد ، وقتی بیمار بود برای تهیه دارو دوید. او کارهای زیادی برای او و برای او انجام داد.
او فقط به دلیل ظاهر زیبا به گروه کر برده شد. آنها به او گفتند دهانش را در سکوت باز کند ، زیرا او شنوایی نداشت. و همچنین هیچ توانایی خاصی برای هیچ چیزی وجود ندارد. خوب ، او زیبا است - دختر دیگر به چه چیز نیاز دارد؟ "هیچ کاری نکن - فقط راه برو!" و ناگهان … پسر دیگری ظاهر می شود (نام او لاوریک است) ، که می گوید: "نمی تواند این باشد که توانایی هیچ کاری وجود ندارد. بیایید بررسی کنیم - شاید شما یک شنوایی دارید ، فقط یک گوش داخلی. " و معلوم می شود - واقعاً وجود دارد. و او می تواند آواز بخواند ، و نه تنها دهان خود را باز کند ، و گروه کر را با داده های خارجی خود تزئین کند.
اما هر Klava موفق به ملاقات با چنین Lavrik نمی شود. و دورتر از هر سریوژا - پیشانی خود را در مقابل یک معشوق ناگهانی محبوب به واقعیت بکوبد. اما فداکاری چطور؟ از خود گذشته؟ دادن همه چیز بدون مطالبه چیزی در مقابل - آیا این اصل عشق نیست؟ اجازه دهید صادقانه باشد. پس از همه ، انجام همه اینها - شما به چیزی نیاز ندارید … به جز عشق! و همانطور که می دانید عشق فروشی نیست. حتی در ازای ایثار و بخشش. یا آنجاست یا نیست.
یک شاهکار دیگر به خاطر محبوب (معشوق) چطور؟ از انتظارات خود دست بردارید ، او را به میدانی برای تحقق خود و تجسم بلندپروازی های خود تبدیل نکنید ، بلکه بهترین ها ، درخشان ترین و بی نظیرترین ها را در او ببینید ، از او در آشکارسازی استعدادهای خود حمایت کنید. ، و تجسم رویاهای خود شما نیست؟ از آنچه او می تواند به این جهان بدهد خوشحال باشید ، و نه از آنچه شما می دهید ، می دهید ، می دهید؟ خودم! و او (الف)-می پذیرد-می پذیرد-می پذیرد. شما
به هر حال ، مدام دادن چیزی ، سرمایه گذاری - در نتیجه او (او) را به شاخه ای از خود تبدیل می کنید. شما بدون این که فضای آزاد او را رها کنید ، خود را تکرار می کنید. او (او) دیگر در پشت کوه هدایای شما قابل مشاهده نیست. چه کسی را همزمان دوست داری؟ خودت و فقط خودت.
با مراقبت و توجه شما در احاطه فرد دیگر ، منظور شما این است که او یک فلج ناتوان است. او بدون تو گم می شود البته ، هر یک از ما چنین لحظاتی را داریم که به مراقبت نیاز داریم - به عنوان مثال ، بیمار شدیم ، یا غم و اندوه رخ داد. اما اگر مراقبت و حضانت تنها ابراز عشق است که شما قادر به انجام آن هستید ، در نتیجه فرد را مجبور می کنید دائماً بیمار و ناراضی باشد. جای تعجب نیست اگر او این نقش را تحمل کند و شروع به دریافت "مزایای" خود کند - او بیشتر و بیشتر از شما مطالبه می کند و مرتباً شما را متهم می کند که از اشتباه مراقبت می کنید ، نه به روش صحیح.
و در اینجا یک کشف جالب در انتظار شماست. شما خودتان را دوست ندارید و برای خود ارزش قائل نیستید. شما دائماً نیاز به تأیید ارزش خود ، اهمیت برای شخص دیگر دارید. "به هر حال ، او (الف) بدون من گم می شود!"
بله - دوست داشتن یک فرد قوی ، روشن ، با اعتماد به نفس بسیار دشوارتر است! فقط شما نیستید که به آن احتیاج دارید. بسیاری او را تحسین می کنند ، بسیاری می خواهند با او ارتباط برقرار کنند ، بسیاری از شرکت او خوشحال خواهند شد. او ممکن است در هر زمان بیشتر از شما به شخص دیگری علاقه داشته باشد.
"زن باهوش از خود مراقبت می کند و زن احمق از شوهرش مراقبت می کند." این امر در مورد مردان نیز صدق نمی کند.
خودخواهی؟ نه ، فقط "دادن به خود" خودخواهی واقعی چیست و چیست. در حالی که از ایثار لذت می برید ، افتخار خود را جشن می گیرید. و شما از ویژگی های "سایه" خود خلاص می شوید - آنها در هر یک از ما وجود دارند. به هر حال ، ایثار می تواند طغیان خشم و غرور و سرکوب علایق دیگران و خیلی بیشتر "فوق العاده" را توجیه کند.
متوقف کردن دادن و بخشیدن دائمی - شما با خودتان تنها می مانید. با تمام خوبی ها و بدی هایی که در روح شما وجود دارد. و باید با آن روبرو شوید. و عشق. آیا از این نیست که می دوید ، دائماً به خود می دهید؟
نویسنده مقاله - لانا تایگز (Maslova Svetlana Vladimirovna) (ج)
هنگام کپی کردن یک مقاله و هر قطعه آن ، نیاز به ذکر است!
توصیه شده:
چگونه از مشکوک بودن و فریب دادن خود دست بردارید
هر زنی در زندگی خود حداقل یک بار با این واقعیت روبرو می شود که نظم دادن به چیزها در افکار او دشوار است. یک ایده مشابه ساعتها در سر می چرخد ، ابعاد و رنگهای جدیدی به دست می آورد ، اضطراب یا مالیخولیا را از بین می برد. اما هنوز نتیجه ای حاصل نشده است.
دنبال خودت می گردی. در بازگشت ارزش ذاتی از دست رفته
ایده ارزش ذاتی یک شخص چیز جدیدی نیست و امروزه منطقی و گسترده است که هر فرد با منحصر به فرد و اصالت خاص خود یک شخص است. اما بیایید به زندگی و آنچه در ذهن افراد مدرن می گذرد بپردازیم. پیشرفت تکنولوژیکی ، اطلاع رسانی جامعه ، سرعت بالای زندگی به طور قابل توجهی بر زندگی یک فرد مدرن تأثیر می گذارد.
دست از این کار بردار
طرح من درباره چیزهای کوچک است. گاهی اوقات آنها مانند پشه های مزاحم مانع ایجاد روابط گرم با مردم می شوند. حتی لازم نیست در اینجا عمیق شوید - باید به برخی از جزئیات توجه کنید ، اشتباهات را بپذیرید و جلوه های جدیدی به تصویر خود اضافه کنید. طرح من درباره دوست داشتن دیگران نیست.
از دست دادن و از دست دادن ذهنی را تجربه نکرده اید
زندگی ما از جمله موارد دیگر شامل درد ، ناامیدی ، از دست دادن و از دست دادن است … و هیچ راه فراری از آن وجود ندارد … این زندگی است. در زندگی خود ، انواع مختلفی از تجربیات ، احساسات ، احساسات را تجربه می کنیم. اگر این احساسات بیش از حد غیرقابل تحمل ، پیچیده ، غیرقابل درک و ترسناک باشند ، روان می تواند از خود در برابر چنین "
برای خودت متاسف باشی یا برای خودت دلسوزی نکنی؟
این به چه معناست - شما نمی توانید برای خود متاسف شوید و باید از شر این خواسته خلاص شوید؟ چه موقع برای خود متاسف باشید و چه زمانی نه؟ در فرهنگ ما مرسوم است که از دیگران (دوستان ، آشنایان ، همکاران ، گاهی حتی رهگذران) شکایت کرده و برای خود متاسف باشید.