مرزهای روابط: چگونه آنها را تعریف و حفظ کنیم؟ و چگونه می توانید رابطه خود را حفظ کنید؟

فهرست مطالب:

تصویری: مرزهای روابط: چگونه آنها را تعریف و حفظ کنیم؟ و چگونه می توانید رابطه خود را حفظ کنید؟

تصویری: مرزهای روابط: چگونه آنها را تعریف و حفظ کنیم؟ و چگونه می توانید رابطه خود را حفظ کنید؟
تصویری: با این ۱۲ ترفند دوست پسرتان را عاشق خود کنید 2024, آوریل
مرزهای روابط: چگونه آنها را تعریف و حفظ کنیم؟ و چگونه می توانید رابطه خود را حفظ کنید؟
مرزهای روابط: چگونه آنها را تعریف و حفظ کنیم؟ و چگونه می توانید رابطه خود را حفظ کنید؟
Anonim

به نظر من ، هر یک از ما باید به خاطر داشته باشیم که ما با دستورالعمل استفاده به دنیا نیامده ایم ، با آن قدم نمی زنیم ، روی پیشانی حک شده است ، بنابراین سایر افراد برای ما ناراحتی ایجاد می کنند: تماس بگیرید هنگامی که ما در حال حاضر / هنوز در خواب هستیم ؛ آنچه مجاز کردیم را بگیریم ؛ سوالاتی بپرسید که آمادگی پاسخگویی به آنها را نداریم و غیره.

در چنین شرایطی چه کاری می توان و باید انجام داد؟ و چگونه رابطه با شخص را خراب نکنیم؟

برای حل مشکل نقض مرزها ، قبل از هر چیز باید درک کنیم که آنها در کشور ما کجا هستند - یعنی بدانیم کجا و چه زمانی احساس خوبی دارم و کجا و چه زمانی احساس بدی دارم. چه چیزی را دوست دارم و چه چیزی را نه ؛ با چه چیزی می توانم موافق باشم و چه چیزی نه ؛ آنچه در حال حاضر می خواهم و آنچه نمی خواهم - این دانش تجلی مستقیم عشق به خود است. بنابراین ، وقتی مشتری از من می پرسد: "با این فرد بد که اینقدر درد من را تحمل می کند ، باید چکار کنم؟" سپس من یک س counterال متقابل می پرسم: "دقیقا در این شرایط چه می خواستی؟" اگر مشتری پاسخ ها را می داند ، ما همچنان با موضوع علامت گذاری و حفظ مرزها کار می کنیم. اگر مشتری نمی داند چه کسی است و چه می خواهد ، ما شروع به تحقیق در مورد او می کنیم و تنها پس از آن به مسئله مرزها می پردازیم.

بنابراین ، با م componentلفه اول - درک اینکه مرزها کجا هستند - ما آن را فهمیدیم ، اکنون به نقطه مهم بعدی - سطح حساسیت نقض مرزها - می پردازیم. هرچه مرزهای خود را بهتر بشناسیم ، سریعتر به نقض آنها پاسخ می دهیم. همچنین ، واکنش ما به میزان نزدیکی رابطه با مجرم مربوط می شود. به طور معمول ، هرچه در یک رابطه صمیمی تر باشیم ، کمتر متوجه می شویم یا می خواهیم نشان دهیم که مرزهای ما نقض شده است. ما عاشق توجیه افراد نزدیک هستیم: "خوب ، این شخص محبوب من است" ، "این یک تصادف است و دیگر تکرار نخواهد شد" ، "این مادر من است ، او من را خیلی دوست دارد" و غیره. با این حال ، هرچه بیشتر و بیشتر مرزها نقض شوند ، ما بیشتر تحریک می شویم و به عنوان یک قاعده ، دیر یا زود ، ما مانند یک آتشفشان منفجر می شویم و هر کوچکترین جنایت را به یاد می آوریم. آخرش به چی می رسیم؟ روابط ناامیدانه خراب می شود ، اعصاب خسته می شوند و اغلب اتفاق می افتد که این وضعیت در آینده تکرار می شود.

به همین دلیل مهم است که به هرگونه نقض مرزها ، حتی کوچکترین ، پاسخ دهید و به دیگران پیشنهاد دهید که از مرز عبور کرده اند. آنگاه دیگر توهمی نخواهد داشت که او همه کارها را درست انجام داده ، ما آن را دوست داشتیم و می توانیم با همان روحیه ادامه دهیم.

شما می توانید در مورد اولین نقض مرزها با استفاده از کلمات در قالب "I-Messages" اطلاع دهید: "وقتی وارد اتاق می شوید بدون در زدن" می ترسم "،" وقتی در این مورد بحث می کنیم ، احساس ناراحتی می کنم ، بنابراین نمی کنم می خواهم دیگر در مورد این موضوع صحبت کنم. " می توانید با عبارات کوتاهتری کنار بیایید: "من آن را دوست ندارم" ، "من آن را دوست ندارم" ، "من آن را دوست ندارم" ، "من آن را نمی خورم". این مهم است که در اینجا درک شود که دیگری در نقض مرزها مقصر نیست. ممکن است او واقعاً شک نداشته باشد که چنین رفتاری می تواند به هیچ وجه باعث آزردگی کسی شود. بنابراین ، برای اولین بار ، کاملاً واضح و قابل درک است که نشان دهیم انجام این کار غیرممکن است ، زیرا همیشه باعث می شود احساس بدی داشته باشم ، و نه به این دلیل که شما یک فرد بد هستید.

اگر بعد از آن شخص دیگر کاری را انجام داد که ما دوست نداریم ، باید اظهارات جدی تری را بیان کنیم: "اگر این موضوع را دوباره مطرح کنید ، من برخاسته و می روم" ، "اگر همچنان بدون در زدن وارد اتاق من شوید ، سپس من حرکت خواهم کرد "و سایر تغییرات در موضوع. مهم است که به خاطر بسپاریم که کلمه "که" فقط باید توسط آنچه ما واقعاً می توانیم انجام دهیم دنبال شود ، که قابل مقایسه با میزان آسیب ناشی از آن است ، و فقط آن چیزی که مربوط به خود ماست. این کلمات که "اگر به این کار ادامه دهید ، بیست مرتبه حرکات کششی انجام می دهید" به تنهایی قدرت خود را ندارند.

نقض مرزها برای بار سوم در حال حاضر یک جنایت جدی است و باید بتوان به اندازه کافی به آن واکنش نشان داد. این دقیقاً همان لحظه ای است که شما باید از تهدیدی که برای بار دوم گزارش کردیم استفاده کنید. آنها قول دادند که برخیزند و بروند - برخاستند و رفتند ، قول دادند که حرکت کنند - حرکت کردند. درک این نکته مهم است که این کار دستکاری یا انتقام نیست ، آنچه ما در این لحظه انجام می دهیم ، دفاع نسبتاً سخت از مرزها است. زمان انتقام زمانی فرا می رسد که مرزها از قبل خراب شده اند ، کل قلمرو خراب شده است و شما باید همین کار را با مجرم انجام دهید. و زمان دستکاری زمانی فرا می رسد که نیاز شدیدی به چیزی وجود داشته باشد و به خاطر ارضای آن آماده باشند تا نیازهای دیگر خود را فدا کنند.

و آنچه ما اکنون انجام می دهیم با هدف حفظ خود در یکپارچگی و ایمنی و همچنین روابط با شخص دیگر است. به خصوص ، این در مرحله اولیه روابط عاشقانه صادق است ، زمانی که زن و مرد هنوز یکدیگر را از نزدیک نمی شناسند ، نمی دانند چه چیزی مجاز است و چه چیزی مجاز نیست. و نترسید که نام بیل را بر اساس ترس از دست دادن "عشق زندگی خود" نامگذاری کنید. پی بردن به اینکه در ابتدای رابطه برای یکدیگر مناسب نیستیم بسیار ارزشمند است ، زیرا این امر فرصتی برای خوشبختی سایر فرصت ها ایجاد می کند.

توصیه شده: