2024 نویسنده: Harry Day | [email protected]. آخرین اصلاح شده: 2023-12-17 15:44
منطقی است که هریک از ما با اعتماد به نفس متولد نشده یا از خود مطمئن نیستیم. عزت نفس ما و همچنین کل تصور خودمان در طول زندگی ما شکل می گیرد. در غیر این صورت ، روان درمانی به عنوان یک روش کار نمی کند. از کلمه اصلا.
در حالی که در مورد مراحل شکل گیری من خودم می خواندم ، به یک لحظه جالب برخورد کردم: به نظر می رسد با عزت نفس ، همان اصل در سایر "مراحل توسعه چیزی" کار می کند: می تواند "منجمد شود"”در مرحله ای خوب ، برای مثال ، احتمالاً با افرادی روبرو شده اید که تمایل دارند دنیا (از جمله خودتان) را به عنوان یک تصویر منحصر به فرد سیاه و سفید ببینند ، جایی که همه چیز به طرز شگفت انگیزی به خوب و بد تقسیم شده است. یا دائماً به دنبال مقاماتی باشید که به آنها بگوید چگونه درست و / یا بدون ابر زندگی کنند. یا در تمام مدت من را نجات می دهد ، چهره های والدین را برانداز می کند ، به طوری که "همانطور که دوست دارید ، نه آنطور که هستند !!!". شاید برخی از این استراتژی ها مشابه استراتژی شما باشد. کی میدونه. اما می توانم به طور قطع در مورد خودم بگویم که من شخصاً وقتی در بزرگسالی بودم به برخی از این مراحل بازگشتم - استرس را تجربه کردم یا زندگی نکردم.
1. حدود یک سال … تا این سن ، کودک خود و مادر را به عنوان یک کل واحد درک می کند. هرچه سن او بیشتر می شود ، یاد می گیرد که احساسات بدنی خود را تشخیص دهد و بعداً آنها را کنترل کند. در این زمینه ، یک سوال مکرر از درمانگران گشتالت ، "اکنون چه احساسی دارید؟" دیگر چندان عجیب و غریب به نظر نمی رسد. تصور ما از خود به معنای واقعی کلمه و جدایی ناپذیر با احساسات جسمانی مرتبط است
2. 3-4 سال … کودک یاد می گیرد که خود را در آینه بشناسد. از آن زمان به بعد ، او می داند که "من هستم و حتی پس از مدتی دیگر از من باقی نمی ماند." در این سن ، کودک به طور فعال مشغول بازی است و شروع به درک آنچه می تواند و نمی تواند می کند. چه چیزی کار می کند و چه چیزی کار نمی کند. روابط با دیگران بر اساس اصل "خوب یا بد" شکل می گیرد. خوب ، برای مثال: وقتی مادر جایی نزدیک است و توجه می کند ، مطمئناً خوب است. اما اگر او چند ساعت به سوپر مارکت برود ، حالش بد است. در دنیای کودک سه ساله ، شخص مهم دیگری نمی تواند همزمان خوب و بد باشد. رابطه آنها با دیگران از نظر احساسی و موقعیتی شکل می گیرد. همانطور که در دنیای بزرگسالان که در این مرحله "گیر کرده اند" - تصویر خودشان نیز به همان شیوه پرش می کند. از بی اهمیتی خود گرفته تا عظمت و کمال. به همین دلیل است که اغلب در روابط نزدیک با آنها بسیار دشوار است.
3.6-11 سال … خودارزیابی دانش آموز جوانتر بر اساس ارزیابی بزرگسالان معتبر است. و در مدرسه تعداد بیشتری از آنها وجود دارد - معلمان و مربیان به شخصیت های بزرگ و مهم والدین اضافه می شوند. و بدتر از همه ، ارزیابی هایی ظاهر می شود که دیدگاه آنها از طرف روانشناسان بسیار مبهم است. علاوه بر این ، یک پدیده وحشتناک به نام "کودک به عنوان گسترش خودشیفته شخصیت" وجود دارد ، زمانی که والدین ، بدون تبدیل شدن به یک بالرین اصلی قبل از 30-40 سالگی ، از فرزند خود یک بالرین تهیه می کنند. یا یک مهندس فناوری اطلاعات از گهواره بلند می شود. یا فقط یک دختر عالی نه ، صبر کن ، کار آسانی نیست. و بهترین بودن در کلاس! و به این ترتیب کل یک چهارم از آن مطلع هستند! نتایج چنین تربیتی اغلب اسفناک است: عزت نفس فرد بسته به ارزیابی افراد مهم "پرش" می کند. و سپس شما همیشه می خواهید مدال دریافت کنید. و مدالهای بیشتر و بیشتر! در غیر این صورت ، جهان فرو می ریزد و خود شخص به هیچ تبدیل نمی شود.
4.12-18 ساله … نوجوان به طور فعال شروع به بازتاب می کند ، جهان در نهایت سیاه و سفید نمی شود. به طور کلی ، این یک دوره کلیدی در شکل گیری عزت نفس و به طور کلی ، ایده های مربوط به خود است. اینجاست که کودک تبدیل به بزرگسال می شود. و بدون شک ، شایسته مقاله جداگانه است. اما هنوز. در این دوره ، شخص به وضوح از ویژگی ها و تفاوت های خود آگاه است. و برای او ، جامعه همسالان اهمیت ویژه ای پیدا می کند. و در این دوره است که به آسانی می توان از رد دیگران ناراحت شد.قلدری در مدرسه ، قلدری ، تمسخر ، طرد شدن - همه اینها می تواند اثری عمیق بر خود اجتماعی و عزت نفس ما بگذارد. و بسیاری از بزرگسالان ، 30/10/30 سال بعد ، با مشکلات عزت نفس به درمان می آیند ، که ریشه های آنها از این قلدری های "توجه نکنید ، صحبت کنید و آرام نشوید" نشأت می گیرد. همچنین در این سن ، کودک به "خودگردانی" روی می آورد - به همین دلیل است که بسیار مهم است که نظر و دیدگاه خود را که با والدین متفاوت است شکل دهید. کودک شروع به جدایی از والدین خود می کند و ایده های مستقل در مورد خود شکل می دهد. همه در 15 سالگی این مرحله را پشت سر نمی گذارند - گاهی اوقات شخصی در 20 ، 30 یا حتی 40 سالگی به این مرحله باز می گردد. و گاهی اوقات هرگز برنمی گردد و تا پایان عمر از نظر روانی به والدین خود وابسته می ماند.
بوم تأملات من در مورد این کتاب ، کتابهای روانشناس برجسته I. S. کونا درست است ، او یکی از بهترین روانشناسان پس از اتحاد جماهیر شوروی است. من شدیدا این را به همه توصیه میکنم.
ادامه دارد.
توصیه شده:
اگر عزت نفس پایین باشد چگونه می توان عزت نفس را بالا برد؟
مشتریان با من س questionال می کنند: چگونه عزت نفس را بالا ببریم؟ معمولاً وقتی مردم درباره عزت نفس صحبت می کنند ، منظورشان چیزی افسانه ای است که بر عدم شادی در زندگی آنها تأثیر مستقیم می گذارد. در یک مکالمه ، معلوم می شود که فرد احساس شادی ، نارضایتی از زندگی و ناراحتی دارد.
چگونه عزت نفس را بالا ببریم؟ 5 راه برای افزایش اعتماد به نفس
امروز ما در مورد اعتماد به نفس ، عزت نفس صحبت خواهیم کرد. در اینجا 5 راه موثر برای افزایش سریع و م -ثر عزت نفس ارائه شده است. بنابراین ، هر گونه مشکل روانی را می توان از درون - از بیرون و از بیرون - از درون حل کرد. 1. از بیرون به داخل - این در مورد رفتار مانند یک فرد با اعتماد به نفس است و در نهایت ، اعتماد به نفس خود را در درون خود به دست می آورید.
عزت نفس و عزت نفس
عزت نفس را بالا ببرید ، پیشرفت کنید. این عبارت خیلی اوقات اتفاق می افتد. عزت نفس چیست؟ منظور از بالا بردن چیست؟ آیا این سوال را از خود پرسیده اید؟ شاید آره. به نظر می رسد همه چیز در اینجا روشن است. بیایید سعی کنیم نگاه دقیق تری داشته باشیم. بنابراین، اعتماد به نفس … بازنمایی و نگرش نسبت به خود ، احساساتی که در رابطه با خود تجربه می شود.
چگونه اعتیاد به روانشناس / روان درمانگر شکل می گیرد
معمولاً افرادی که مرزهای بدی دارند از وابستگی به شخص یا چیزی (شریک ، متخصص ، سازمان ها و جوامع) می ترسند. آنها به دلیل تجربیات آسیب زا ، تمایز بین اعتیاد به دلبستگی ، نزدیکی واقعی را دشوار می دانند. در چنین شرایطی ، حتی اگر واقعاً می خواهید به کسی اعتماد کنید ، این بسیار دشوار ، ترسناک است و اصلاً هیچ راهنمایی وجود ندارد.
مامان ، چرا من هیچکس نیستم: چگونه عزت نفس کودک را بالا ببریم و او را با اعتماد به نفس بالا ببریم
یکی از بارزترین تفاوتهای بین انسانها و گونه های دیگر روی زمین ، خودآگاهی است. ما درک می کنیم که هستیم و چه هستیم. خودآگاهی علاوه بر اینکه می توانیم خود را در آینه بشناسیم و بر اساس علایق خود تصمیم بگیریم ، به ما اجازه می دهد خود را با دیگران مقایسه کنیم.