2024 نویسنده: Harry Day | [email protected]. آخرین اصلاح شده: 2023-12-17 15:44
مشتریان با من س questionال می کنند: چگونه عزت نفس را بالا ببریم؟
معمولاً وقتی مردم درباره عزت نفس صحبت می کنند ، منظورشان چیزی افسانه ای است که بر عدم شادی در زندگی آنها تأثیر مستقیم می گذارد.
در یک مکالمه ، معلوم می شود که فرد احساس شادی ، نارضایتی از زندگی و ناراحتی دارد. او تصور می کند که آنچه در حال رخ دادن است به او بستگی ندارد ، هیچ راهی برای تغییر در زندگی مطابق با خواسته های او وجود ندارد. و این حالت با ساخت منطقی به عزت نفس پایین نسبت داده می شود. تمایل به افزایش عزت نفس و این نظر وجود دارد که پس از آن همه چیز در زندگی عالی پیش می رود. اما خوشبختی به این بستگی دارد که آیا فرد بر اساس ارزشهای خود زندگی می کند ، آیا از زندگی خود راضی است ، آیا زندگی او هماهنگ است یا خیر. و عزت نفس این است که چگونه شخص خود را تخمین می زند.
در عمل ، اگر از شخصی س questionsالی در مورد زندگی او بپرسید ، معلوم می شود که هر فرد بالغ قادر است به طور مناسب کیفیت ، دانش ، توانایی ها ، مهارت ها و دستاوردهای خود ، نگرش همکاران ، عشق به دوستان و موارد دیگر را ارزیابی کند..
در حقیقت ، عزت نفس پایین افراد اغلب به معنی درگیری داخلی است:
- وقتی شخصی از خود قدردانی می کند ، اما این توسط محیط تأیید نمی شود: "من باهوش هستم ، مانند یک احمق زندگی می کنم" ، "من بسیار بد هستم و سعی می کنم بهتر شوم" ، "من سعی می کنم ، نمی توانم موفق شوم" "من یک متخصص فوق العاده هستم ، اما حقوق ناچیزی دریافت می کنم."
- وقتی شخصی متوجه می شود که آنها در حق او بی انصافی می کنند ، از او استفاده می شود ، اما می ترسد که پس بدهد یا شرایط را تغییر دهد. بسیاری حتی فکر می کنند که آنها بهتر از دیگران هستند ، اما جهان نسبت به آنها بی انصافی می کند.
در واقع ، معلوم می شود که عزت نفس فرد بالا است ، اما هنگامی که شروع به مقایسه خود با دیگران می کند و خود را بر اساس موفقیت و انتظارات دیگران ارزیابی می کند ، احساس شکست خود را به وجود می آورد.
به این ترتیب ، عزت نفس پایین یا بالایی وجود ندارد ، صحبت درباره عزت نفس سالم و ناسالم ، مثبت و منفی ، ساختار شخصیت و الگوهای رفتاری صحیح تر است.
عزت نفس را می توان به عنوان یک گل - بابونه در نظر گرفت. بسیاری از گلبرگها ویژگی ها ، مهارت ها ، دستاوردها هستند. و در مرکز ، هسته اصلی تجربه شخصی درونی ارزش شخصی است ، که به هیچ وجه ارتباطی ندارد: "من هستم و در خودم ارزشمندم!" واقعیت تولد و زندگی شخص ، وجود او منحصر به فرد و دارای ارزش و اهمیت است ، در حالی که به هیچ وجه با مهارت ها ، تحصیلات ، میزان پول ، موقعیت و … ارتباط ندارد. وضعیت "من هستم!" و به ویژه "من آنطور که می خواهم هستم" به فرد احساس پری زندگی ، شادی ، شادی و خلاقیت می دهد.
اگر شخصی چنین تجربه ای از ارزش خود داشته باشد ، فرد خود را از نظر رسیدن به اهداف خود ، ارضای خواسته ها و نیازهای خود ارزیابی می کند.
سپس همه مهارتها و دستاوردهای دیگر با اهداف و ارزشهای شخصی خود شخص مطابقت دارد.
به عنوان مثال ، همه در حال یادگیری زبان انگلیسی هستند ، اما چرا من شخصاً به آن احتیاج دارم؟ من به آن احتیاج ندارم ، به او یاد نمی دهم. در عین حال ، عزت نفس آسیب نمی بیند ، زیرا در اینجا تصمیمی گرفته شده است: برای دستیابی به اهداف من ، برای زندگی من و برآوردن نیازهای من ، به زبان انگلیسی نیاز نیست. یا شغل: با موقعیتی که دارم خوب هستم. یا برعکس ، شخصی می گوید که برای او مهم است که مهارت های خاصی را برای دستیابی به چنین و چنین اهدافی تسلط داشته باشد. و این معیار است: آیا مهارت ها و توانایی ها به من کمک می کند تا مشکلاتم را برطرف کرده و نیازهایم را برآورده کنم. وقتی شخصی تصویری سالم و هماهنگ از خود دارد ، خود را با دیگران مقایسه نمی کند. عزت نفس او به نظرات دیگران بستگی ندارد.
و هنگامی که در مرکز ساختار شخصیتی هیچ تجربه ای با ارزش خود وجود ندارد ، یا چنین تجربه ای است که نمی توان به آن اعتماد کرد ، فرد موفقیت های خود را ارزیابی می کند ، بر دستاوردهای شخص دیگری تمرکز می کند ، بر شغل دیگران ، نظر و انتظارات دیگران ، بر اساس خواسته ها ، نیازها و اهداف آنها. …شخص "نه خود" زندگی می کند ، او فاقد خودشناسی و خودشکوفایی است.
آنها در مورد چنین شخصی می گویند که "هسته ای ندارد". کل زندگی چنین فردی فرایند جبران است ، زیرا هیچ چیز اصلی وجود ندارد - معیارها و اهداف خود او. در این حالت ، شخصیت فرد آسیب پذیر و آسیب پذیر است. او لمس است ، هیچ گونه انتقاد و اظهار نظری را تحمل نمی کند ، زیرا عزت نفس او مستقیماً به نظرات دیگران بستگی دارد. او خوشبختی می خواهد ، اما می خواهد آن را از دیگران دریافت کند ، زیرا بر الگوها ، الگوها و کلیشه های اجتماعی تمرکز می کند. او به تأیید ، نشان و موفقیت وابسته است. او همیشه برای چیزی تلاش می کند ، چیزی را به کسی ثابت می کند. او ناراحت است ، شادی وجود ندارد ، و بنابراین به نظر می رسد که چیزی در عزت نفس او اشتباه است. اما در واقع ، او احساس بدی دارد زیرا هیچ هسته شخصیتی وجود ندارد - در زندگی او خودی وجود ندارد ، هیچ احساسی از "من هستم" وجود ندارد.
چنین عزت نفس ناسالم تلقی می شود و بخشی از روانشناسی قربانی است. فرد دیگران را خوشحال می کند ، نجات می دهد ، شکایت می کند ، نگران است و کنترل می کند. اما چنین رفتاری نمی تواند رضایت بخش باشد ، زیرا مرکز زندگی دیگران نیست. افراد دیگر آنها را دارند. اما او خیلی می خواهد رضایت دیگران را جلب کند و مدام توجه ، مراقبت ، عشق و تأیید را می طلبد. و وقتی به خواسته اش نمی رسد ، رنج زیادی می کشد. با استفاده از مدل های رفتاری "قربانی" - او مانند یک قربانی زندگی می کند و احساس ناراحتی می کند.
افرادی که از عزت نفس ناسالم استفاده می کنند و از استراتژی های قربانی استفاده می کنند ، ممکن است شبیه افراد موفق ، قدرتمند و مرفه ای باشند که در زندگی خوب هستند. آنها به طور فعال این را نشان می دهند ، لازم است همه به آن اعتقاد داشته باشند. آنها خود را تأیید می کنند ، دیگران را تحت فشار قرار می دهند ، تلاش می کنند تا موقعیت بالایی را در جامعه اشغال کنند.
افراد دارای عزت نفس هماهنگ نیازی به پانسمان پنجره ندارند ، نیازی به اثبات چیزی ندارند. عزت نفس آنها به ویژگیهای بیرونی موفقیت بستگی ندارد. در عین حال ، چنین افرادی از زندگی خود به عنوان کامل ، هماهنگ و شاد آگاه هستند.
عزت نفس پیوند مهمی در ساختار شخصیت انسان است ، بر اساس آن است که شخص تصمیم می گیرد چگونه و در چه جهتی توسعه یابد. عزت نفس درک جهان و رفتار انسان را تعیین می کند.
اساس عزت نفس در خانواده نهاده شده و بسته به شرایط زندگی شکل می گیرد. اگر والدین به کودک تجربه عشق و پذیرش بی قید و شرط را بدهند ، هنگامی که والدین فرزند خود را فقط به خاطر وجود او دوست داشته باشند ، او یک ارزیابی سالم انجام می دهد.
اما بیشتر اوقات والدین به فرزندان خود می گویند: "چرا شما را دوست دارید ، چه فایده ای برای چه کسی داشته اید؟ اگر نمرات خوبی بیاورید ، زمین را بشویید ، آنگاه عشق من را به دست خواهید آورد."
به این ترتیب عزت نفس ناسالم شکل می گیرد - یک فرد تجربه دارد که به خاطر چیزی دوستش دارد. عشق را باید به دست آورد ، فقط زمانی عشق بورزید که به کسی کار خوبی کنید. و سپس عزت نفس فرد به ارزیابی افراد اطراف او بستگی دارد - بطور کامل و کامل بستگی دارد.
در عین حال ، این احساس وجود دارد که او زندگی نمی کند ، آنچه را که می خواهد انجام نمی دهد. اما آنچه می خواهد - دیگر نمی داند ، زیرا نمی داند روی چه چیزی تمرکز کند. هیچ تجربه ای از زندگی بر اساس خواسته های شخصی وجود ندارد. شخص حتی از خواسته های خود می ترسد ، نیازهای خود را بی اهمیت و غیر ضروری می داند. حتی همه اهداف با هدف جلب رضایت دیگران است.
چه باید کرد؟ چگونه عزت نفس را سالم کنیم؟
وقتی هسته ای وجود نداشته باشد ، ساختار شخصیتی شکل نمی گیرد. متأسفانه ، هیچ دستور العمل سریع وجود ندارد ، فشار دادن یک دکمه غیرممکن است - و همه چیز تغییر خواهد کرد. توانبخشی لازم است ، کار زیادی برای بازگرداندن شخصیت.
مهم نیست چند سال دارید ، فرایند بازسازی خود را آغاز کنید. مسئولیت زندگی خود را بر عهده بگیرید و به خود کمک کنید. همه چیز را می توان آموخت.
- یاد بگیرید که احساسات خود را تشخیص دهید. در ابتدا دشوار است بدون استثنا با تمام احساسات خود با احترام رفتار کنید. از آنها آگاه باشید ، نهراسید و آشکار شوید.بسیاری از احساسات خود می ترسند ، زیرا آنها کاملاً قادر به بیان آنها به شیوه اجتماعی قابل قبول نیستند ، نمی دانند چگونه آنها را بیان یا بیان کنند.
- از خواسته های خود آگاه باشید - همه چیز ، همه چیز ، همه چیز. نه تنها درست ، مجاز ، بلکه به تمام خواسته های خود احترام بگذارید و به دنبال فرصتی برای برآوردن آنها باشید.
- از نیازهای خود آگاه باشید و آنها را برآورده کنید.
- برای مردم مرز تعیین کرده و از منافع آنها به صورت متمدن دفاع کنید.
- اهداف خود را بر اساس علایق خود تعیین کنید.
- از فشار ، خشونت ، کنترل دور شوید.
تنها زمانی که تمرکز توجه از نظرات دیگران به تجربه ارزش خود تغییر می کند ، احساس شادی ظاهر می شود.
جدا کردن فرایند به دست آوردن عزت نفس سالم و زندگی شاد و شاد غیرممکن است.
در مرحله تحقق احساسات و خواسته های خود ، برآوردن نیازهای فرد ، شناسایی اهداف خود ، دفاع از مرزهای شخصی است که عزت نفس و عزت ظاهر می شود.
این طبیعی است که فرد دارای عزت نفس مثبت بالایی باشد ، که از طریق توانایی زندگی بر اساس علایق شخصی او تحقق می یابد. شخص حق دارد با توجه به تاریخ تولد خود از عزت نفس بالایی برخوردار باشد.
برنامه یادگیری دوست داشتن خود مهارت های عزت نفس سالم را توسعه می دهد.
توصیه شده:
عزت نفس پایین و بالا: علل ، علائم ، تأثیر بر زندگی انسان در این شرایط چه باید کرد؟
در تمریناتم ، من دائماً با سوالی روبرو می شوم که مشتریان از من می پرسند: "چرا مردم با من اینگونه رفتار می کنند ، عزت نفس من چه اشکالی دارد؟" ابتدا بیایید دریابیم که عزت نفس در اصل چیست. این ارزیابی خود ، نقاط قوت و ضعف شماست. عزت نفس اتفاق می افتد:
چرا عزت نفس پایین حتی پایین تر می رود
عزت نفس عبارت است از مجموع تصورات ما در مورد اینکه ما در مقایسه با دیگران چقدر با زندگی کنار می آییم. حالت عادی عزت نفس زمانی است که شما متوجه آن نمی شوید و به آن فکر نمی کنید. شما احساس می کنید که به طور کلی خوب هستید. چیزی بهتر و بدتر می شود ، اما جای نگرانی نیست.
چگونه عزت نفس را بالا ببریم؟ 5 راه برای افزایش اعتماد به نفس
امروز ما در مورد اعتماد به نفس ، عزت نفس صحبت خواهیم کرد. در اینجا 5 راه موثر برای افزایش سریع و م -ثر عزت نفس ارائه شده است. بنابراین ، هر گونه مشکل روانی را می توان از درون - از بیرون و از بیرون - از درون حل کرد. 1. از بیرون به داخل - این در مورد رفتار مانند یک فرد با اعتماد به نفس است و در نهایت ، اعتماد به نفس خود را در درون خود به دست می آورید.
مامان ، چرا من هیچکس نیستم: چگونه عزت نفس کودک را بالا ببریم و او را با اعتماد به نفس بالا ببریم
یکی از بارزترین تفاوتهای بین انسانها و گونه های دیگر روی زمین ، خودآگاهی است. ما درک می کنیم که هستیم و چه هستیم. خودآگاهی علاوه بر اینکه می توانیم خود را در آینه بشناسیم و بر اساس علایق خود تصمیم بگیریم ، به ما اجازه می دهد خود را با دیگران مقایسه کنیم.
چگونه از تحقیر و توهین افراد به خود جلوگیری کنیم؟ چگونه عزت نفس خود را بالا ببریم بدون اینکه اجازه دهیم خود را تحقیر کنیم؟
پاسخ این سوال بسیار ساده و کوتاه است - فقط اجازه ندهید! حداقل به نحوی به حملات دیگران واکنش نشان دهید - یک کلمه یا نصف کلمه ، اما یک عبارت پاسخ باید اجباری باشد! عدم وجود هرگونه واکنش در برابر تلاش برای تحقیر شما ، به عنوان یک شخص ، برای توهین به شما چیست؟ اول از همه ، این کاهش سطح عزت نفس است.