2024 نویسنده: Harry Day | [email protected]. آخرین اصلاح شده: 2023-12-17 15:44
این توهم بسیار مداوم وجود دارد که آموزش روانشناسی به شما امکان می دهد خودتان را بشناسید و برخی از مشکلات را حل کنید. این مطلقا چنین نیست. در همان زمان ، با هدایت این توهم ، بچه های روانشناس بسیار مشکل دار اغلب (اما نه همیشه!) برای تحصیل به روانشناس می روند. با داشتن تجربه در تدریس و برقراری ارتباط با دانشجویان دانشکده های روانشناسی ، تاریخی ، زبانی ، هنرهای گرافیکی ، می توانم با اطمینان بگویم که روانشناسان و روانشناسان تربیتی ، در بیشتر موارد ، سخت ترین هستند. اول از همه - از نظر ارتباط ، استقلال و ابتکار. و فارغ التحصیلان دیوارهای دانشگاه اصلاً متخصص کار با مردم و مشکلات آنها نیستند.
این واقعیت با دو شرایط توضیح داده می شود.
اولین. در روانشناسی ، بین روانشناسی دانشگاهی (علمی) و عملی شکاف جدی وجود دارد. "دانشگاهیان" تحقیق می کنند ، مقاله های علمی می نویسند ، مدارک علمی دریافت می کنند و در بیشتر موارد در دانشگاه ها تدریس می کنند. تمرین کنندگان به دو دسته تقسیم می شوند - آموزش و مشاوره. به هیچ وجه تضمین نمی شود که کسی که همه نوع آموزش را به طور کامل انجام می دهد در عین حال مشاور خوبی باشد. بیشتر اوقات این دو مقوله بدون همپوشانی با هم زندگی می کنند. فقط تعداد کمی از دسته های اول و دوم در دانشگاه ها تدریس می کنند. پزشکان همچنین می توانند مدرک تحصیلی دریافت کنند ، اما این یا "برای خود" است یا در نتیجه سرگرمی قبلی آنها برای روانشناسی دانشگاهی است.
روانشناسان دانشگاهی می توانند در مسائل علمی خود به خوبی آشنا باشند ، اما هم در حل مشکلات خود و هم در کمک به افراد دیگر کاملاً درمانده هستند. چرا؟ زیرا دستاوردهای روانشناسی دانشگاهی در بیشتر موارد در کار پزشکان منعکس نمی شود. فقط به این دلیل که روانشناس-دانشمند نه بر حل مشکل مراجعه کننده ، بلکه بر روی خواص روان انسان تمرکز کرده است. پس همین. برنامه های آموزشی برای تربیت روانشناسان در روسیه بر تربیت روانشناسان متمرکز است نه پزشکان. ساعات زیادی در رشته های نظری ، آمار ریاضی ، تشخیص های روانی و زمان کمی برای تمرین. در برخی از دانشگاه ها ، این مشکل به صورت اختیاری و با هزینه کلاس های اضافی حل می شود. در برخی آنها به هیچ وجه تصمیم نمی گیرند. معلوم می شود که دانشمندان هستند ، نه پزشکان.
و گروهی از روانشناسان ، که لایه عظیمی از ادبیات نظری را می شناسند ، با وسط فرنی وحشی در سر خود و با حداقل ایده نحوه کار با مشتری ، به وسعت روسیه می روند. آنها به خوبی می دانند چه کاری باید انجام شود ، اما در عین حال نمی دانند یا نمی دانند چگونه این کار را انجام دهند. گاهی اوقات گفتگو در کلاس درس به روش زیر پیش می رود:
- بنابراین ، در چنین موردی چه باید کرد؟
- ما باید این و آن را انجام دهیم.
- خوب ، چگونه این کار را انجام دهم؟
- خوب ، شما باید دلایل را پیدا کنید …
- این واضح است. من می پرسم ، چگونه می توان دلایل را پیدا کرد در صورتی که مشتری به طور خاص به شما تمایل ندارد؟
- خوب … ما باید او را جلب کنیم.
- چگونه؟
و در این مورد - یک حماقت. اگر من چیزی مانند "نحوه کار پس از آن وقتی دلایل آشکار شد" اضافه کنم ، سکوت ناخوشایندی حاکم می شود.
روانشناسانی از این قبیل به وضوح در انجمن های روانشناسی قابل مشاهده هستند - آنها به طور مفصل در مورد مشکلات شما صحبت می کنند ، تشخیص می دهند ، اما به محض اینکه به چگونگی و نحوه انجام کار می رسند ، خود را محدود به چیزی مانند "شما باید عزت نفس خود را بالا ببرید" می کنند… خوب ، تأییدهایی وجود دارد … ".
شرایط دوم. آگاهی از مشکل شما به هیچ وجه به حل آن کمک نمی کند. در اینجا ، شخصی می داند که وقت شناس نیست یا پرخوری می کند. آیا این به نحوی اساساً وضعیت را تغییر می دهد؟ او حتی ممکن است بداند که پرخوری او مربوط به اضطرابی است که هنگام فکر کردن در مورد آینده تجربه می کند. و او همچنان نگران است و غذا می خورد. دانش توهم کنترل را ایجاد می کند و کمی آرام می شود ، انگیزه تغییر را از بین می برد. به همین دلیل است که کار با روانشناسان یا دانش آموزان بسیار دشوار است: "همه ما قبلاً می دانیم که …".برای حل مشکل ، باید بلند شوید و به روانشناس بروید ، تحت درمان شخصی قرار بگیرید. اما این اتفاق نمی افتد. دانشگاه نمی تواند برای همه دانشجویان درمان شخصی ارائه دهد ، این یک موضوع خصوصی است. و برخی از زبان آموزان با ابتکار خود تجربه های مهم مشتری را به دست می آورند.
اما تجربه مشتری کافی نیست ، شما نیاز به تجربه و درمانگر دارید. و می توان با مطالعه در دوره های آموزشی غیر دانشگاهی ویژه که توسط مراکز روان درمانی خصوصی یا دولتی برگزار شده است ، اما اختیاری ، به عنوان آموزش تکمیلی ، به دست آورد. و باز هم ، فقط تعدادی از روانشناسان تازه کار برای تحصیل به آنجا می روند.
در نهایت ، دیپلم روانشناس تنها تأیید این است که شخص معینی چیزی در مورد علم روان انسان می داند (به احتمال زیاد ، قطعه قطعه) ، و نه بیشتر. او نمی تواند در مورد مهارت های خود چیزی بگوید. اگر یک فارغ التحصیل فقط یک دیپلم دارد و هیچ چیز دیگری ندارد و شروع به مشاوره خصوصی می کند ، اغلب اوقات با تمام توان برای بی اعتبار کردن این حرفه کار می کند و اضطراب خود را در پشت یک نگاه مطمئن پنهان می کند و توصیه می کند.
اگر دانش آموزی خوب درس می خواند ، پس او پایه خوبی برای شروع آموزش واقعی به عنوان روانشناس دارد.
البته استثنائاتی نیز وجود دارد. اما آنها هنوز استثنا هستند.
توصیه شده:
در مورد روانشناسان به عنوان یک شوخی
یک بار با یک صفحه طنز در یک مجله روانشناسی روبرو شدم و شروع به جمع آوری جوک در مورد روانشناسان کردم. تصمیم گرفتم موفق ترین ها را در اینجا به اشتراک بگذارم. بیا با هم بخندیم! و هر کس که می خواهد ، داستانهای خنده دار خود را در مورد روانشناسان در نظرات به اشتراک بگذارید … تفاوت بین روانپزشک و روانشناس چیست؟ برای بیمارانی که از بی خوابی شکایت دارند ، روانپزشک قرص های خواب آور تجویز می کند و روانشناس به شما توصیه می کند که گوسفند را بشمارید.
روانشناسی و روانشناسی. روانشناسان دروغین
در این مقاله ما نه تنها در مورد روانشناسی ، روان درمانی ، تجزیه و تحلیل سرنوشت و روش های علمی صحبت خواهیم کرد. من می خواهم خوانندگان را با موقعیت شخصی آشنا کنم که تعداد زیادی از متخصصان محافل دانشگاهی به درستی آن را پرچمدار روانشناسی شخصیت در فدراسیون روسیه می دانند.
برخی از نکاتی از عملکرد من هنگام کار به عنوان روانشناس عملی در آموزش و پرورش
"چرا و چه کسی در آموزش به روانشناس نیاز دارد؟ او چه می کند ، چه می کند ، برای چه چیزی پول می گیرد؟ … " این و بسیاری س questionsالات دیگر توسط روانشناسانی که در مدارس ، مهد کودک ها و سایر موسسات آموزشی تمرین می کنند ، مطرح می شود.
افسانه هایی در مورد روانشناسان و مشاوره روانشناسی
مراجعه به متخصصان و متخصصان این روزها یک عمل عادی است. برای تعمیر کفش ، روغن را در ماشین تعویض کنید ، دندان را ترمیم کنید - چنین متخصصان باریکی بسیار زیادی حتی در شهرهای کوچک وجود دارد. همه چیز با خدمات آنها ساده و واضح است: در صورت لزوم با آنها تماس بگیرید و نتیجه کار آنها قابل مشاهده و ملموس است.
اطلاع رسانی گفتار به عنوان ابزاری برای تأثیرگذاری بر گفتگو یا اینکه چگونه آموزش حافظه به شما کمک می کند در یک بحث پیروز شوید
حالا از شما می خواهم چیزی را به خاطر بسپارید. فکر می کنم خیلی سخت نباشد. سعی کنید به یاد داشته باشید آخرین باری که با توجه و علاقه واقعی به یکی از دوستان یا آشنایان خود گوش داده اید کی بوده است؟ فکر می کنم پاسخ به این سوال برای شما سخت نباشد.