"جانور ناز و مهربان من". اغوا کننده موذی - نارسیس. راز طلسم عشق چیست؟

فهرست مطالب:

تصویری: "جانور ناز و مهربان من". اغوا کننده موذی - نارسیس. راز طلسم عشق چیست؟

تصویری:
تصویری: طلسم محبت: عاشق کردن شخص 2024, ممکن است
"جانور ناز و مهربان من". اغوا کننده موذی - نارسیس. راز طلسم عشق چیست؟
"جانور ناز و مهربان من". اغوا کننده موذی - نارسیس. راز طلسم عشق چیست؟
Anonim

به جای اپیگراف

ناگهان یک پیرمرد

عنکبوت

پرواز ما به گوشه

کشیدن -

او می خواهد فقرا را بکشد

تسوکوتوخا را نابود کنید!

/ ریشه های چوکوفسکی /

مبحث روابط با افراد خودشیفته در عمل روانشناختی تبدیل بسیار زیاد و بسیار رایج است.

قربانیان خودشیفته ، علیرغم سالها سوءاستفاده ، دستکاری و روشنایی با گاز ، نمی توانند سالها شکنجه گران مورد علاقه خود را فراموش کنند.

گسست با برده موذی برای شریک رد شده تبدیل به مکتبی برای تظاهر به خود ، غم و رنج می شود: قربانیان رها شده ، بدون قید و شرط ، اشتباهات خود را می شمارند ، گناهان غیرقابل تحمل ، مخرب را متحمل می شوند و رنج می برند ، عذاب می دهند و عذاب می دهند …

خوب دیگه چی؟ پس از همه ، نه کسی ، بلکه "تزار-هارولد" شخصاً بزرگترین رحمت را نشان داد ، آن را به شخص خود اجازه داد ، آن را برداشته ، خوب کرد ، و پاسخ او چیست؟ آنها خوششان نیامد ، آنها مدیریت نکردند …

"همه اینها به خاطر من است!" - گریه می کند قربانی بیچاره - "من تنها مقصر هستم! در حال حاضر ، اگر فقط دوباره "… و برخی (به مرور) با رحمت" نیکوکار بزرگ "شانس جدیدی را باز می کند … و نظر شما چیست؟ این بار فرق می کند؟ البته که نه! اینجا چه چیزی تغییر کرده است؟ عکس همان است! خودشیفته خودشیفته می ماند ، قربانی قربانی می ماند ، سناریو تکرار می شود و اغلب با بدترین عملکرد … بیایید پدیده را تحلیل کنیم …

راز اول جلد و محتوا

مطلقاً همه قربانیان یک رابطه تعیین شده به استعداد ویژه نفیس ، جادویی و عاشقانه مرحله اول روابط با خودشیفته ها متکی هستند.

ترفند این است که این رقص گیج کننده و پرشور با عشق اشتباه گرفته می شود. در پشت ظاهر زیبا از یک اغوا کننده موذی یک پر کردن کاملاً متفاوت نهفته است - یک ستمگر خونسرد ، شکنجه گر و "خونخوار": و جذابیت قربانی او به زودی با گریه تلخ جایگزین می شود … به او (انگار) به او وعده داده شده بود ، اما یک چیز کاملاً متفاوت آشکار شد …

راز این است که عاشقانه دیوانه کننده مرحله اول رابطه با گل نرگس فقط یک طعمه است ، یک فویل زیبا ، یک بسته آب نبات وسوسه کننده فریبنده که در پشت آن یک قرص تلخ پنهان شده است و به هیچ وجه شکلات نیست.

نرگس ، مانند عنکبوت (از رباعی چهارگانه بالا) ، با وسوسه عشق ، تار را روی قربانی قرار می دهد. و در لحظه مناسب - "کف زدن" و "بستن" زن بدبخت در تله ای هوشمندانه. "همه چيز! گوتچا! حالا شما جایی نخواهید رفت! " دام خودشیفته یک دام "عشق بزرگ" است. خودشیفت یک شکارچی ماهر در یک زمینه عشقی کمیاب است. (غمگین؟ خوب ، متأسفانه ، همینطور است …)

راز دوم. راز طلسم عشق

اما چگونه خودشیفته در چنین شکار موفقیت آمیزی برای اسیران موفق می شود (در واقع ، شما هیچ جا نخواهید رفت) … بیایید به قیاس عنکبوت بازگردیم - سرنخ های همخوانی غیر منتظره زیادی وجود دارد …

بیایید زیست شناسی را به خاطر بسپاریم: وقتی اسیر بدشانس گرفتار می شود ، چه اتفاقی می افتد؟ عنکبوت سم خاصی را به قربانی تزریق می کند ، در نتیجه مرزهای فیزیکی آن را حل می کند ، و سپس - بقیه محتوای اسیر.

در رابطه خودشیفته-قربانی نیز همین اتفاق می افتد. "معجون" عاشقانه سرگردان به طور کامل "مرزها" را از بین می برد و "عنکبوت" آزادانه به فضای معنوی اسیران زیبا نفوذ می کند و به بدبختان "می چسبد" - همه چیز: اکنون و برای همیشه اسیر اسیر انرژی "تغذیه از طریق" او است ، یک ضمیمه وابسته ، دیگر یک انسان نیست … (حتی غم انگیزتر است ، اینطور نیست؟ شما نمی توانید از حقیقت ناراحت شوید! مقصدی که ما آشکار می کنیم مقصر نیست!)

بنابراین ، راز "طلسم عشق" وسوسه گر خودشیفته در از بین بردن مرزهای ذهنی و متعاقب آن (محتاطانه و هوشیار) ورود زن بدبخت به حوزه انرژی است.در اینجا ، نرگس را می توان با حشره مشکوک دیگری (از دیدگاه انسانی) مقایسه کرد: نرگس یک هواپیمای بدون سرنشین انرژی است - آقایی که از هزینه انرژی شخص دیگری تغذیه می کند … اینطور کار می کند!

راز سوم. ابزار نرگس. ایده آل سازی و استهلاک

بیایید به الگوریتم تعامل خودشیفته-قربانی برویم. چگونه یک خودشیفته قربانی خود را دستکاری می کند؟ اساس توهم فداکاری شریک بدبخت او چیست؟

یک پدیده جالب! پدیده تقریباً هر قدرتی! ساده و در عین حال م effectiveثر! مکانیزم هویج و چوب. در نظر بگیرید: در افراد خودشیفته چگونه کار می کند؟

بنابراین ، از "اسرار" قبلی متوجه شدیم:

- گل نرگس - شکارچی عشق ،

- واقعاً نمی داند چگونه دوست داشته باشد ،

- سازماندهی روابط با قربانی ، اهداف خودخواهانه خود را دنبال می کند: بردگی و استفاده - منحصراً به نفع خود ؛ و سپس می تواند آن را دور بیندازد (همانطور که پیش می رود) …

اما چگونه می توان در این مورد توهم عشق را در نگاه قربانی خود حفظ کرد ، چگونه می توان کارگر نگون بخت را در سطح جهانی فریب داد تا همچنان بر تخت بنشیند و مصرف کند و قربانی متوجه چیزی نشود؟

در اینجاست که دو ابزار به کمک او می آیند: ایده آل سازی (که قربانی ساده لوحانه با عشق اشتباه گرفت) و کاهش ارزش (انداختن قربانی به ورطه بی توجهی یخی).

و این چنین عمل می کند: "شما خدمات خود را به خوبی انجام می دهید" - "من شما را به آسمان می برم"؛ گناهکار - من ارزش خود را کاهش می دهم ، می سوزانم.

در چنین نوسان است که قربانیان بدشانس می چرخند … "عشق" - "دوست ندارد" ، "به قلب فشار می آورد" - "به جهنم ارسال می شود" … ایده آل سازی - استهلاک ، مانند یک ماشین حرکت دائمی یک الگوریتم عشق - تعاملات دیگر برای ظالم ناشناخته است …

انصافاً ، برای توجیه خودشیفته های بدبخت (و خودشیفتگان افرادی هستند که به شیوه خود رنج می برند ، ناراضی هستند) ، من به طور جداگانه به موارد زیر اشاره می کنم: آنها شکنجه گران اسیر هستند ، بنابراین سرنوشت آنها را پرورش داده است.

بودن در کنار یک خودشیفته بزرگترین کارما است! خودشیفته بودن یک صلیب بزرگ است

قسمت دوم الگوریتم داده شده یک داستان جداگانه است ، کاملاً متفاوت … به نحوی این پدیده روانی را فاش خواهم کرد … ادامه دارد …

توصیه شده: