💥؛ من از مردان متنفرم (زنان) بعد از جدایی 💥؛

فهرست مطالب:

💥؛ من از مردان متنفرم (زنان) بعد از جدایی 💥؛
💥؛ من از مردان متنفرم (زنان) بعد از جدایی 💥؛
Anonim

در واقع ، هرگونه رابطه ناموفق عشق (و حتی بیشتر - خانواده) ، لزوماً پس از خود طعم روانی ناخوشایندی را پشت سر می گذارد ، حتی نفرت از مردان یا زنان برای مدتی حتی می تواند از هرگونه تمایل به داشتن شریک جدید جلوگیری کند ، در آینده سعی کنید رابطه … و این کاملاً منطقی است - ما افراد معقولی هستیم که از اشتباهات قبلی خود درس می گیریم. با این حال ، می خواهم توجه شما را به یک نکته اساسی جلب کنم:

ایمیل های زیادی از خوانندگان دریافت نمی شود:

→ آلنا ، 24 ساله ، مسکو. آندری ، می خواهم از تو کمک بخواهم. تقریباً یک سال پیش ، دوست پسرم ، آنتون ، مرا کنار گذاشت. مانند یک عوضی ، بسیار رسوا و مغز او را شستشو دهید تا او تصمیم بگیرد به دنبال شخصی با شخصیت آرامتر باشد. به توصیه دوستان پیشرفته من در اینترنت ، به سایت شما zberovski.ru رفتم ، آن را خواندم ، چیز جالبی برای خودم پیدا کردم. اما من اکنون اصلی ترین چیز را برای خودم پیدا نکردم: چگونه از نفرت از مردان دست بردارم؟! شما شخصاً می دانید که من اصلاً فکر نمی کنم که من نوعی عوضی هستم. بله ، من احساساتی هستم ، می توانم چیزی را مطالبه کنم ، ادعا کنم. اما به نظر من هر کسی این کار را می کند. علاوه بر این ، من متقاعد شده ام که این مردان لعنتی بودند که مرا چنین کردند! من برای پنجمین بار با هم دوست بودم ، همیشه سعی می کردم سفید و کرکی باشم ، اما هنوز هیچ اتفاقی نمی افتد. خوب ، ما ملاقات می کنیم ، خوب ، رابطه جنسی وجود دارد ، خوب ، ما به تعطیلات می رویم. اما هنوز تعطیلاتی برای روح وجود ندارد ، همه چیز مانند دیگران است و هیچ پیشنهادی برای ازدواج دریافت نشده است. من نمی توانم این کار را انجام دهم ، اصلا نمی توانم! چگونه می توان وانمود کرد که همیشه خوب است ، اگر به هر حال مورد قدردانی قرار نگیرد یا به نحوی اینگونه ارزیابی نشود ، به شیوه خود شما ، به شیوه دهقانی ، به شیوه احمقانه؟ چگونه می توان تحمل کرد که آنها فقط با شما ملاقات می کنند ، فقط زندگی می کنند ، اما خوشبختی می خواهند؟! به نظر می رسد وقتی آنتون مرا ترک کرد ، من هنوز خوب بودم ، اما اکنون من یک جادوگر شرور هستم. در آپارتمان قدم می زنم و عصبانی می شوم ، خود را به دیوار می اندازم. در باشگاه ها ، وقتی مردان به من علاقه نشان می دهند ، من هیستریک هستم ، فریاد می زنم که فقط باید رابطه جنسی داشته باشند ، من آنها را می فرستم ، به طور کلی ، من از مردان متنفرم. صبح شرم آور است ، دوستانم با من تماس نمی گیرند. چگونه می توان زندگی کرد ، اگر بزرگتر ، مردان را کمتر درک کنم ، بیشتر از آنها متنفرم؟ به من کمک کنید خودم را بفهمم ، به من بگویید چکار کنم؟

→ زاخار ، پتروزاوودسک (سن نامشخص است). سلام آقای نویسنده! برای کنجکاوی ، یکبار کتاب شما را با عنوان "ترسها ، ترفندها و ترفندهای جنسی مردان" مرور کردم. بسیار خنده دار بود که بفهمیم چند مرد در سرمان از پیچیدگی ها و تعصبات مختلف داریم. راستش من حتی باورم نمی شد. با این حال ، پس از ترک دوست دخترم ، ماشا ، همه چیز به طرز چشمگیری تغییر کرد. من به طور کلی ، به طور طبیعی ، تسلیم شدم ، زیرا زمان بیشتری را نه با او ، بلکه با دوستانم گذراندم ، و او ، همانطور که شایسته یک دختر بود ، می خواست کسی با او باشد. و در آن زمان من با بچه ها به ماهیگیری می رفتم ، آخر هفته ها فوتبال می راندم ، به حمام می رفتم. البته بدون او یک بار شخص دیگری در زندگی ماشا ظاهر شد ، اما من آن را به موقع ندیدم. راستش را بخواهید ، وقتی او گفت زمان آن فرا رسیده است که با هم جدا شویم ، من فکر کردم او بلوف می زند. دو هفته بدون من می ترسد و باز می گردد. اما هیچ کس برنگشت و بعد از یک ماه احساس خیلی بدی داشتم. او شروع به مبارزه برای او کرد ، اما صریحاً شکست خورد. من همیشه خود را مغرور و قوی می دانستم ، تصمیم گرفتم تمام عمرم را در همین حالت بمانم. او شروع به تحقیر همه دختران کرد ، تا جایی که ممکن بود ، در چهره آنها خندید ، آنها را سرزنش کرد که آنها فقط ازدواج می کنند و بچه دار می شوند ، این که از چه کسی مهم نیست ، تا زمانی که این احمق حداقل مقداری پول و پیشنهاد داد با آنها مانند یک دشمن طبقاتی رفتار می کرد. واقعاً مسخره شد ، حتی شرایط ناخوشایند و درگیری وجود داشت. و سپس به طور تصادفی ماشا را ملاقات کردم وقتی او عصر با دوست پسر جدیدش در خیابان قدم می زد.چنین کبوترهایی فقط: دست گرفتن ، فشار دادن شانه ها … ماشینم را متوقف کردم ، به آنها نگاه کردم ، نگاه کردم. و سپس به یاد آوردم که او چقدر از من چنین خواسته است ، اما به نظر من همه اینها احمقانه به نظر می رسید و من جایی دور بودم. من متوجه شدم که در تمام این مدت من به سادگی با توجه من از یک دختر شایسته سرقت می کردم. در ابتدا اشک می ریخت و سپس به نوعی ناگهان رها می شد و مغز مرتب می شد. او نیز تعقیب او را متوقف کرد. اکنون من سرگرم کار شده ام ، لوازم یدکی خود را می فروشم ، من واقعاً می خواهم ابتدا برای یک آپارتمان پس انداز کنم ، و فقط پس از آن چنین رابطه جدیدی ایجاد کنم که در آن من همیشه با کسی که انتخاب می کنم باشم. یا چه کسی مرا انتخاب خواهد کرد. و من برای شما می نویسم تا در برخی از کتابهای آنها آنها قطعاً برای ما مردان بنویسند ، بنابراین ما دختران را تحقیر نمی کنیم زیرا آنها می خواهند خانواده و فرزندان داشته باشند ، زیرا آنها می خواهند شادی را به خود و عزیزانشان هدیه دهند. یکی در هر صورت ، این دختر عوضی نیست - بسیاری از آنها. برای شما آرزوی موفقیت در کار شما دارم.

تجزیه و تحلیل اشتباهات و اطمینان که

که در آینده مانند گذشته خواهد بود -

اصلا یکسان نیست

اولی کمک می کند ، دومی مانع می شود

آیا موافق هستید؟ اگر شما افراد معقولی هستید ، مطمئنم که موافق هستید. … اما چرا ، حتی پس از از دست دادن یک رابطه ، نباید بی رویه تمام جنس مخالف را سرزنش کنید و از مردان یا زنان متنفر باشید ، اجازه دهید در توصیه های عملی خود همین حالا صحبت کنیم.

recommendations توصیه های کاربردی - چرا نباید صحبت و فکر کنید که من از مردان (زنان) متنفرم

ابتدا خود را در موقعیت احمقانه در مقابل دیگران قرار ندهید

عنوان پاراگراف را دوباره بخوانید. در واقع اینطور است! پس از همه ، اگر شما ، پس از تجربه ناموفق روابط شخصی ، قصد ندارید به صومعه یا صومعه مراجعه کنید و برای خود حراجی انجام ندهید ، همچنان با کسی دوست خواهید بود.

فکر کنید که با انتقاد از "این لعنتی ها …" ، خود را به شکل احمقانه در مقابل دوستان ، آشنایان و بستگان خود نشان می دهید. از این گذشته ، اگر ابتدا برای مدت طولانی به طور عمومی شکایت می کردید که "همه مردان بز هستند" ، یا "همه زنان احمق فاسد هستند" یا "من از مردان متنفرم" ، و سپس با کسی ملاقات می کنید ، این باعث شوخی می شود: "خوب ، چه ، شکست (ه)؟ شما همین دیروز به همه در مورد وضعیت جهان فحش دادید ، و در اینجا شما در حال پیش رفتن با یکدیگر هستید … چنین ناسازگاری ممکن است به خوبی منجر نشود. دیگه اشتباه نکن! " و آنها هنوز هم به دنبال شما می خندند.

در عین حال ، بهانه های شما مبنی بر اینکه "این شخص کاملاً متفاوت است … او (الف) مانند بقیه نیست" ، هیچ کس را در هیچ چیزی متقاعد نخواهد کرد. به هر حال ، همه اطرافیان می دانند: "همه مردان و همه زنان یکسان هستند." همچنین ، مردم می توانند تصور کنند که شما طوری رفتار می کنید که انگار نمی دانید چه می خواهید. اما باز هم ، این شما را رنگ نمی کند!

دوم. خود را برای تکرار نتایج منفی گذشته برنامه ریزی نکنید. آینده خانواده خود را دزدیده نکنید

شما باید درک کنید که با فحش دادن به تمام جنس مخالف ، "که فقط می خواهد از جسم و پول شما استفاده کند ، و سپس ترک می کند ،" در نتیجه ، "روح شما را از بین می برد" ، در واقع ، شما مجدداً از نظر روانی خود را برای نتیجه ناموفق برنامه ریزی می کنید. از روابط عاشقانه جدید شما نگرش منفی شما نسبت به فردی که انتظارات شما را برآورده نکرد ، در طول شکایات عصبانی شما (صرف نظر از اینکه می خواهید یا نه) ، به طور طبیعی به یک مفهوم خاص تبدیل می شود ، به یک "بمب ساعتی روانشناختی" ، "ذهنی" تبدیل می شود. مین -کشش "، که در نامناسب ترین لحظه در ذهن شما منفجر می شود. به عنوان یک قاعده ، درست زمانی که شما شروع به ایجاد یک رابطه عاشقانه جدید با شخص دیگری کرده اید.

من در مورد چه چیزی صحبت می کنم؟ اینکه در آینده ، هنگامی که دوست جدید شما حتی بی اهمیت ترین اشتباهات را مرتکب می شود ، این "کثافت عصبانی" ، باقی مانده روابط گذشته ، با تمام وجود از اعماق مغز شما فریاد می زند: "آها! نگاه کنید - او (الف) هیچ تفاوتی با دیگران ندارد ، از کسانی که قبلاً با آنها برخورد کرده اید! او را دور کنید تا دوباره به او وابسته شوید! " به این معنا که کلیشه روانی که پس از انتقاد شما از جنس مخالف شکل گرفته است ، یعنی آمادگی درونی شما برای بدترین نتیجه ، در آینده این "نتیجه بد" را به طور فعال آماده می کند.

آمادگی روانی برای شکست در عشق

در یک رابطه جدید به جای کمک ، مانع می شود

در ظاهر ، این امر در این واقعیت بیان می شود که تمام مدت سعی می کنید "جلوتر شلیک کنید" ، سعی کنید تخلف احتمالی ، خیانت ، عدم صداقت را از طرف شخص دیگری پیش بینی کنید. در صورت تاخیر فرد از محل کار ، "امتناع از خیانت و خیانت در آینده" ، امتناع از شام با هم (قبلاً با کسی شام خورده اید) ، عدم تمایل به رابطه جنسی امروز (قبلاً در زمان مناسب!) را مشاهده خواهید کرد. این مباحث غالباً دور از ذهن برای توهین و نزاع ، ابتدا به درگیریهای جزئی و سپس در واقعیت منجر خواهد شد. و در نهایت ، و فروپاشی کامل این رابطه. این ، در نهایت ، دوباره ، فقط شما را تقویت می کند که "در واقع ، همه مردان بز هستند" ، یا "زنان احمقان مفسدی هستند" ، اکنون من مطمئناً "از مردان متنفرم" یا "از زنان متنفرم". و به همین ترتیب، و غیره. و همه شما به پاکسازی یک روانپزشک روان ادامه خواهید داد تا:

  • - به هیچ وجه به یک "روانگردان تنها" تبدیل نشوید ، برای خود یک اختلال عصبی ، روانی و حتی جسمی جدی ایجاد می کنید.
  • - شما در زندگی روزمره با آن فرد با تجربه تر روبرو نخواهید شد که خلق و خوی درونی شما را به موقع تشخیص داده و درک کند و بتواند با رفتار خود "کشش مین روانی" را به طور خنثی خنثی کند.
  • - نزد یک روانشناس خوب نباشید که بتواند برای شما توضیح دهد که واقعاً چه اتفاقی برای شما می افتد و چگونه می توانید از آن جلوگیری کنید.
  • - شما قادر نخواهید بود "خودتان را در دست بگیرید" (که بسیار دشوار است ، زیرا به نظر می رسد که همیشه این موضوع در خود شما نیست ، بلکه در همه اطرافیان شماست!).

و از آنجا که من به عنوان یک روانشناس خانوادگی ، دوست همه عاشقان و کسانی هستم که عشق خود را از دست داده اند ، به شما توصیه می کنم که بلافاصله خود را در برابر این اشتباه بسیار جدی ، که هر روز رابطه بسیاری از مردان و زنان را که صمیمانه از هم پاشیده اند ، قطع کنید ، بیمه کنید. برای خوشبختی خانواده تلاش کنید ، اما ، در عین حال ، از پرواز بسیار نزدیک به او می ترسید. جنس مخالف را سرزنش نکنید! نه به طور همزمان و نه نمایندگان جداگانه آن. به یک بمب گذار انتحاری تبدیل نشوید که بار مرگبار خود را به دوش می کشد. خود را از ایجاد روابط عادی با یک دوست یا دوست دختر آینده محروم نکنید …

و برای اینکه کمی شاداب تر شوید ، این را می گویم: مانند قهرمان حکایت زیر نباشید: "یک روسی مست با یک خارجی در سال های" ممنوعیت "گورباچف ، زمانی که پیدا کردن الکل در آنجا غیرممکن بود. بعد از ظهر با آتش صبح روسی با خماری تکان می خورد و نمی تواند بلند شود. فرد خارجی روسی نمی داند و "opokhmelator" باید به هر قیمتی خریداری شود. سپس روسی کلمات روسی لازم برای خرید الکل را با حروف خارجی می نویسد. یک خارجی وارد مغازه خواربار فروشی می شود و از روی یک تکه کاغذ برای فروشنده می خواند:

"سایه خوب … ببخشید ، شما آبجو می خورید؟"

"نه!" فرد خارجی بینی خود را روی کاغذ فرو می برد و ادامه می دهد:

"مادرت اینطور است! من می دانستم !!! ".

پس همین. اخلاق آن افسانه بسیار ساده است: ♦ شما نیازی به برنامه ریزی خود برای شکست از قبل ندارید ، نیازی به رفتن به یک رابطه جدید ندارید و از نظر ذهنی خود را برای این واقعیت آماده می کنید که بارها و بارها به شما خیانت شده و رها می شوید. هیچ چیز خوبی از آن به دست نخواهد آمد. هزاران بار آزمایش شده!

به طور کلی ، کمی مثبت تر باشید. کسی را ببخشید که نتوانست به اندازه کافی در کنار شما زندگی کند. و شاخه ای را در زیر خود قطع نکنید ، که روی آن ، در تلاش برای ایجاد خانواده ، هنوز باید بنشینید …

♥ سوم. انتخاب های شخصی خود را محدود نکنید

من واقعاً می خواهم موارد زیر را درک کنید:

شما می دانید که جنس مخالف را تحقیر می کنید

شما دور از بهترین نمایندگان جذب می کنید

و این در حقیقت است - بنابراین! به هر حال ، کسی که ارزش خود را می داند با زخم معده ، زخم ، زن هیستریک ارتباط برقرار می کند ، و حتی بیشتر چه کسی می گوید من از همه مردان متنفرم؟ البته که نه. بنابراین ، نمایندگان واقعاً شایسته جنس مخالف سعی می کنند مانند موانعی شما را دور بزنند ، زیرا موجی در حرکت خود حرکت می کند. و امواج زندگی فقط کف اجتماعی ، زباله ، زباله های انسانی را بر شما می ریزد.با برقراری ارتباط با چه کسی ، روحیه کلی شما حتی منفی تر می شود و چشم اندازهای یافتن شادی شخصی بیش از پیش نامشخص می شود. اگرچه ، از دیدگاه من ، برعکس ، آنها بسیار قطعی هستند. و اصلاً صورتی نیست. برعکس ، نگرش مثبت ، خوشامدگویی و خیرخواهانه بلافاصله هاله ای از یک فرد روشن و مهربان را برای شما ایجاد می کند. و همانطور که می دانید ، آنها جذب چنین افرادی می شوند. علاوه بر این ، افراد مهربان و روشن نیز کشیده می شوند. و در این استراتژی رفتار است - شانس و موفقیت!

تذکر

تجربه طولانی کار من مدتهاست که من را به نتیجه زیر می رساند:

زندگی به افراد بدبین می خندد و به افراد خوش بین کمک می کند

من مطمئن هستم که شما استراتژی مناسب را برای رفتار خود انتخاب خواهید کرد.

توصیه شده: