چرا از زنان بی فایده متنفرم

تصویری: چرا از زنان بی فایده متنفرم

تصویری: چرا از زنان بی فایده متنفرم
تصویری: چرا زن ها از مردها متنفر می شوند؟ 2024, ممکن است
چرا از زنان بی فایده متنفرم
چرا از زنان بی فایده متنفرم
Anonim

نویسنده: آلیس اوگنبلیک ، روانشنا

به نظر شما چرا از زنان بیهوده متنفرم؟ فکر می کنی خودت اینطور نبودی؟ بود ، البته بود! چطور بود!

اما یک روز مالیات پرداخت کردم.

مالیات پرداخت شده برای سه ماهه ، 500 هزار.

سپس من tritson را برای مادر ترجمه کردم.

سپس پدر مجبور شد دواتسون کند.

سپس او نصف پرتاب را به آپارتمان منتقل کرد.

و شصت نفر نیز باید برای دفتر منتقل می شدند.

سپس Pfr و قسمت دوم snot است ، خوب.

سپس لازم بود در انبار به دنبال مواد باشید و یک متر مکعب چوب وارد شد - یک نقطه.

برای ترجمه به حسابدار ، انجام شد.

برای هزینه های تجاری کنار بگذارید.

هزینه حمل و نقل - توییت.

صندوق حقوق و دستمزد را فراموش نکنید.

مردان ، مانند شما ، آیا این را همه می کشند؟

سپس لازم است به دوره ها بروید ، مغزها را تعمیر کنید ، حداقل 300 هزار برنامه ریزی کنید. احتمالاً دیرتر.

ظاهر را به روز کنید؟ - NEE ، بهتر است پول پروژه را کنار بگذارم ، اگر چیزی در آنجا ظاهر شود چه؟

و سپس ، البته ، ظاهر می شود: اجاره سایت 64 ، اجاره میز - 15 ، اضافه کنید. مربی 11 ساله است ، آیا آنها رهبر می خواهند؟ حداقل 40 است ، و این کلاس اول نخواهد بود! رنگ خشک شده است ، گواهینامه رانندگی به مدت یک سال گرفته شد ، چه کسی تحویل می دهد!؟

لعنت لعنت لعنت! یونیلور یک بار به من بدهکار است ، امانا ، آنها با این مادربزرگ ها برای بخش خود چای می خرند ، خوب ، چه نوع نگرشی؟ همسایه های دفتر تماس می گیرند ، نجوا می کنند ، می گویند پلیس آمده است ، همه عکس می گیرند و می گویند این کاری است که شما اینجا انجام می دهید؟ به آرامی خاکستری می شوید ، به دفتر بروید ، مبلغ را برداشت کنید.

شما پروژه را حل کنید شما تحویل ها را اداره می کنید شما به بندهای شانه پول می دهید. رفتن به خانه.

و اکنون ، پایان یک روز زیبا فرا می رسد ، من عصبی پیچ خوردگی خود را خراش می دهم ، زیرا طبق آمار ، هر ماه من می پرم ، سپس 700 ، سپس 600 ، و سپس 800 ، اما نباید اینطور باشد ، تجارت باید سودآور باشد ، وگرنه شما چه نوع لوشارا هستید ، 2 +2 نمی تواند مخلوط کند؟ شما چه نوع حرفه ای هستید؟ شما پیک هستید! تیموشکا! شما نمی خوابید و در حال چرخیدن روی تخت خود هستید و خود را متقاعد می کنید که پیک نیستید و آب بیشتری در محله خود می نوشید ، همچنین به خود و عزیزان خود ثابت خواهید کرد که این گند نیست.

سپس مانند یک موشک بیرون می روید ، شروع به راه رفتن می کنید و فکر می کنید که چقدر زمان دارید تا کد سایت را تمیز کنید ، در مورد بهینه سازی ، در مورد شبکه های اجتماعی ، در مورد فروش و بازاریابی ، در مورد php ، در مورد خواص وینیل و فرمول های آن بخوانید. معرف ها و نورپردازی عکس. به دنبال تهیه کننده بوم باشید. چاپگرها خدمات حمل و نقل. گزینه های باز کردن حق رای دادن. شما به رقبای خود نگاه می کنید و متعجب می شوید - آنها در خانه می دوزند و فرنی می پزند! نقاشی کفش ورزشی و ساختمان تیم هنری! شما چه نوع حرفه ای هستید؟ چرا آنها حتی خریداری می شوند؟

و شما به یاد می آورید که چقدر وحشتناک در مجموعه شما بود - چقدر ناهماهنگ بود. چه شرمنده! آیا اینگونه خدمات ارائه می شود؟ و تصویر چیست؟ شرم آوره!

شما سعی می کنید شرم را به تجربه تبدیل کنید ، مطمئن می شوید که زمان خواب است. سپس شما باز می گردید و دوباره می خوانید. سپس شما فکر می کنید که شما یک پله کامل هستید ، دوستان پانصد پروژه دارند ، و شما چنین هستید ، یک کارگر حرفه ای ، یک صنعتگر ، پروشکا-احمق ، یک گدا در ذهن!

صبح روز جدیدی در راه است …

و پس از این همه گند ، من یک سوال دارم …

بچه ها ، چطورید ، به طور کلی همه را بکشید ؟؟؟؟؟ ببین چطور ممکنه؟

بله ، اگر در طول کل این رشته ، عصر ، در خانه ، در منطقه تفریحی مجاز ، یک تلیسه با شکایتی مبنی بر اینکه ما خرچنگ نمی خوریم با من ملاقات کند - من به او لگد می زدم!

اگر جوجه ای ناگهان از من شکایت کرد که من برای او آیفون جدید نخریده ام ، یک آیفون فوق العاده جدید می خریدم و یک جعبه به او می دادم و سپس با او سلفی می گرفتم و یک تلفن جدید به یک آدم بد دهن می دادم.

اگر یک تلیسه در خانه من قدم می زد و در موقعیت های سخت تلفنی از دوستانش شکایت می کرد که سرنوشت شرور باعث می شود خودش هزینه مانیکور را بپردازد ، من با یک چتر نجات به معشوقه ای مهربان و ملایم می رفتم و برای او یک آیفون فوق العاده جدید می خریدم.

این من هستم برای همه آن مردانی که شخم می زنند.

به طور خلاصه ، مردان ، مانند این ، یک بار من به صفوف شما پیوستم. جایی که مسئولیت و حقیقت صادقانه زندگی می کند.

به ما آموزش داده می شود که چگونه با حیله گری از شما پول بکشیم و بیشتر ، چگونه به طور مستقیم اشاره نکنیم - اما می دانید که به طور تصادفی ، با حیله گری. به آرامی مکیده ، بیرون بیایید ، در مورد زنانگی و PMS حدس بزنید ، در مورد ضعف ، آشکارا دروغ بگویید ، گریه کنید ، داد بزنید ، اخاذی کنید.

به ما یاد داده نشده است که در زندگی شریک باشیم - آنها به ما یاد داده اند که دشمن باشیم.زیرا اگر من برای شما سوپ پختم ، شما قبلاً به خاطر همه اینها به من مدیون هستید و تا زمانی که پرداخت نکنید ، دشمن من هستید.

مثل این. چنین حقیقتی

بله ، این مکالمات را به خاطر دارم. شرمنده. چندش آور.

و سپس

سپس ، مردان گمشده را می بینم ، با چشمانی خالی و مکیده ، بدون قدرت ، بدون سن ، بدون خواسته ، بدون بدن ، که مورد خیانت و فریب قرار گرفتند.

چه کسی دوست دارد دراز بکشد و در شب بشنود - "بله ، شما مات و مبهوت هستید ، چه دوست خوبی ، یار."

که در پایان شنید: "شما یک شوهر بی ارزش هستید ، یک مرد بد و نه یک میلیاردر!"

به طور خلاصه ، بله ، چنین چیزهایی. و من آن را دیدم و مات و مبهوت ماندم.

و بعد متوجه شدم که برادرم ، برادر دومم ، پدرم اینگونه زندگی می کردند. و این یک کاپیت است که من به هیچ وجه نمی توانم بر آن تأثیر بگذارم. و این گمانه زنی ، اخاذی ، تحقیر و بردگی است.

مردان عزیز من! باور کنید ، به عنوان یک مار بچرخید ، بخوانید ، توسعه دهید ، متوقف نشوید.

بینی خود را به باد بیاورید و از خود عبور کنید ، خود را برای این واقعیت آماده کنید که شایستگی های شما هرگز مورد توجه قرار نخواهد گرفت.

همه جا اشتباه می کنید و همه چیز برای آنها کافی نیست و غذای روی میز از آسمان می افتد ، که توسط روح القدس سرو می شود. و سقف بالای سر شما با دستان شما نیست ، بلکه به اراده سرنوشت است.

فقط اجازه ندهید ، اجازه ندهید چشمان شما بیرون برود.

و به یاد داشته باشید ، ما تا پایان روزهای خود در این حالت زندگی می کنیم ، تا زمانی که مرگ یا آیفون شما را از هم جدا کند.

توصیه شده: