چرا زنان بعد از آموزش زنان طلاق می گیرند؟ قسمت 2

تصویری: چرا زنان بعد از آموزش زنان طلاق می گیرند؟ قسمت 2

تصویری: چرا زنان بعد از آموزش زنان طلاق می گیرند؟ قسمت 2
تصویری: فایل لو رفته از جلسه آموزش جنسی به زنان مومنه در مشهد! 18+ دوربين خنده 📽 2024, آوریل
چرا زنان بعد از آموزش زنان طلاق می گیرند؟ قسمت 2
چرا زنان بعد از آموزش زنان طلاق می گیرند؟ قسمت 2
Anonim

آیا شما زیبایی باهوش ، تحصیل کرده ، جوان و هدفمند هستید که در این زندگی به موفقیت های زیادی دست یافته اید؟ اما زندگی شخصی به نوعی خوشحال نیست؟ آیا مردان یا روی سر شما می نشینند یا به محض شروع به صحبت پراکنده می شوند؟

آیا قبلاً در بسیاری از آموزشها و کلاسهای مستر شرکت کرده اید تا چیزی را در زندگی شخصی خود تغییر دهید؟ در نتیجه ، شما یک "فرنی" در سر خود دارید و اصلا در قلب شما راحت تر نیست؟ آیا مردان نیز در جایی فراتر از افق هستند یا از پشت بوته ها مخفیانه به شما نگاه می کنند؟

شما یک دختر باهوش با تحصیلات عالی یا حتی سه هستید ، اما چیزی نمی فهمید. چرا مردان شما را زن نمی دانند؟ چرا شما برای آنها دوست ، رفیق ، برادر هستید ، اما یک زن بی دفاع شکننده نیستید؟

"چه مرگمه؟" - شما در لحظاتی که هنوز "زن را روشن می کنید" از خود می پرسید. چرا من تنها هستم؟ من قبلاً به همه تورسونف و راکوف گوش داده ام ، من قبلاً دامن می پوشم ، در بسیاری از آموزش های مربوط به زنانگی شرکت کرده ام ، و کتاب هایی در مورد "الهه در خودش" در سراسر خانه؟ مشکل چیه؟ چرا من تنها هستم ، چرا مردم مرا دوست ندارد و به من احترام نمی گذارد ، آیا من خیلی باهوش هستم؟

این س orالات یا مشابه آن در ذهن بسیاری از زنان موفق ظاهر می شود. کسی بیشتر ، کسی کمتر. و حتی در مورد پاسخ به این سوالات نیست. واقعیت این است که پس از آموزش های زنان ، زنان "به وضوح" می بینند که 20 ، 30 ، 40 ، 50 سال آنها اینطور زندگی نمی کردند و "قبلاً می دانند چگونه این کار را انجام دهند" ، انتظار تغییرات فوری در زندگی را دارند. بلافاصله ازدواج کرد ، بلافاصله با شاهزاده ، بلافاصله وزن خود را از دست داد ، بلافاصله سالم و شاد ، بلافاصله هماهنگی در رابطه.

آنچه را که در قسمت اول مقاله ذکر کردم ، یکبار دیگر تکرار می کنم ، مردان با شما نرفتند ، گوش ندادند ، نخواندند و بینش هایی را تجربه نکردند. تجربه یک مقوله شخصی است ، تجربه را نمی توان به اشتراک گذاشت. تز "تبادل تجربه" غیر منطقی است. می توانید شیوه ها را مبادله کنید. به عنوان مثال ، چگونه می توانید تجربه آشپزی خود را به اشتراک بگذارید؟ هر زنی بر اساس همان دستور العمل ، با توجه به تجربه ، احساسات خود ، "چیپس" خود ، بورش خود را طبخ می کند.

البته ، شما می توانید در مورد همه چیزهایی که در تمرین شنیده اید ، در مورد آنچه که بعد از آموزش احساس کرده اید و درک کرده اید ، به مرد خود بگویید ، اما نتیجه این امر ناچیز خواهد بود. بنابراین ، شما فقط اطلاعاتی را منتقل می کنید که مردان عادت دارند از طریق منشور منطق درک کنند. اما شما احساس رضایت احساسی ، بصیرت! اما او نمی فهمد! در بهترین حالت ، اگر شما رابطه ای هماهنگ دارید و زمان مناسبی را برای به اشتراک گذاشتن برداشت های خود انتخاب کرده اید ، او بخشی از اطلاعات را به خودش می برد. در بدترین حالت ، به ویژه اگر "حکومت نظامی" در خانه خود دارید ، درگیری از پنهان به فعال تبدیل می شود.

بنابراین ، واضح است که "بازگو" آموزش غیرممکن است. مرد شما باید خودش به آنجا برود.

اگر اکنون به دنبال مرد رویایی خود هستید ، نیازی نیست وقتی ملاقات می کنید با چه آموزش هایی به او بگویید تا زمانی که متوجه شوید اهداف شما در یک رابطه یکسان است.

زن یک رابطه است ، "صحبت کردن و حل و فصل کردن" است ، و یک مرد یک عمل است ، "دستیابی و فتح کردن" است. برای اینکه مرد شما بخواهد در آموزش شرکت کند ، باید انگیزه مردانه خود را داشته باشد.

انگیزه زنان چیست؟ اینجا میدان وسیعی وجود دارد! من می خواهم با یک شاهزاده ازدواج کنم ، من می خواهم شوهرم شاهزاده شود ، من می خواهم همه چیز را بخورم و لاغر شوم ، من می خواهم هیچ کاری انجام ندهم و مورد پسند مردان قرار بگیرم ، من می خواهم ، می خواهم ، می خواهم … اگر یک زن حداقل یکی از موارد بالا را می خواهد ، او زنده است.

با مردان مشکل تر است. اگر آنها تمام عمر به او کمک می کردند (او را روی درخت (مادر) می گذاشتند ، دوچرخه اش را فشار می دادند (مادربزرگ) ، کار مردانه اش را در زندگی روزمره انجام می داد (خواهر) ، دختران او را در تاریخ ملاقات بیمه می کردند ("اگر او به اندازه کافی نداشته باشد پول ، من با خودم پول می برم ") ، کارمندان زن وظایف او را بر عهده گرفتند (" او هنوز درس می خواند ، برای او خیلی سخت است ، فقیر ") ، همسرش با کار سه شغل بیشتر درآمد داشت (" او دوران سختی را سپری می کند ، اکنون کار خواهم کرد ، و سپس چگونه انجام خواهد داد … ") ، او به آموزش نمی رود ، هیچ انگیزه ای ندارد. او حتی کتاب" چگونه در کاری که انجام می دهید بهترین باشید "را باز نخواهد کرد. ، که شما "به طور نامحسوس" آن را به مدت یک ماه روی تخت خواب خود گذاشته اید. خوشحال باشید ، و اگر اتفاقی بیفتد ، زنان نجات دهنده محبوب او به او کمک می کنند ، او را می پوشند ، جایگزین او می کنند ، "پرچین".

این گرایش از دیرباز در جامعه ما مشاهده شده است ، مادران و ناجیان ما ، آگاهانه یا ناخودآگاه ، با هدایت حافظه ژنتیکی جنگ و تلفات ، "پسران خود" را از زندگی تا دوران پیری (پسرها) محافظت می کنند. بر این اساس ، همه زنان اوکراینی به طور فعال در این عملیات نجات شرکت می کنند و باتوم را به دنبال مادران خود بر می دارند.

و سپس همین زنان "در یک شکاف شکسته" می نشینند و این س askال را می پرسند: "چه بلایی سر من آمده است ، چرا مردان عادی از من" دور می شوند "، چرا او معشوقه دارد ، چرا من تنها هستم؟".

مردانی که خوش شانس هستند و مادران ، مادربزرگ ها و خواهرانشان در مرحله قربانی "عاشق" نشده اند ، خودشان به دنبال آموزش هستند ، و در عین حال ، زنانی که با حضور در آموزش های عشق به خود ، هنوز از لباس زیر خود صرفه جویی می کنند. و لوازم آرایشی به نفع شام برای یک مرد.

چند درصد از این مردان؟ این را می توان به طور مستقل در حمل و نقل ما تعیین کرد. مردی که "زنان نجات دهنده دوستش ندارند" ، البته اگر سالم است ، اگر زنی در کنار او ایستاده باشد ، در وسیله نقلیه نمی نشیند. از نظر درصد بسیار زیاد است. تو میتونی بشماری. شما باهوش هستید.

گناه چه کسی است ، زنان عزیز ، این است که به شما جایی داده نمی شود ، در زندگی روزمره به شما کمک نمی شود ، کارهای اضافی در حال انجام است ، که شوهر شما رشد نمی کند و به شما احترام نمی گذارد ، چنین دختر باهوشی؟

و نکته اصلی. آموزش فقط یک نوع آموزش فشرده با هدف توسعه دانش ، توانایی ها ، مهارت ها و نگرش ها است. هدف از آموزش توسعه مهارت های رفتاری بین فردی و حرفه ای در برقراری ارتباط است ، ایجاد شرایط برای جستجوی مستقل برای یافتن راه هایی برای حل مشکلات روانی خود. این جایی است که "سگ دفن شده است". اگر اکنون آرام و متعادل هستید و قادر هستید به طور مستقل مشکلات عاطفی خود را حل کنید ، پس آموزش برای شما است. او به شما کمک می کند تا "نمک مشکل" را ببینید و راهی برای خروج از وضعیت فعلی پیدا کنید.

اما ، اگر سعی می کنید با برخی از احساساتی که از درون شما را در هم می ریزند کنار بیایید ، افکاری که روز یا شب شما را درگیر خود می کند ، اگر موقعیت "در آستانه" است ، خود را تملق نکنید ، تمرین انجام نمی دهد. در این شرایط ، می توانید برای مدت بی نهایت به انواع آموزش ها ، مدیتیشن ها و غیره بروید ، به این راحتی ها انجام نمی شود. حتی بیشتر گیج خواهید شد و آخرین نشاط خود را از دست خواهید داد. در این مورد ، مشاوره شخصی با روانشناس یا درمان ضروری است.

من با همان کلمات قسمت اول مقاله پایان می دهم. سعی نکنید شخص دیگری را تغییر دهید (شریک ، فرزندان ، والدین ، دوستان ، بستگان ، کارمندان ، دستیار مغازه ، راننده مینی بوس ، همسایه مترو …) ، اجازه دهید متخصصان ، جهان و تغییرات مثبت شما این کار را انجام دهند. به روانشناسی زنان و مردان علاقه مند شوید ، خودتان را تغییر دهید ، صبور باشید و سپس خواهید دید که چگونه دیگران به تدریج با شما "تماس می گیرند". و اگر نه "گرفتن"؟ این موضوع برای مقاله دیگری است.

آرزو می کنم دوست داشته باشی.

توصیه شده: