چگونه عزت نفس خود را بالا ببریم و خود را بازگردانیم؟

تصویری: چگونه عزت نفس خود را بالا ببریم و خود را بازگردانیم؟

تصویری: چگونه عزت نفس خود را بالا ببریم و خود را بازگردانیم؟
تصویری: ۱۱ عادت اشتباه که عزت نفس شما رو نابود میکند 2024, آوریل
چگونه عزت نفس خود را بالا ببریم و خود را بازگردانیم؟
چگونه عزت نفس خود را بالا ببریم و خود را بازگردانیم؟
Anonim

چرا عزت نفس شما کاهش می یابد ، به چه چیزی بستگی دارد ، چگونه آن را بالا ببرید و "من" خود را بازیابید؟

اولین و مهمترین دلیل این است که در درون خود به خود و نقاط قوت خود اعتماد ندارید. اغلب ، اعتماد به نفس فقط بر اساس ارزیابی ها و نظرات دیگران است. نه فقط ارزیابی - به طور ناخودآگاه ، شما دائماً منتظر نوعی عکس العمل از دیگران هستید ، و اگر به دنبال آن نیاید ، احساس بدی خواهید داشت. به عنوان مثال ، پس از اجرای رقص ، می خواهید که همه تشویق شوند ، اما تشویق های بلند به این معنی نیست که رقص متوسط یا کاملاً وحشتناک بود. شما یک لباس جدید زیبا پوشیدید ، اما دوست شما چیزی متوجه نشد ، در نهایت تصمیم گرفتید که این لباس زشت است و آن را در کمد قرار دهید. در این شرایط ، یک نکته مهم پنهان می شود - شما فراموش کرده اید از خود بپرسید که آیا در آن لباس راحت هستید ، آیا عملکرد خود را دوست دارید ، چگونه به نتایج خاصی رسیدید و آیا از این کار رضایت اخلاقی دریافت کردید؟ پاسخ س questionال آخر بسیار مهم است - آیا از درون خود لذت بردید؟ تمرکز توجه دیگران را به خود معطوف کنید ، دیگر منتظر ارزیابی دیگران نباشید ، درباره خود فکر کنید و احساسات ، احساسات و خواسته های خود را ارزیابی کنید. چقدر کارهایی را که در زندگی انجام می دهید دوست دارید؟ اگر یاد بگیرید که به خودتان تکیه کنید ، در آینده به این فکر نمی کنید که دیگران چه فکر می کنند و چه می گویند ، چگونه رفتار و سخنان شما را ارزیابی می کنند. در زمینه سوال ، ما در مورد وضعیت 1 در 20 صحبت می کنیم ، یعنی اگر 10 نفر به شما گفتند که همه چیز بد است ، حداقل باید گوش دهید.

دلیل دوم این است که شما دائماً بر آنچه درست و غلط ، نحوه انجام و چه کارهایی را نباید انجام دهید ، متمرکز شده اید. در جامعه ، هنجارها ، مبانی و قوانین خاصی وجود دارد که بر روابط ما حاکم است. این درست است و باید رعایت شود. با این حال ، در شرایطی "لباس قرمز یا سبز انتخاب کنید" ، "سریع یا آهسته راه بروید" ، "راه رفتن زنانه چگونه باید باشد" ، "مرد باید در رابطه چه کارکردهایی را انجام دهد" و غیره نه روانشناس یا مربی!) شما ، به عنوان یک مرد (زن) ، در رابطه با چه کاری راحت هستید؟ فقط شما پاسخ درست این سوال را می دانید! و بگذارید مردم در اطراف "صحبت" کنند ، نکته اصلی این است که درک کنند که برای من چنین مدل رفتاری قابل قبول ترین و راحت ترین است. شما نباید به حرف دیگران گوش دهید ، به محض اینکه به نظر دیگران گوش می دهید - عزت نفس شما کاهش می یابد ، افکار سمی شروع به ظهور می کند ("او خودشیفته ، دستکاری کننده است و غیره") به دلیل عدم وجود هسته سخت داخلی و اعتماد به نفس قوی ، فرد شروع به فعال شدن احساسی می کند …

آخرین دلیل این است که شما خودتان را نمی شناسید. اگر فردی خود را به اندازه کافی نشناسد ، اعتماد به نفس نخواهد داشت. اغلب این لحظه با یک بازتاب مثبت و خوش اخلاق از شخص دیگری همراه است که از او کاملاً حمایت می کند ، خوبی می خواهد و به دنبال این است که دوستش بیشتر خود را بشناسد. چرا تأثیر روان درمانی در این مورد بسیار بالاست؟ روان درمانگر همیشه فردی است که احساسات ، حالات چهره ، اعمال (آنچه انجام داده اید و چرا) را منعکس می کند ، در مشکل شما وارد می شود و همیشه بازخورد می دهد. این بازخورد است که به منظور ایجاد درک در مورد خود (در نوع خود من چه کسی هستم) مهم است. با این حال ، وظیفه دیگری وجود دارد که بدون همراهی شخص دیگری قابل انجام نیست - تشخیص سایه خود (آن احساسات ، ویژگی های شخصیتی سرکوب شده). به طور نسبی ، یک شخص معتقد است که او خودخواه نیست و شخص بدی نیست ، اما به هر حال ، در زندگی هر کسی لحظاتی وجود دارد که ما شرور و خودخواه هستیم.و این لحظات مهم و ضروری هستند ، پاداش دیگری به ما می دهند. با این حال ، مردم عادت دارند این موقعیت ها را انکار کنند ("من از این رفتار خوشم نمی آید!"). در واقع ، صرف نظر از اینکه چه ویژگی یا احساسی از شخصیت دارید ، این ویژگی ذاتی در هر یک از ما است. اما چند بار ، در چه شرایطی ، تحت چه شرایطی از ویژگی های شخصیتی خود استفاده می کنید؟ هرچه شخص ویژگی های شخصیتی "غیرقابل قبول" را برای هوشیاری خود انکار کند ، بیشتر آنها را در غیرقابل پیش بینی ترین لحظات زندگی ، یعنی شک و تردید ، قطع می کند. اگر آنها را نشناسید ، آنها "صعود" می کنند ، زندگی شما را کنترل می کنند و برای شما زندگی می کنند. بنابراین ، قسمت های سایه خود را بشناسید ، کنترل آنها را در دست بگیرید و به خود اطمینان بیشتری پیدا کنید.

به همین دلیل است که وقتی متهم می شوید ("بله ، شما یک نوع شرور هستید! بله ، شما یک خودخواه هستید!") ، این به این دلیل است که شما بخشی از خود را قبول نکرده اید و نمی شناسید که در برابر آن مردم اتهاماتی وارد می کنند ، و در نتیجه - قادر خواهند بود تا حد زیادی بر نظر شما تأثیر بگذارند و اعمال شما را کنترل کنند. معمولاً در پاسخ به چنین اتهاماتی ، شخصی شروع به تضاد می کند ("من خودخواه نیستم!"). آگاهانه یا ناخودآگاه ، اگر در درون خود تشخیص نداده اید که می توانید فردی خودخواه ، عصبانی و حریص باشید ، خلاف آن را به طرف مقابل خود ثابت می کنید. در نظر بگیرید که این قلابی است که قبلاً در آن گیر افتاده اید ، زیرا بعد از مدتی آن را دستکاری کننده می نامید.

اگر قدرت خود را پیدا کنید و بتوانید همه ویژگی های منفی شخصیتان را تشخیص دهید ، واکنش تند خود را در برابر حملات دیگران متوقف خواهید کرد ("بله ، من گاهی عصبانی هستم ، به خودم اجازه می دهم این احساس را تجربه کرده و بیان کنم ، نمی کنم هر چیزی را که در آن قابل مذموم است ببینید! ") ، می توانید مرزها را تعیین کرده و از خود محافظت کنید. خودخواه بودن نیز مهم است - انجام همه کارها برای همه ، وقف زندگی خود به دیگران غیرممکن است. در مورد حرص و طمع ، شما فقط می توانید با صرفه جویی در جایی اسراف کنید. نکته دیگر میزان این حرص و طمع است (چقدر برای شما غیرقابل تحمل به نظر می رسد - پس ابتدا باید این احساس را بپذیرید ، و سپس با آن کار کنید).

توصیه شده: