2024 نویسنده: Harry Day | [email protected]. آخرین اصلاح شده: 2023-12-17 15:44
وقتی شخصی تصمیم می گیرد از یک رابطه مخرب خارج شود ، چه اتفاقی می افتد؟
من بیش از یک بار موقعیت افراد مختلف را که تصمیم گرفتند به یک رابطه پیچیده و مخرب پایان دهند ، توصیف کرده ام - آنها را می توان با نمودار مشابه امواج توصیف کرد - تصمیم - برگشت - تصمیم - بازگشت مجدد ، و غیره.
در این مرحله ، مردم اغلب فکر می کنند که این "سینوسی" - مجموعه ای از تصمیمات و بازگرداندن ها - هرگز پایان نمی یابد!
با این حال ، مهم نیست که چقدر سیم پیچ نمی خورد ، نوک همچنان باقی می ماند!
تصمیم برای پایان دادن به رابطه با دلیل گرفته می شود.
احساسات ابتدا افزایش می یابد - چگونه به پایان رسید؟
- هی هوشیاری! شما اینجایید؟ اما ما ، احساسات چطور ؟؟؟ به معنای "بدون چشم انداز"؟
با این حال ، پس از یک سری بازخوردها و احساسات ، به آرامی به سمت عقل "پیش می رود"!
- نه ، خوب ، همه چیز در حال حاضر روشن است … خوب ، خوب … این کار انجام می شود - هر کاری که می شود ، چه بندگی یکسان است …
و آخرین "جدایی" ناخودآگاه است …
البته هیچ سخنرانی نمی کند …
اما مجموعه ای از بینش ها را به آگاهی "ارسال" می کند:
- این یکی که برای ما بهترین ، محبوب ترین و عزیزتر است ، دیگر آنجا نیست ، به هر حال هیچ کس نمی تواند به او زنگ بزند؟ آره؟ خوب ، چه کسی فکر می کرد … و اگر او خودش؟ نه ، به هر حال؟ خوب ، باید همه چیز در حال اجرا باشد …
هنگامی که آگاهی به این نتیجه می رسد که روند آغاز شده برای خروج از روابط گذشته (منفی) در حال حاضر به خوبی پیش می رود ، این فرایند را نمی توان به دلیل اینرسی متوقف کرد - بدن را اسکن می کند و متوجه می شود که … این یک مسئله است درزها!
بدن کاملاً به هم ریخته است.
هوشیاری به یاد می آورد که دوره قبلی ظهور خنک در دوره عاشق شدن با این "بهترین ، محبوب ترین و عزیزترین" بود و با دیوانگی شروع به جستجوی یک شی جدید برای جایگزینی مورد قبلی می کرد!
آگاهی کاملاً صادقانه متقاعد شده است که این بهترین راه خروج از این وضعیت است!
بدن به فعالیت ذهن "مثبت" واکنش نشان می دهد: خوب ، بله ، خوب ، بله … احتمالاً بهتر خواهد بود … و راحت تر … بیا ، به دنبال کاندیدایی برای رابطه جدید باش …
هوشیاری می جوشد! تلاش می کند …
اما هرچه بیشتر تلاش می کند ، واضح تر می فهمد که غرور او به سادگی نمی تواند به چیزی منجر شود! چقدر دوست ندارد!
زیرا مهمترین اندام در فرآیند جدید - قلب - قفل شده است! کلید را در هر نوبت ممکن چرخانده اید - برو ، اکنون - آن را باز کن!
نه! نه! و باز هم نه!
اینها فرایندهایی هستند (تقریباً) در درون موجودی که از روابط گذشته بهبود می یابد …
آیا دوست دارید دیگری سریعتر و احساسات جدیدتری را ملاقات کند ، یک ملاقات جدید و یک عشق جدید برای التیام / التیام زخم های شما از روابط گذشته؟
توصیه شده:
خروج از ضربه همان جایی است که ورودی است
متأسفانه احساسات سرکوب شده نمی میرند. آنها فقط سکوت کردند. اما آنها همچنان از درون بر شخص تأثیر می گذارند. زی. فروید اولین حادثه دردناکی که همه تجربه می کنند ، فرآیند خود تولد است ، عبور کودک از مجرای تولد ، به ویژه اگر در دوران بارداری (یا حاملگی ناخواسته و غیره) و در طول روند زایمان عوارضی ایجاد شود.
جایی که گناه وجود دارد ، جایی برای مسئولیت وجود ندارد
اتفاق می افتد که من به ضرب المثل خشن نگاه می کنم "آنها آب را به جرم می رسانند". این زمانی است که برخی رنج می برند و مسئولیت این کار بر عهده دیگران است. اینجا کمین چیست. تا زمانی که شخص به فایده رنج خود پی نبرد ، امیدی نیست که از آن رهایی یابد.
قانون 11. آنچه ارائه می دهید همان چیزی است که به دست می آورید. تجسم. چگونه می توان به درستی تجسم کرد؟
چگونه می توان به درستی تجسم کرد؟ برای پاسخ به این س firstال ، ابتدا باید بدانید تجسم چیست؟ در اصل ، فرایند تجسم عمل تصور تصاویر رنگارنگ و غنی است که به شما کمک می کند سریعتر به هدف خود برسید. بنابراین ، در ابتدا ، فرد نتیجه مورد نظر را ارائه می دهد ، برنامه ای را طراحی می کند ، و سپس آن را به واقعیت تبدیل می کند.
افسردگی. خروجی همان ورودی است
چرا مبارزه طولانی مدت با افسردگی اغلب از دست می رود و پس از بهبود موقت ، علائم دوباره عود می کند؟ چرا استراتژی ها و تاکتیک ها متوقف می شوند و پس از ترک دارو ، حالت افسردگی دوباره باز می گردد؟ چرا با وجود همه فراخوان ها برای جستجوی نکات مثبت ، جهان هنوز سیاه است؟ از آنجا که نمی توانید با افسردگی مبارزه کنید ، فقط می توانید با آن ارتباط برقرار کرده و مذاکره کنید.
برای خودت متاسف باشی یا برای خودت دلسوزی نکنی؟
این به چه معناست - شما نمی توانید برای خود متاسف شوید و باید از شر این خواسته خلاص شوید؟ چه موقع برای خود متاسف باشید و چه زمانی نه؟ در فرهنگ ما مرسوم است که از دیگران (دوستان ، آشنایان ، همکاران ، گاهی حتی رهگذران) شکایت کرده و برای خود متاسف باشید.