نقاط عطف

فهرست مطالب:

تصویری: نقاط عطف

تصویری: نقاط عطف
تصویری: جشن: پیشرفت خودت را به ابدیت تبدیل کن 2024, ممکن است
نقاط عطف
نقاط عطف
Anonim

من از تشکر ذهنی معلمانی که روزی اصول اولیه این حرفه را در سرسختی ما قرار داده اند متوقف نمی شوم. به طور خاص ، لیستی از مسائل مهم که قطعاً باید در اولین مشاوره با مشتری روشن شود. در میان این "مهمترین" س questionsالات ، س questionالی بود که در طول تحصیل همواره مرا آزار می داد. این چیزی شبیه به این است: "به من بگو ، چرا الان به روانشناس مراجعه کردی؟"

این س meال با ساده لوحی من را شگفت زده کرد. به نظر می رسد ، خوب ، چرا یک نفر را اذیت می کند؟.. او آمد - و خوب است. از همه چیز خسته شده بود. یا نه همه ، اما برخی - به ویژه. فهمیدم که دیگر اینطور نیست و باید چیزی را تغییر داد. پس از همه اینها روشن است که مشکلات برای مدت طولانی در حال انباشتن بوده است - پس آن لحظه کوتاه که آخرین قطره در جام فرو رفت چه تصمیمی می گیرد؟

معلوم شد - این یکی از مهمترین سوالات به طور کلی است ، نه تنها در اولین جلسه.

معمولاً مشتریان در طول داستان خود به داستان می آیند. و تاکید بر این موضوع مهم است. زیرا در این نقطه عطف: "و سپس متوجه شدم که ادامه چنین کاری غیرممکن است" - تقریباً نیمی از پاسخ به همه سوالات فوری وجود دارد.

شما چگونه می فهمید؟ چرا فهمیدی؟ چه اتفاقی افتاد که شما را مجبور کرد در چند سال گذشته یا حتی دهه های زندگی تجدید نظر کنید؟.

اینها رویدادهای دشواری است: به عنوان مثال ، یک کودک از بستگان دور فوت کرد. و بنابراین شخصی در مراسم تشییع جنازه ایستاده و فکر می کند: لعنت بر ما ، ما هیچ چیز نداریم ، و این همیشه غیر منتظره به پایان می رسد. به نظر می رسد یک واقعیت بدیهی است. اما کیست که هر روز او را به یاد می آورد ، وقتی صبح سرکار می رود و عصر سر کار … و زمان ادامه می یابد. و اکنون تابوت کسی با خاک پوشانده شده است ، و این کسی است که دو برابر شما سن دارد.

و اگر فردا شما باشید - پس چه؟ با چه چیزی ترک خواهید کرد ، چه چیزی خواهید گذاشت؟ و سپس یک نفر شروع به وحشت می کند ، زیرا می فهمد: او بدون هیچ چیز می رود و چیزی را ترک نمی کند. حداقل چیزی که او دوست دارد. این نقطه ناامیدی شدید در خود و در زندگی بسیار مهم است ، هر چند ترسناک. برای کارهای بیشتر می توانید از آن استفاده کنید.

در نگاه اول نقاط عطفی وجود دارد … بی اهمیت. "من سر کار آمدم ، و آنجا روی میز من شخصی یک گودال چای ریخت و آن را پاک نکرد. و من این را به آنها گفتم: بچه ها ، خوب ، لعنت به شما ، آن را پاک کنید ، یا چیزی ، پشت سر شما. و همه چشم ها و سپس ناگهان منفجر شدم. حدود پنج دقیقه فریاد کشیدم ، هنوز شرمنده هستم. اگرچه ، می دانید ، نه … خجالت نمی کشم. " - "و شما برای چه فریاد می کشیدید؟" - "بله ، در مورد این که شما نمی توانید با مردم چنین رفتار کنید. و اینکه همه چیز در این دفتر به من رسید. و این احساس را دارم که من اینجا هستم بی وقفه همه چیز را پاک می کنم. و به همین دلیل من دریافت نکردم دیپلم من"

البته ، این در مورد یک گودال چای نیست ، بلکه در مورد "پاک کردن بی پایان پس از همه" ، یا در مورد این واقعیت است که "همه چیز در این دفتر به اندازه کافی رسیده است". و شاید نه تنها در او. راز این است که مشتری این را بهتر از هر مشاور می داند - شما فقط باید این منطقه را برای او برجسته کنید ، توجه او را متمرکز کنید.

و لحظه های ناگهانی شادی وجود دارد. وقتی مانند دیگران باری ، بی سر و صدا ، یک بند را برای خود کشیدید و به نظر می رسید قبلاً به آن عادت کرده اید. و ناگهان او زندگی دیگری را بلعید. نه برای زمانی طولانی. شاید برای یک هفته یا حتی چند روز. اما برگشتن پس از آن غیرممکن به نظر می رسید. زیرا شما به یاد آورده اید که آن چیست - زندگی واقعی شما. این می تواند یک تعطیلات باشد ، یا یک سفر کاری به شهر دیگر ، یا فقط یک شب در یک شرکت جالب ، جایی که هیچ کس به فردی فشار نمی آورد و جایی که او با افراد همفکر خود ملاقات کرد.

- به نظر می رسد که ما فقط با هم چای نوشیدیم. اما در طول یک سال گذشته ، این بهترین سه ساعت زندگی من بوده است. هیچ کس کنایه آمیز نیست ، مسخره نمی کند ، آنها با دقت گوش می دهند. می بینم که آنها به تنهایی به من علاقه مند هستند: افکار من ، نظر من. و آنها برای من جالب هستند. و کافه زیبا است ، شبیه یک معبد هندی است.

آره اگر شخصی قبلاً فکر می کرد که برای خوشبختی چه چیزی ندارد ، می توانید به معنای واقعی کلمه بنویسید. "محیطی که هیچ کس در آن رقابت نمی کند. افراد جالب. مکانی زیبا." در نمای پلان بسیار متفاوت به نظر می رسد ، درست است؟

و سپس می توانید بنشینید و فکر کنید. آیا باید حلقه اجتماعی خود را تغییر دهم؟ افراد جالب را از کجا تهیه کنیم؟ آیا مکانی که در آن زندگی می کنم زیباست؟.. آیا شبیه یک معبد یا بهتر است بگوییم انبار است؟ و غیره.

من همه اینها را برای چه دارم.مراقب نقاط عطف زندگی خود باشید. با سرعت زیاد از آنها عبور نکنید. سرعت را کم کنید. نگاهی به اطراف بنداز. شاید این یک پیچ و تاب به چیزی بسیار مهم باشد.

توصیه شده: