8 قدم به سوی رویای خود الگوریتم

تصویری: 8 قدم به سوی رویای خود الگوریتم

تصویری: 8 قدم به سوی رویای خود الگوریتم
تصویری: Моя работа наблюдать за лесом и здесь происходит что-то странное 2024, آوریل
8 قدم به سوی رویای خود الگوریتم
8 قدم به سوی رویای خود الگوریتم
Anonim

مدتها فکر می کردم که آیا ارزش نوشتن درباره خودم را دارد یا نه. اما بعداً تصمیم گرفتم بنویسم ، زیرا صادقانه تر است. این الگوریتم یک کار علمی اثبات شده توسط کسی نیست. این بر اساس تجربیات تجربی من و البته بر اساس تحقیقات شخصی من در مورد این موضوع از طریق تئوری و تجربه افراد دیگر است.

بنابراین ، من هنوز توصیه می کنم که به حرف خود گوش دهید. شاید تجربه من برای شما مناسب نباشد و اصل مسیر شما به طور کلی یا نقاط عطف در این مرحله از زندگی یک ایده کاملاً متفاوت از خوشبختی ، رضایت از سرنوشت ، یک رویا و امکانات ایجاد واقعیت است. شاید تصور شما از یک رویا عدم نیاز به رویاپردازی ، قرار دادن دستورات کلان و خرد و ابراز اهداف شما باشد. و برای شما مهم است که در سکوت … و پوچی … اعتماد کامل به ذهن خود یا اعتماد کامل به ذهن بالاتر (برای راهنمایی شما).

و من نیز ، یکبار در چنین دورهای توسعه بوده ام. زمانی برای من مهم و مفید بود. اما اگر سعی کنید این مراحل را انجام دهید ، و موفق شوید ، من برای شما صادقانه خوشحال می شوم ، اگر نه برای شما و از این جهت که چیزی مفید از زمان ایجاد زندگی من متولد شده است.

این فقط در مورد چگونگی تحقق یک رویا نیست. این به احتمال زیاد یک الگوریتم برای تحقق رویاها است که می تواند بارها و بارها در وضعیت شادی و رضایت از زندگی شما اعمال شود.

در این مقاله ، مفاهیم "خوشبختی و رضایت از زندگی فرد" به معنای جنبه ای از قبیل: یک فرد تمایل ، قدرت و توانایی رویاپردازی دارد. و همچنین راه هایی برای آزمایش این زمان وجود دارد تا این رویاها را به واقعیت تبدیل کنید. و در نتیجه ، یک درک وجود دارد: مسیری که ارزشمند است ، طی شده است و رویایی که در واقعیت تجسم یافته است ، تا حدی یک عمل بزرگ خلقت و هم آفرینی با جهان است ، خود تکمیل شده و یکپارچه صحنه.

آیا دستیابی به این امر آسان است؟ آرزوهایت را تحقق ببخش؟ بله ، به طرز شگفت انگیزی ساده است. اما چرا هر یک از ما نمی توانیم با اطمینان بالایی بگوییم که خوشحال است ، از زندگی خود راضی است و او یکی از رویاهایی را پشت سر می گذارد؟

چرا کسی می تواند بگوید که او استاد ، جادوگر و مهندس زندگی خود است و برای کسی چنین روشهای مشهور تجسم یا تفکر مثبت جواب نمی دهد؟ من کاملاً سردرگمی و بی اعتمادی بسیاری از افرادی را که از باور رویا و رویای خود ناامید شده اند درک می کنم. از این گذشته ، من خودم بیش از یک بار با چرخش های خاصی در راه رسیدن به رویاهایم گیج شدم.

و من ، تنها کسی که می تواند از گهواره خود را استاد رویاها بنامد. من مانند هر کودکی در کودکی خواب دیدم. آشنایی من با اولین اقدامات ایجاد زندگی من با هدایای پدر و فراست و جادوگر آکچامام (برعکس - "مامان" را بخوانید) آغاز شد. آنها برای سال جدید و تولد هدایایی دادند و برای من خرس ها و اسکیت ها را تجسم کردند.

اما من عصای جادویی را می خواستم! و مادرم به من توصیه کرد که تنها عصای جادویی خود را که از طریق آن به ما هدیه می دهد ، از آکومام دور نکنم. ظاهراً در آن زمان من اولین ناامیدی را در زمینه مدیریت واقعیت تجربه کردم. و من مجبور شدم مقاصد زیادی را برای این روز پشت سر بگذارم: درد ، ناامیدی ، و شادی ، و الهام ، و تحسین برای خلقت باشکوه زندگی و توانایی ما در خلق.

و بنابراین ، امروز ، من این عصای جادویی را دارم … من تعدادی از خواسته های تجسم یافته ام را تجزیه و تحلیل کردم. و دریافتم که چنین موفقیتی نمی تواند بارها و بارها بی نظم به دست آید. درست همانطور که ساختار پیچیده DNA نمی تواند از اولین سوپ شیمیایی در سیاره زمین بوجود آمده باشد ، که امروزه از پایه علمی محکمی برخوردار است. کسی که بارها خود را تکرار می کند دارای نوعی نظم و قوانین است.

شما می پرسید که چگونه است ، آیا یک رویا قانون دارد؟ آیا این فقط خیال ما نیست؟ آیا گاهی اوقات این مزخرفات کامل یک دیوانه نیست؟ اهداف موضوع دیگری است. و سپس ، همیشه نمی توان به آنها مراجعه کرد.بله ، حق با شماست ، من پاسخ شما را می دهم. این نکته ی مهمی است. از نظر من ، یک رویا از این جهت با هدف متفاوت است که گویا پرتاب پرشورتری از یک هدف است ، محدود به هیچ چیز ، و به طور خاص - محدود به دلیل سرد ما نیست. این همانطور که گفته شد ، تعیین هدف توسط بخش کودکانه روح ما ، اعتقاد به خوبی و معجزه است.

این یک منبع مهم بدن ما است که باید به آن احترام گذاشته شود و در زندگی ما جایی برای آن قائل شود. به یاد داشته باشید که ماتریالیست ها پس از کشف ماده نامرئی ، انرژی تاریک و دیگر پدیده های شگفت انگیز در جهان ، در حال سیگار کشیدن عصبی هستند. و ادعا و مطالعه آنچه وجود دارد ، و انکار آنچه هنوز کشف نشده است ، منطقی تر است.

این بدان معناست که اگر این منبع برای بسیاری از مردم کار می کند و به آنها کمک می کند زندگی خود را آنطور که می خواهند بسازند ، دلیل وجود دارد که در مورد این واقعیت فکر کنید که شاید مدیریت یک رویا نامرئی باشد ، اما ممکن است.

بنابراین ، این چوب جادویی من الگوریتم من برای رسیدن به یک رویا است. اگر می خواهید از این واقعیت که تقریباً ، و شاید هر روز ، در رویای تجسم یافته خود (یا حتی چندین) زندگی می کنید ، احساس آرامش و خوشبختی کنید ، مراحل زیر در اینجا آمده است …

1. شامل 4 مرحله است: تجزیه و تحلیل ، قدردانی ، جستجوی رویاها ، برنامه ریزی متوازن.

سه بار با یکدیگر اندازه گیری کنید (گذشته-حال-آینده) و خلاصه کنید.

وقتی تجزیه و تحلیل می کنم ، خلاصه می کنم ، می فهمم که زندگی من پر از معجزه است ، حتی آنهایی که هرگز در خواب هم نمی دیدم. و این برای رویاهای جدید بسیار الهام بخش است!

یکبار یک مقاله گیج شده از شخصی را خواندم که این عبارت را دوست نداشت: "خدا در زندگی من معجزه می کند." من او را کاملاً درک می کنم. اگر همسایه شما به شما می گفت که دیروز یک دایناسور واقعی را دیده است ، او را باور نمی کنید. و حتی اگر خودتان این دایناسور را دیده باشید ، فکر می کنم برای مدتی خودتان را باور نمی کنید.

اما اگر خواننده عزیزم ، هر روز به این دایناسور نگاه می کردید ، مانند مسواک زدن برای شما عادی می شد. و سپس شک و تردید دیگران از قبل شما را شگفت زده خواهد کرد.

و بنابراین ، هنگامی که مردم لیستی از معجزاتی را که قبلاً در زندگی آنها اتفاق افتاده است تهیه می کنند (این یک تمرین است) ، هنگامی که اجازه می دهند جادو اتفاق بیفتد ، نه تنها شروع می شود ، بلکه حداقل هر روز اتفاق می افتد. هرچقدر که ما بخواهیم می آید ، این یک جادو است. منظور از جادو ، همانطور که قبلاً فهمیدید ، منظور من تحقق خواسته های ما و بیشتر … وحشی ترین خواسته ها …

ناگهان افرادی که به آنها احتیاج دارید می آیند ، وقتی آنچه را که در حال حاضر برای پروژه رویایی شما نیاز دارید به شما پیشنهاد می دهند. هنگامی که به شما هدیه داده می شود ، محبت ، کمک ، حمایت دقیقاً به شما داده می شود ، و ناگهان خود را در جایی می یابید که فکر می کردید هرگز نمی توانید باشید ، فقط با اراده یک قدرت برتر (یک رویداد شگفت انگیز). و احساس می کنید: چیزی عرفانی در هوا است …

اما صبر کنید ، چشم خود را بر روی این موضوع نبندید ، سعی نکنید فرار کنید و سپس به یاد نیاورید.

مردم می خواهند ، اما از معجزه می ترسند. آنها از یک نیروی ناشناخته می ترسند که نمی توانند با ذهن تسلط پیدا کنند. اگرچه ، اگر به آن فکر کنید ، ما همه جا با عرفان احاطه شده ایم - ما در جهان ناشناخته ای زندگی می کنیم ، با چیزهای جدید و بیشتری که توسط علم اولیه بر ما آشکار می شود. تا جایی که در برخی از نقاط جهان هیچ قانونی از جهان مادی سه بعدی ما وجود ندارد!

اولین چیزی که باید با آن شروع کنید این است که کودکی را که به معجزه اعتقاد دارد بیدار کنید ، اما در جایی از راه ناامید شده است. ما باید به او نشان دهیم که معجزات زیادی در زندگی او وجود داشته و دارد. در اینجا یک تمرین ساده وجود دارد: لیستی از معجزات زندگی خود که قبلاً توسط شما در ارتباط با کلان عالم ایجاد شده است ، تهیه کنید. لیستی از تمام رویاهایی که به حقیقت پیوسته اند تهیه کنید.

قدردانی … وقتی از لیست شگفت زده می شوید (خوب ، بله ، البته ، خواننده عزیز ، می فهمم که ممکن است بلافاصله ظاهر نشود ، اما تنها پس از 10 ساعت بازتاب و خاطرات (شوخی) ، و پرسیدن از افراد دیگر: " آنها چه معجزاتی دارند؟ "این شما را به یاد معجزه های شما می اندازد-رویاهای محقق شده).

بنابراین ، شما شگفت زده خواهید شد که جهان از شما مراقبت کرده و به شما کمک کرده است تا خوشحال باشید ، امیدوارم چنین باشد.و زمان سپاسگزاری فرا رسیده است. این احساس را در درون آگاهی شما برطرف می کند که شما یک فرد خوش شانس هستید ، نه یک بازنده! باز هم ، یک تمرین (ترجیحاً روزانه) این است که همه چیزهایی را که از خالق آنها سپاسگزار هستید فهرست کنید. سخت؟ سپس به جاهایی بروید که محرومان بقایای مواد غذایی پوسیده را از سطل زباله جمع آوری می کنند ، به بیمارستان ها ، جایی که افراد در حال مرگ یا معتادان متجاهر که بیهوش هستند را می آورند و مکانهای دیگری که شخصاً من را به خوبی آزار دادند …

یک چیز بسیار مفید. اینگونه است که ما شروع به درک این می کنیم که چقدر هدیه داریم تا کاملاً شاد و برآورده شویم ، چقدر فرصت. ما زنده هستیم … نفس می کشیم … خوب ، علاوه بر این ، اگر حفاری کنیم ، اوه ، چقدر چیزها … داستانهای الهام بخش بخوانید و فیلم تماشا کنید. این چنین است - شما متقاعد خواهید شد.

تعادل به صورت دوره ای ، به همان اندازه که برای شما مهم است ، اما حداقل سالی یک بار (در شب سال نو) ، با یک قلم و دفترچه بنشینید و فهرستی از رویاهای خود تهیه کنید. آنها را به عنوان اهداف زندگی بنویسید.

احتمالاً همه از قبل حلقه تعادل نیازها را می شناسند. یک دایره بکشید. شما از خود می پرسید: من به چه چیزی احتیاج دارم؟ در عشق ، در خانواده ، در امور مالی ، در حرفه ، در ارتباط با دوستان ، در پیشرفت معنوی ، در سلامت ، در خلاقیت چه می خواهم؟ یک دایره تقسیم می کنید که به 8 قسمت تقسیم شده است. آنها را به عنوان 8 حوزه از زندگی خود که برای شما مهم هستند ، برای خوشبختی و رضایت از زندگی برچسب گذاری کنید. و سپس درصد رضایت را در این زمینه های زندگی در همه جا پایین می آورید.

به عنوان مثال ، در زمینه سلامت شخصی - چگونه از همه چیز راضی هستید؟ یا آیا می خواهید چیزی را بهبود بخشید تا از آگاهی از سلامت خود در "اینجا و اکنون" کاملاً خوشحال باشید؟ چقدر آرام و شاد هستید؟ مطلقا هیچ چیز شما را اذیت نمی کند؟ چقدر احساس کبد طولانی مدت می کنید؟ و آیا برای بهبود سلامت خود کاری انجام می دهید؟ سپس 100 یا آیا نیاز به شفا بخشی از اندام ها دارید؟ و شما به اندازه کافی استراحت نمی کنید و بیش از حد تحریک می شوید؟ سپس ، به عنوان مثال ، 10. و همینطور در همه زمینه های زندگی.

سپس ، همه مناطق را رنگ آمیزی کنید. و سپس این عنکبوت زندگی شما قابل مشاهده است. یا یک لنگ ، لنگ ، گویی از میدان نظامی ، در اثر حمله مجروح و نیمه جان. یا شاد ، تمام عیار ، نوازش سرنوشت ، مانند خورشید تابستانی ، عنکبوت ، با پاهای یکنواخت و کامل ، با خوشحالی در مزارع زندگی خود قدم می زند و مانند یک گیرنده رویایی تار می بافد و شانس و شانس را جذب می کند.

در حال حاضر ، اولین قدم برای شما مهم است - همه زمینه های زندگی خود را پوشش دهید. شما نمی توانید نیمه خوشحال باشید. به محض اینکه اهداف درستی را تعیین کرده و آنها را پر از انرژی کنید و املاک و مستغلات خود را در قفسه دور کمد فراموش نکنید ، از قبل احساس خوشبختی بیشتری نسبت به اکنون خواهید داشت. در این زمینه ، "حق" به چه معناست ، در مقاله خواهم گفت ، خواننده عزیز.

من فکر می کنم ممکن است شما کلمه "درست - غلط" ، "باید" - "لازم نیست" را دوست نداشته باشید. وقتی مادرم و پدرم درباره آنها صحبت می کردند ، من خودم آنها را دوست نداشتم. اما وقتی آنها عملاً من را به درک شادی و هماهنگی کامل در "اینجا و اکنون" رساندند ، بسیار عاشق آنها شدم.

با کنار گذاشتن ، حتی بصری ، درصد رضایت ، شروع می کنید به توضیح بیشتر آنچه را که دوست دارید در این زمینه ها داشته باشید یا انجام دهید تا به درصد مساوی در همه زمینه های زندگی برسید. حداقل 50 در هر بخش از دایره. خوب ، البته ، بهتر است - 100.

هنگام برنامه ریزی تعادل بین همه زمینه های زندگی مهم است. خوب ، یک فرد نمی تواند به طور کامل خوشحال باشد ، به عنوان مثال ، اگر حتی در حرفه خود تیک آف داشته باشد ، اما بعد از بیرون آمدن از تنهایی ، هیچ کاری را شروع نمی کند. تعادل زمانی مهم خواهد بود که ماشین در ذهن شما موتور را روشن کرده و به سمت رویاهایتان حرکت کند.

این تعادل ، که به هر حال ، مربیان هنگام تعیین اهداف بسیار در مورد آن صحبت می کنند ، هنگام زندگی در هر روز از زندگی به همان اندازه مهم است. این اهداف شما باید هر روز در زندگی شما وجود داشته باشد ، حتی برای یک میلی متر ، حتی به مدت 15 دقیقه ، مهم این است که در جهت همه این مناطق تعیین شده زندگی خود حرکت کنید.

فرض کنید شما 90 health سلامت دارید ، اما اگر قبلاً این کار را انجام داده اید ، از انجام تمرینات ، مراقبت از رشد شخصی یا خانواده خود دست نمی کشید؟ مهم است که هر روز برای همه این زمینه های زندگی کاری انجام دهید. آیا باید روی یکی کمتر رضایت بخش تمرکز کنم؟ من بارها به چنین توصیه هایی برخورد کرده ام. به عنوان مثال ، اگر زنی مطلقه است ، باید ابتدا بر حرفه خود تمرکز کند و در یک سال اهدافی را تعیین نکند - ازدواج و شغل جدید.

بنابراین ، به تنهایی و به عنوان مثال دیگران ، متقاعد شدم که هدایت انرژی در همه زمینه های زندگی مهم است. روزانه. تهیه یک برنامه برای یک هفته ، یک روز ، یک ماه ، که شامل اهداف برای همه زمینه ها می شود. آنها ممکن است کوچک و راحت برای شما باشند ، اما مکان آنها این است که هر روز با شما باشند. من غیر منطقی هستم ، اما وقتی برنامه ریزی می کنم و به طور مساوی توزیع می کنم ، آن وقت احساس خوبی دارم. و دلایل زیادی برای این امر وجود دارد.

شما نمی دانید چقدر عمر خواهید کرد و ممکن است هیچ وقت از خوشبختی زندگی خانوادگی در حین دنبال کردن شغل مطلع نشوید. یا هرگز نمایشگاهی از نقاشی های خود را با حسابداری یا معلم کار نمی کنید. با کنار گذاشتن آن برای بعد ، نمی توانید بگویید که دقیقاً می دانید چند روز زیبا و به طور بالقوه فراوان در سرنوشت شما هنوز به شما ارائه می شود.

دلیل دیگر شاد بودن در اینجا و اکنون است. هنگامی که یک رویا به حقیقت می پیوندد ، و یک سال یا 10 سال ، بدون رضایت به آن چه چیزی رضایت می بخشد؟ یا هر روز ، کمی نزدیکتر به آن ، آن را لمس کنید ، برای دیرتر آن را کنار نگذارید و هر روز شادی کنید؟

و با این حال … آنقدر مهم است که هرچه انرژی بیشتری در یک رویا سرمایه گذاری شود ، شانس تحقق آن بیشتر است ، سریعتر به در خانه شما می آید و می زند. و جالب اینکه در 21 روز مغز شما یک رفلکس شرطی جدید برای حرکت به سمت رویاهایتان ایجاد می کند.

بله ، روزهای استثنا وجود خواهد داشت (در این مورد در مرحله 3 خواهم نوشت) ، زمانی که تمرکز کمی روی این یا آن رویا متمرکز می شود ، زمانی که شما عموماً از همه چیز ، برخی روزهای زندگی بدون برنامه استراحت می کنید. البته گاهی اوقات با تمرکز بر روی یکی دیگر به سمت اهداف و رویاها با روشی استرس زا حرکت می کنیم. اما … این نباید به یک هنجار تبدیل شود ، بلکه تنها به یک استثنا موقت تبدیل می شود.

بهترین راه حل این است که این مورد را خودتان امتحان کنید. فقط تجربه به وضوح حقیقت را نشان خواهد داد ، برخلاف ذهن عجیب و غریب و گاهی اوقات "مست از نظر احساسی".

2. به منابع خود برتر (قدرت برتر ، ماکروکاسم) اعتماد کنید ، روزانه از آن استفاده کنید و آن را فعال کنید.

جزء معنوی و جذابیت بخش سالم خود بسیار مهم است. بخش ناکارآمد شخصیت ما شامل بسیاری از باورهای غلط و مضر است (ثروتمند بودن بد است). سناریوهای بیمار از نوع شما (پدربزرگ و مادربزرگهای حیله گر که از ثروتمند شدن یا دوست داشتن و خوشحال بودن می ترسیدند) نیز می توانند در آنجا کمین کنند ، یا بهتر بگویم تجربه آنها در قالب الگوهای سمی حرکت به سمت هدف است. شما می خواهید خانه بخرید و این سناریوها شما را به اقدامات ناموفق در این راستا می رساند. شما به ضرر خود عمل می کنید. و موارد بسیار دیگری وجود دارد که می توانند در پشت خیابان های ناخودآگاه پنهان شوند. آنچه شما را هدایت نمی کند ، بلکه شما را از رویا دور می کند.

بنابراین ، فوق العاده مهم است که روزانه به منابع خود سالم تر در قالب دعا ، گفتگو ، نگرش ، خود هیپنوتیزم ، مدیتیشن ، خود هیپنوتیزم و سایر روشها مراجعه کنیم. این منبع را به زندگی خود دعوت کنید ، از او بخواهید که شما را راهنمایی کند و بر اساس آن کار کند. خود برتر شما کسی است که می داند: بهتر از همه روانشناسان جهان به کجا می روید!

3. روزانه عمل کنید. اهداف طرح ها.

"خدا دست دیگری غیر از دست شما ندارد" - چنین استعاره واقعی وجود دارد. این بسیار شگفت انگیز است که این ما هستیم که می توانیم منابع خود برتر ، ابرقدرت های مغز خود را دریافت کنیم ، زیرا منابع کلان عالم را دریافت کرده ایم - به اراده خودمان هر روز به مدت حداقل 3 دقیقه به سمت هدف حرکت می کنیم. حداقل 1 دقیقه. اگر فراموش کرده اید یا فراموش کرده اید یا شکست خورده اید … کافی است به ابتدا بازگردید. از یک دقیقه در روز. و البته افزایش زمان. اهداف هفته ، یک روز را بنویسید. برای یک روز ، یک هفته ، یک ماه ، نیم سال ، یک سال برنامه ریزی کنید. برنامه ریزی شده را انجام دهید اهداف به دست آمده را خلاصه کنید.اهداف را بنویسید و با یک شریک یا گروه پشتیبانی خلاصه کنید. لیستی از همه کارهایی که باید در جهت انجام یک رویا انجام دهید تهیه کنید ، مانند: خواندن چیزی ، تماشای چیزی ، انجام برخی کارهای کوچک ، اقدامات بزرگ. و روزانه به این لیست نگاه کنید. 1 امتیاز بگیرید

4. رویاپردازی کنید و طوری زندگی کنید که گویی از قبل محقق شده است.

این است که این س askال را مطرح کنم: یک مرد ثروتمند چگونه زندگی می کند ، فکر می کند ، عمل می کند؟ (به عنوان مثال رویای شما). چگونه می توانستم بدانم؟ تو پرسیدی. از ناخودآگاه جمعی که کلید همه قفل ها و پاسخ همه سوالات را در خود دارد. در ناخودآگاه شما

مهم این است که کودک هنرمند را دوباره بیدار کنید ، به نقش فردی که رویای شما را محقق کرده است عادت کنید. من به عنوان یک تمرین کننده آینده ، این کار را با افراد فوق العاده ای انجام می دهم که به برنامه های خود فکر می کنند. ما در آینده وارد نقش خود می شویم ، این صحنه از آینده را بازپخش می کنیم و احساسات و احساسات را در بدن بررسی می کنیم. مشخص می شود که آیا هدف مورد پسند شما است یا خیر. مغز فعال می شود ، بعداً راه هایی را پیدا می کند که از نظر احساسی جذاب و قابل درک در سطح ذهن ، بدن است - هدف.

مهم این است که اینگونه زندگی کنید ، اینگونه است که فرد ایده آل شما زندگی می کند. تفکر شما تغییر می کند و هیچ چیز دیگری از واقعیت بیرونی شما باقی نمی ماند ، نحوه بازتاب درونی شما.

این شخص چگونه فکر می کند؟ چگونه می خوابد؟ چطوره؟ او چه جوابی می دهد؟ او در چه حال و هوایی است؟ آیا او خوشحال است و اگر چنین است ، واکنش او به همه چیز در اطرافش چگونه است؟

افراد شاد و ناراضی به شرایط کاملاً متفاوت واکنش نشان می دهند. اما اگر برای شما دشوار است و از این فکر منحرف شده اید که باید برخلاف میل خود عمل کنید. نه در صورت دادن ، اما بی سر و صدا ترک ، با آرزوی سلامتی برای فرد ، سپس … وقت آن است که به نقطه بعدی برویم. و مورد قبلی را تقویت کنید. شگفتی های زندگی خود را به یاد بیاورید (به جای نارضایتی از خدا. نه برای جبران خشم ، بلکه برای رفع آن ، البته. در مرحله بعد.)

5. شفا از جهان درونی - مقاومت ، موانع ، ترس ها ، فیلمنامه های ناخودآگاه را تغییر دهید. کار با حسادت.

بدترین قسمت از اینجا شروع می شود. ملاقات با چهره های سایه درونی خود شاید جهان از دیرباز همه چیز مورد نیاز شما را داشته باشد ، اما شما آن را نمی بینید! این همان مقاومت در برابر موفقیت و مجموعه ای از ترس ها و باورهای شما از طرف والدین ، فرهنگ ، تلویزیون و جامعه است. درد تو ناامیدی های شما شما باید با این کار کنید. و جهان بی نهایت در کمک به شما سخاوتمند است. اینها مربیان ، روانشناسان ، گروههای مختلف خودیاری ، گروههای حمایتی و سایر گزینه ها برای درمان دنیای داخلی هستند.

این چیزی است که مانع از خوشحالی و ثروت و دوست داشتن همه هفت میلیارد نفر می شود. تنها بخشی از ما ، افراد فوق العاده و بزرگ در توانایی خود ، به پایان می رسیم. به هدف گرامی از طریق ترس های خود برسید. آیینه روح ، که فرزند درونی و پدربزرگ و مادربزرگ ما که بسیار و بسیار رنج کشیدند ، و سایه یک فرد بیمار ، مملو از درام ، فرهنگ و همه دردهای بشر از ناخودآگاه جمعی ، به ما نگاه می کنند.

اما چه چیز دیگری وجود دارد؟ منبع ، منبع و دوباره منبع توانایی های فوق العاده ، قدرت های فوق العاده. منبعی که جادوگران و هم آفرینندگان (همراه با کلان عالم) سرنوشت خود را در ما به وجود می آورد. چه کسی کتاب زندگی ما را می نویسد؟ ما خودمان. قهرمان فیلم زندگی ما کیست؟ ما خودمان. و هسته درونی شخصیت ما ، که با کلان عالم مرتبط است.

درباره حسادت. اون هم ترمز داره او به ما می گوید که ما شکست خورده ایم. اما ما به راحتی می توانیم از او کمک بگیریم. من فقط یک جدول برای شما مثال می زنم. آنچه در دیگران ناراحت هستید ، به آنچه حس می کنید حسادت می کنید. ازش نترس ما با او ملاقات خواهیم کرد. این یک فرآیند صمیمی اما صادقانه است.

لیستی از کسانی که به آنها حسادت می کنید بنویسید (به ویژه کسانی که در مورد رویای شما پاسخ می دهند) ، دقیقاً به چه چیزی حسادت می کنید. و نکته 3 - بنویسید که می توانید این کار را امروز یا فردا ، یعنی در آینده نزدیک ، مشابه آنچه این شخص انجام می دهد ، انجام دهید؟ آیا او رقاص است؟ شما برای رقص ثبت نام می کنید آیا او در فیلم ها بازی می کند؟ کانال ویدئویی خود را راه اندازی کنید. آیا او یک تاجر موفق است؟ به اداره مالیات بروید ، بدانید که برای راه اندازی یک کسب و کار به چه چیزی نیاز دارید. ثبت نام در دوره های راه اندازی: "چگونه می توان کسب و کار خود را از ابتدا راه اندازی کرد؟"

من فکر می کنم شما این مکانیسم را درک کرده اید.در مرحله بعد ، باید برنامه کوچک خود را عملی کنید. و سریعتر از آنچه تصور می کردید به اهداف خود نزدیک خواهید شد. و همچنین دریابید چه چیزی شما را جذب می کند ، چه نوع فعالیت هایی را انجام می دهد؟ استعدادهای شما چیست؟ چیزی که مخفیانه به آن حسادت می کنید.

6. کار با باورهای محدود کننده ، زهد اطلاعاتی. حمایت از خود. نمونه های الهام بخش - هر روز.

من قبلاً در مورد اینکه چگونه باورها و پیشنهادات محدود کننده مانع رسیدن رویاها به ما می شود صحبت کردم. و حالا شما ذهن خود را پاک کرده اید. اما به هر کجا که نگاه می کنید ، انگار ویدیو روی "تکرار" قرار داده شده است. در اطراف ، در تلویزیون ، اینترنت ، در مکالمات گاه به گاه ، انتقال باورهای منفی ، محدود کننده و سمی از فردی به فرد دیگر ادامه می یابد. چقدر زندگی بد است. چقدر سخته زندگی کردن. آنچه همه بد هستند. چقدر ثروتمند بد هستند. ازدواج با فرزندان پس از 30 سال چقدر غیر واقعی است ، ترک رابطه ناخوشایند و ایجاد روابط شاد جدید چقدر غیرممکن است. اینکه شخص دیگری می تواند نویسنده ، هنرمند ، هنرمند ، مربی ، معمار ، تاجر ، فقط ثروتمند یا فرزند ثروتمندان شود ، اما نه ما …

کودک درون من از این جملات کوچک می شود. او نمی خواهد رویا ببیند ، و حتی بیشتر ، همانطور که ممکن است به نظر برسد ، حرکتهای خالی به سمت یک رویا را انجام دهد. بالاخره همه چیز بی فایده خواهد بود! ناامید کننده!

اما ما او را آرام می کنیم. و بگذارید بگوییم که اینها همه داستانهای افراد بدبخت و بدشانسی است که نمی خواهند روی خود کار کنند و مسئولیت را بر عهده بگیرند. اما والدین داخلی محبت ما مسئولیت مراقبت از کودک درونی آسیب پذیر خود را بر عهده خواهند گرفت. و اکنون وظیفه ما اجرای ریاضت است. تماشای این برنامه ها ، فیلم ها ، خواندن این کتاب ها و مقاله ها ، گوش دادن به این افراد را متوقف کنید.

ما از خود و خالق کوچک درونی خود حمایت خواهیم کرد. و به جای عبارات مسموم ، فقط داستانها ، کتابها و فیلمهای الهام بخش درباره افراد بزرگی را که رویاها و اهداف خود را محقق کرده اند ، گوش دهید و بخوانید و تماشا کنید. مخصوصاً کسانی که رویاهایشان به حقیقت می پیوندند شبیه به شما هستند.

7. حلقه دوستان و محیط. زهد ارتباطات. حلقه پشتیبانی

احتمالاً مجبور خواهید بود برای مدتی با برخی از دوستان و خانواده خود جدا شوید (ارتباط و تماس را کاملاً محدود کنید). کسانی که سمی هستند می توانند تا حد زیادی از رسیدن به رویای شما جلوگیری کنند. نه از روی عمد ، بلکه به دلیل عدم تحقق آن. آرام و مودبانه ارتباط با آنها را محدود کنید. کسانی که عزت نفس را پایین می آورند ، به شما اعتقاد ندارند ، به رویای خود اعتقاد ندارند ، اشاره ، متهم ، تهدید ، دلسرد کننده است. حتی ناخودآگاه.

و به جای این حلقه دوستان ، یک حلقه جدید به دست می آورید. با برقراری ارتباط فعال و گشودن به جایی که کلان عالم و ناخودآگاه بالاتر شما را هدایت می کند ، با کسانی که آماده حمایت از شما هستند ، ملاقات می کنید ، همانطور که در راه هستند یا قبلاً آمده اند.

این افراد می توانند پیوندها و ایده های مفید بسیاری برای پروژه شما به شما ارائه دهند. و باور کنید ، جهان نیز با چنین افرادی فراوان است. فقط کافی است با آنها صحبت کنید. از خود برتر درخواست کنید تا چنین افرادی را جستجو کند. و یاد بگیرید که چگونه با آنها در سطوح مختلف ارتباط برقرار کنید. نه به عنوان یک بازنده ، بلکه به عنوان یک فرد موفق و شاد که رویاهای خود را تحقق می بخشد.

8. مایل باشید که از رویاهای خود به جهات دیگر روی بیاورید.

به آنچه در راه است اعتماد کنید. اطمینان داشته باشید که بهترین ها به دست می آیند. شاید رویاهای شما مال شما نبوده و جهان با رویاها و نیازهای واقعی شما هماهنگ شده است. قبلاً در این مورد نوشتم. جهان به کار ما در حال انجام واکنش نشان می دهد. او فرصت ها و افراد زیادی را به ارمغان می آورد.

شاید الان باور نکنید. و به نظر می رسد کلمات توهین آمیز خالی است. اما این فقط به این دلیل است که در تجربه شما تعداد کمی از این رویدادها رخ می دهد. اگر باز می شوید … (بله ، متوجه هستم ، ترسناک است) … اما اگر به آرامی شروع به باز شدن می کنید ، اعتماد کنید ، از خود عالی خود بخواهید به شما کمک کند ، در این صورت چنین چیزهای شگفت انگیزی در تجربه شما جمع می شود.

و خواهید دید که چگونه همه چیز به طور چشمگیری در زندگی شما تغییر می کند. اما گاهی به نظر می رسد که همه چیز اشتباه پیش رفته است ، ما در جایی رد شده ایم ، مشکلات ما از رویاهای ما پشتیبانی نمی کند. و این بدان معناست که شما عاقل و دانای ناخودآگاه شما چیزی بهتر را برای شما انتخاب کرده است! او دید دقیق تر و استادانه تری دارد …

استعاره نیز ماهیت این مرحله را منعکس می کند: "خدا فقط سه پاسخ برای من دارد:" بله عزیزم! "،" بله عزیز ، اما بعدا! "،" نه عزیز ، من چیزی بهتر برای شما آماده کرده ام"

غالباً می بینیم که خردمندان بالاتر ما را به رویای مناسب تر دیگری هدایت می کنند ، یا ما را از مشکلات جدی تر نجات می دهند. از چی؟ ما همیشه نمی توانیم این را محاسبه کنیم. فقط باید به آن اعتماد کرد. او مدیر این شرکت نشد - یک سال بعد شرکت خود را افتتاح کرد. او با این مرد ازدواج نکرد ، یک ماه بعد با دیگری ملاقات کرد ، که شریک مناسب تری است ، و معلوم شد که او زن زن و گیگولو بود. من به تعطیلات نرفتم ، اما مریض بودم و در حالی که در خانه نشسته بودم ، شروع به نقاشی کردم. شش ماه بعد ، او یک هنرمند مشهور شد. اینها نمونه های قابل توجهی هستند. ساکت تر نیز وجود دارد. شما می توانید خود به چنین داستانهای زنده مردم با صحبت با مردم گوش دهید. و سپس خود شما مجموعه ای از موارد خود را به یاد می آورید که به نظر می رسید آنها نجات یافته ، برداشته شده و منجر به چیزی شده اند که اکنون از آن بسیار خوشحال هستید.

و با این حال ، هنگامی که رویا به دست آمد (یا رویایی بهتر به دست آمد) ، بعد از آن چه کاری مهم است؟ بازگشت به نقطه شماره 1 …

برای دیدن آنچه به دست آمده است یا برای رسیدن به بهترین نتیجه ،

تشکر کنید

و باز هم رویا …

و سپس این رویاها را به صورت متوازن وارد حلقه نیازهای خود کنید ،

…..و بعداً در کتاب واقعی زندگی او.

توصیه شده: