چگونه از تحقیر و توهین افراد به خود جلوگیری کنیم؟ چگونه عزت نفس خود را بالا ببریم بدون اینکه اجازه دهیم خود را تحقیر کنیم؟

تصویری: چگونه از تحقیر و توهین افراد به خود جلوگیری کنیم؟ چگونه عزت نفس خود را بالا ببریم بدون اینکه اجازه دهیم خود را تحقیر کنیم؟

تصویری: چگونه از تحقیر و توهین افراد به خود جلوگیری کنیم؟ چگونه عزت نفس خود را بالا ببریم بدون اینکه اجازه دهیم خود را تحقیر کنیم؟
تصویری: با همسر بد دهن و عصبی چگونه رفتار کنیم ؟ 2024, آوریل
چگونه از تحقیر و توهین افراد به خود جلوگیری کنیم؟ چگونه عزت نفس خود را بالا ببریم بدون اینکه اجازه دهیم خود را تحقیر کنیم؟
چگونه از تحقیر و توهین افراد به خود جلوگیری کنیم؟ چگونه عزت نفس خود را بالا ببریم بدون اینکه اجازه دهیم خود را تحقیر کنیم؟
Anonim

پاسخ این سوال بسیار ساده و کوتاه است - فقط اجازه ندهید! حداقل به نحوی به حملات دیگران واکنش نشان دهید - یک کلمه یا نصف کلمه ، اما یک عبارت پاسخ باید اجباری باشد!

عدم وجود هرگونه واکنش در برابر تلاش برای تحقیر شما ، به عنوان یک شخص ، برای توهین به شما چیست؟ اول از همه ، این کاهش سطح عزت نفس است. عزت نفس ما "شارژ" است ، ما شروع به شک در خود می کنیم ، و در نتیجه ، از مسیر واقعی خود دور می شویم ، از انجام آنچه واقعاً دوست داریم دست می کشیم و لذت زندگی را به ارمغان می آوریم. ثانیاً ، توهینی که به ما وارد شده و تحقیر ناشی از آن در ناخودآگاه واریز می شود ، و سپس بدن شروع به انجام تجاوز خودکار یا حتی روان تنی می کند. چرا این اتفاق می افتد؟ درون ما ناگفته ماند و مستقیماً به سمت ما هدایت شد. به عنوان یک قاعده ، همه چیزهای کوچک خانگی (به عنوان مثال ، شما اغلب پای خود را به گوشه مبل ، بازوی صندلی می زنید و به طور کلی همه حرکات ناخوشایند ، محدود و زاویه ای می شوند) - این شواهدی است که شما مجازات می کنید خودت برای چیزی به طور نسبی ، آنها می خواستند شخص دیگری را مجازات کنند ، اما نتوانستند شکایات انباشته را به او ابراز کنند ، بنابراین شما همه اینها را متوجه خود می کنید. روانگردان ها می توانند متفاوت باشند - از آنفولانزای خفیف گرفته تا بیماری های جدی که اغلب کشنده هستند (به عنوان مثال ، سرطان). به طور کلی ، تنها سه بیماری روان تنی وجود دارد - سرطان ، زخم و دیابت. بنابراین ، اگر چنین تشخیص هایی تشخیص داده شده است ، باید با دقت در مورد اینکه چگونه و برای چه چیزی خودتان غذا می خورید فکر کنید. بهترین گزینه این است که یک مشاوره فردی با یک روانشناس بگیرید ، زیرا در چنین مواردی مطمئناً در جایی چیزی نگفته اید و روان شما با دریافت بار منفی منفی ، به طور قابل توجهی رنج می برد.

آخرین نکته مهم این است که شخص ، به طور نسبی ، همه تحقیرها و توهین های دریافتی را دوباره می خورد و آنها تا حدی عمیق تر از خود ناخودآگاه حل می شوند. به عبارت دیگر ، ناخودآگاه است و دیر یا زود ضربه ایجاد می شود. برای ایجاد آسیب روانی در بزرگسالان ، مدتی طول می کشد (شما باید دائماً (هر روز!) ، هدفمند ، برای مدت طولانی و بسیار خسته کننده "در یک نقطه" چکه کنید ، یا می تواند یک فاجعه وحشتناک باشد ، جنگ ، شوک قوی و غیره) … بنابراین ، اگر شخصی برای مدت طولانی و خسته کننده تکرار کند که زشت ، احمق ، بی علاقه و غیره است ، دیر یا زود خودش به آن اعتقاد پیدا می کند و در نتیجه ، خود را واضح تر بیان نمی کند. بر این اساس ، همه اینها در وهله اول بر عزت نفس تأثیر می گذارد. علاوه بر این ، می توانید به بیراهه بروید. به عنوان مثال ، شما می رقصید و هر بار که نقدهای منفی برای عناصر جدید در رقص خود می شنوید - "نه ، این بد است ، ناخوشایند است …" ، "چرا اگر نمی دانید چگونه می رقصید؟ به هر حال ، آیا شما به این رقص ها احتیاج دارید؟ از سرت بردار! شما نمی توانید آن را بدست آورید! " با گذشت زمان ، ضربه در این مکان ایجاد می شود و فرد کاملاً از رقصیدن در هر جایی می ترسد. تروما همیشه "تحریک" می کند تا هر کاری ممکن است انجام دهد تا قبلاً در موقعیت مشابهی قرار نگیرد.

مشکلات همه این موارد چیست؟

  1. هیچ کس به ما یاد نداد که تحقیر و توهین را "بگیریم". شما باید درک کنید که یک پیام دوگانه در زمینه وجود دارد. به عنوان مثال ، چیزی ناخوشایند به شما گفته شد ، اما با لبخند بر روی صورت ، "آنها یک سنگریزه به باغ انداختند" و افزود: "شوخی کنید!" این نوعی تلاش برای مجازات نکردن برای نشان دادن تجاوز به فرد دیگر است.وضعیت دیگر نامه نگاری در اینترنت است (یک پیام منزجر کننده ، اما در عین حال با یک لبخند مثبت ؛ حتی می تواند یک تعریف باشد ، با چنان لحنی که فرد آن را کاملاً برعکس احساس می کند - دردناک و ناخوشایند). توانایی شناسایی این پیام های دوگانه یک ابزار بسیار مهم برای کار با عزت نفس شما است.
  2. شما به خود و احساسات خود اعتماد ندارید. شما فکر می کنید که آن شخص واقعاً شوخی کرده است ، شما تمسخر را احساس کرده اید و غیره. بر این اساس ، شما این "خوب ، به نظر می رسید …" را بیشتر از احساس درد خود ، که به نوعی در داخل بوجود آمده است ، باور می کنید. این مهم است که خود را در اینجا خوب بشناسید ، آیا دچار صدمه به رد شدن شده اید ، احساس دردناک و ناخوشایندی که همه اطرافیان شما با آن مخالف هستند. چگونه می توان این را درک کرد؟ اگر از هر 10 نفر در اطراف شما 9 نفر فکر می کنند قصد تحقیر یا توهین به شما را دارند ، احتمالاً شما دچار صدمه به طرد شدن شده اید یا نوعی شخصیت پارانوئید دارید (همه اطرافیان من دشمن هستند!) ، و رفتار خود را به دیگران نشان می دهید (در نتیجه ، اطرافیان شما) مردم نیز شما را به عنوان دشمن خود می بینند). اغلب ، چنین موقعیتی از فرد با سالهای کودکی (سرد ، انکار ، رد ، شکستن مرزهای شخصیت مادر) همراه است ؛ هیچ کس به کودک گوش نداد ، او را دور کرد ، او در خانواده احساس نمی کرد که واقعاً پذیرفته شده است. است).

  3. شما به خود این حق را نمی دهید که منحصر به فرد ، خاص ، متفاوت از دیگران باشید ، اما در عین حال کاستی های خود را نیز دارید. در این مورد ، بسیار آسان است که شما را محکوم و تحقیر کنید ، انتقاد کنید ("بله ، شما امروز چیزی کینه توز هستید!"). بله ، کینه توز ، من می دانم و معتقدم که موقعیتی که در آن تمام احساساتم را بیرون انداختم رخ داده است ، و به طور کلی من کاملاً حق داشتم این کار را انجام دهم ، عصبانی شوم و صحبت کنم - درک چنین لحظاتی در مورد خودم مهم است. بسیاری از احساسات و احساسات منفی در زندگی وجود دارد ، اما نباید آنها را از خود دور کنید ("من نمی خواهم چنین چیزهایی را درباره خودم بدانم!") ، باید بدانید که در برخی لحظات زندگی این اتفاق می افتد. همه ما ، همه ما به صورت دوره ای خودخواه ، عصبانی و حریص هستیم. مهم است که به خود حق دهید این کار را انجام دهید ، در این صورت دیگری نمی تواند به شما توهین کند. فقط در این صورت می توانید بشنوید که به شما توهین شده است ، بفهمید که سعی کرده اید تحقیر کنید - بله ، من کینه توز هستم ، اما چه اشکالی دارد؟ بنابراین ، شما در حال حاضر واکنش نشان می دهید و مطمئناً پاسخ خواهید داد. و قدرت احساسات شما مهم نیست ("شاید ، در این شرایط ، من خیلی فراتر رفتم!") ، مهم این است که درک کنید که شما حق دارید به طور دوره ای احساسات را آنطور که می خواهید بیرون بیاورید ، چگونه تغییر می کند بیرون هیچ کس را بهتر یا بدتر نمی کند.

عزت نفس مستقیماً با عزت درونی ارتباط دارد - اگر در درون آگاهی شما این اعتقاد راسخ وجود داشته باشد که شما فردی شایسته هستید ، ضربه زدن به آن برای شما دشوار خواهد بود (حداقل به درد می خورد). و سپس ، صرف نظر از کاری که انجام می دهید ، هیچ کس نمی تواند شما را مورد انتقاد و شرم قرار دهد ، توهین کند و تحقیر کند - شما تمام حملات دیگران را دفع خواهید کرد و یک مرز سفت و سخت تعیین می کنید.

با این حال ، در هر صورت ، صرف نظر از اینکه شما چه نوع فردی هستید (با ویژگی های پارانوئید ، با اعتقاد عمیق که نباید هیچ نقصی داشته باشید و غیره) ، شما حق هرگونه رابطه دلپذیر و راحت را دارید که مرزها به گونه ای تنظیم می شوند که ارتباط با شما برای شما راحت باشد. بسیار مهم است که این حق را برای خود قائل شوید و با آن در زندگی بیشتر پیش بروید ، و اجازه ندهید که خود را تحقیر کنید.

چگونه می توان فهمید که آنها سعی دارند شما را تحقیر کنند؟

  1. شخص را رصد کنید. چگونه با دیگران ارتباط برقرار می کند؟ آیا این لحن منفعلانه و پرخاشگرانه برای دیگران وجود دارد و نه فقط زمانی که به آسیب یا نقص ناشناخته شما مربوط می شود؟
  2. به صحبت های دیگران در مورد او گوش دهید. شاید آشنایانی متقابل وجود داشته باشند که قبلاً با این شخص آشنا بوده اند. در این مورد ، باید محرمانه با آنها صحبت کنید ("به من بگو ، آیا فکر نمی کنی که واسیا گاهی اوقات بسیار کینه توز است؟).گزینه دیگر این است که از یک ناظر بیرونی (شخصی که واقعاً به او اعتماد دارید) بپرسید که آیا او آگاهانه یا ناخودآگاه سعی می کند به شما آسیب برساند. جزئیات وضعیت ناخوشایند ، گفتگو را با او در میان بگذارید ، لحن مخاطب خود ، احساسات او را توصیف کنید و به نظر دیگران گوش دهید.
  3. به خودتان گوش دهید. آیا این شخص شما را در مسیر خود گمراه می کند؟ هر یک از ما ترجیحات و اهداف خود را داریم ، اما اغلب ، در پاسخ به انتقادات ، شروع به "تا شدن" می کنیم. به عنوان مثال ، شخص مهمی برای شما گفت که رنگ قرمز به هیچ وجه مناسب شما نیست و با گذشت زمان لباس های قرمز را به طور کامل از کمد لباس خود بیرون می آورید یا آن را نادیده می گیرید. شما دیگر بلوز مورد علاقه خود را با کتیبه ای به رنگ قرمز نمی پوشید ، زیرا به شما گفته شد که زشت است! وضعیت دیگر - یکی از عزیزان گفت که رنگ موی جدید مناسب شما نیست ، پس از چند هفته تصمیم می گیرید دوباره رنگ آمیزی کنید و تحت تأثیر نظر دیگران قرار بگیرید. به طور نسبی ، شما به طور ناخودآگاه با فردی ادغام می شوید که سعی کرده شما را تحقیر کند ، توهین کند ، انتقاد کند و نظر او را "امتحان" کند. این مهم است که بتوانید نظر خود را دوباره به دست آورید.

متأسفانه ، روان انسان به گونه ای چیده شده است که می خواهیم به این س getال پاسخ دهیم: "چرا آنها با من اینگونه رفتار می کنند؟ من مقصر نیستم ، من هیچ کار وحشتناکی انجام ندادم! ". دلایل این نگرش چه می تواند باشد؟

  1. شخصی با شما وارد رقابت می شود ، رقابت می کند ، حسادت می ورزد. شما در زندگی چیزی به دست می آورید ، و در پس زمینه شما او احساس اشتباه می کند ، بد است ، او برای خودش شرمنده و خجالت می کشد. و سپس تمام طیف احساسی که او در کنار موفقیت شما تجربه می کند مستقیماً روی شما ظاهر می شود ("شما موفق نخواهید شد! بنشینید و تکان نخورید!"). او در شما علت بدبختی خود را می بیند ، زیرا شما کاری را انجام می دهید ، و او "به طور مساوی روی کشیش" نشست و تا جایی که موفقیت شخص دیگری را در کنار خود ندید ، سعی نکرد جایی حرکت کند ("آه ، تبدیل می شود بیرون! بنابراین ، من باید الاغ خود را بلند کنم و کاری انجام دهم! نه ، فقط اینطور اشتباه می کنی! "). این نوعی واکنش ، انکار خودشیفته است.
  2. یک نفر از دست دادن شما به عنوان یک دوست ، محدود کردن ارتباطات و غیره می ترسد و نگران است. به عنوان مثال ، اگر به شما پیشنهاد ارتقاء با سفرهای کاری احتمالی داده شود ، ممکن است همسرتان در این مکان عصبانی شود ، به شما توهین و تحقیر کند ("چه سفر کاری آنجاست؟ بنشینید و دست و پا نکنید! ") … این رفتار ممکن است به دلیل نگرانی باشد - او 2 ماه به تنهایی می ماند. اگر برای تحصیل یا کار به خارج از کشور می روید ، این مرحله برای شما مهم است ، اما برای اقوام و دوستان ، وضعیت کاملاً دردناک است ، بنابراین آنها می توانند با تحقیر و توهین واکنش نشان دهند و بسیار نادرست رفتار کنند. این نشان دهنده این است که جدا شدن آنها به آنها آسیب می رساند.
  3. اگر تحقیر زیادی در اطراف شما وجود دارد ، ممکن است ناشی از ضربه اولیه و عمیق شما باشد (احتمالاً اینگونه است که رابطه خود را با والدین خود زنده کرده اید). چالش در زندگی بزرگسالان بازیافت بقایای آسیب های دوران کودکی و تظاهرات ظاهری آن است.

پس چه کار می کنید؟

مهمترین کاری که می توانید در شرایطی انجام دهید که احساس می کنید سعی می کنند به شما توهین و تحقیر کنند صحبت کردن است. در واقع ، این دشوارترین چیز است ، زیرا گفتگو همیشه نتیجه خلاقیت است ، شما باید با هر موقعیت بعدی ، با گفتگوی بعدی سازگار شوید. هیچ عبارت جهانی وجود ندارد که بتواند برای همه افراد مفید باشد. عبارات زیادی وجود دارد که بر اکثریت قریب به اتفاق تأثیر می گذارد ، اما شما هنوز باید انتخاب کنید که در چه موقعیتی چه چیزی بگویید. مهم این است که به خود اجازه دهید در ارتباط با همکار خود صادق و روراست باشید - به طرز عجیبی ، این کار بسیار بهتر و کارآمدتر از عبارات حفظ شده از کتاب ها است ("این به شما مربوط نیست …"). اگر آن شخص به شما نزدیک است و رابطه شما کاملاً قابل اعتماد است ، در مورد درد خود صحبت کنید ، در مورد آنچه به طور خاص ناخوشایند است ("شما کلمات به ظاهر دلپذیر را گفتید ، اما لحن آن به طعنه آمیز بود ، به من صدمه زد ، این احساس وجود داشت که شما سعی می کردند مرا آزرده کنند. ")اگر رابطه بسیار نزدیک است ، در مورد آسیب خود صحبت کنید ، دقیقاً چه چیزی شما را آزار داد و در چه مکانی ("این جایی است که شما به من صدمه زده اید ، مادرم با من چنین صحبت کرد ، اما من اکنون کوچک نیستم ، و شما نه مادر من! بیایید با شرایط مساوی صحبت کنیم! ").

این س alwaysال همیشه مطرح می شود - چگونه می توان گفت؟

با گفتن "چه خبر است؟" این یک عبارت فوق العاده و همه کاره است که 100 of از مواقع کار می کند. بنابراین ، برای "تخلیه" انرژی انباشته ، ابتدا باید از وضعیت خارج شوید. چه اتفاقی می افتد؟ شما اکنون چیزی به من می گویید ، اما این برای من ناخوشایند و دردناک است ، من واکنش نشان می دهم. چند ثانیه مکث کنید (به عنوان مثال ، 30 ثانیه) قبل از واکنش - وضعیت می تواند آنقدر توهین آمیز باشد که اولین پاسخ یکسان باشد (با بی ادبی ، پرخاشگری و فریاد زدن). اگر جیغ بکشید ، ضعف خود را نشان می دهید و در نظر بگیرید که شکست خورده اید. به طور نسبی ، هیچ کس شما را نمی شنود ، لحن فقط بیشتر می شود و مکالمه کافی انجام نمی شود. در لحظه ای که همه چیز در درون شما افزایش یافته و خشمگین شده است ، بسیار مهم است که کمی بیرون دهید ، بفهمید که دقیقاً چه چیزی شما را وادار کرده است ، و چگونه بفهمید که چگونه به طرف مقابل خود اطلاع دهید. این واقعیت که شما از توهین ، توهین عبور نخواهید کرد ، نگرش منفی نسبت به خود را نادیده نمی گیرید ، رابطه شما را تغییر می دهد. حتی اگر نمی دانید در حال حاضر دقیقاً چه چیزی باید گفته شود. یک کلمه و یک عبارت کوتاه بگویید - و این کافی خواهد بود. با گذشت زمان ، وضعیت را تجزیه و تحلیل کنید - به چه چیزی واکنش نشان دادید و چرا ، چه چیزی آن را دوست نداشتید. اگر می توانید ، یک دیالوگ کوتاه برای شخصی که شما را لمس کرده تنظیم کنید: "آیا نمی توانید دفعه بعد اینگونه با من صحبت کنید؟ نیازی به گفتن این کلمه یا عبارت ندارید. تو نباید با من طوری رفتار کنی که انگار چیزی به تو بدهکارم. این به من صدمه می زند ، من بسیار دردناک به چنین اظهاراتی واکنش نشان می دهم. " شما باید برای طرف مقابل مشخص کنید که دقیقاً چه انتظاری از او دارید ، چه نوع رابطه ای برای شما قابل قبول تر است. در 90 cases موارد ، درگیری در زمان مکالمه به پایان می رسد (اگر این فردی است که نمی خواهد به شما صدمه بزند و توهین کند ؛ اگر طرف مقابل عادت به آسیب رساندن به دیگران ندارد و "پوست ضخیمی" دارد - او به سادگی متوجه توهین ها نمی شود و به رفتار خود فکر نمی کند ، یا متوجه می شود ، اما به طور مستقیم در یک موقعیت ناخوشایند ، بنابراین ، مطابق با مدل رفتاری که به آن عادت کرده بود عمل می کند ؛ گزینه دیگر سازماندهی مرزی شخصیت است).

اگر متوجه شدید که طرف مقابل در شرایط مشابه واکنش مشابهی نشان می دهد ، ارزش تجزیه و تحلیل همه شرایط را دارد و ایجاد آنها را متوقف می کنید. به طور نسبی ، اگر شخصی به این واقعیت واکنش نشان داد که چیزی در زندگی شما بسیار بهتر شده است ، موفقیت های خود را به او نگویید ، و او در پاسخ پرخاشگری را از بین نمی برد. اگر این فردی است که قطع رابطه با او مطلقاً غیرممکن است ، می توانید از خود فاصله بگیرید ، ارتباطات را محدود کنید ، سعی کنید درک او را تغییر دهید (با این حال ، مهم است که بفهمید چرا طرف مقابل شما اینگونه رفتار می کند).

در محیط خود حمایت پیدا کنید - شما قطعاً به شخصی نیاز خواهید داشت که به او تکیه کند و در مورد لحظات دردناک صحبت کند (آیا به نظر شما آمد یا همه چیز واقعاً علیه شما است؟ آیا این یک تجلی ضربه است یا یک فرد در زندگی یک فرد ضعیف است؟). به این فکر کنید که چه کارهایی می توانید انجام دهید تا درد کمتر شود. در چنین شرایطی ، بهترین پشتیبانی یک روان درمانگر است.

توصیه شده: