2024 نویسنده: Harry Day | [email protected]. آخرین اصلاح شده: 2023-12-17 15:44
I. ، مرد 37 ساله ، برای رابطه ای مشكل زا در محل كار به دنبال روان درمانی بود. به گفته وی ، او رابطه نسبتاً سختی با زیردستان خود داشت. او به عنوان یک رهبر نسبتاً سخت گیر و گاه خشن ، می خواست یک تیم پایدار و هماهنگ ایجاد کند ، که در زمان درخواست وی برای من بسیار دشوار بود
به گفته I. قبل از تماس با من ، او 3 سال تحت درمان با یک درمانگر دیگر بوده است ، تمرکز این فرایند ویژگیهای ایجاد روابط در خانواده او ، توانایی بیان احساسات خود ، به ویژه احساسات گرم بود. I. قبلاً در مورد خصوصیات شخصی خود در سازماندهی تماس بسیار فهمیده بود و تصور می کرد که درمان به شیوه ای مشابه تجربه قبلی توسعه می یابد. با این حال ، شروع درمان بسیار حاد بود - من به زودی قبل از هر جلسه اضطراب شدید را تجربه کردم و در طول جلسه با شرمندگی قابل توجهی روبرو شد.
در همان زمان ، به گفته I. ، او هرگز چنین تنش شدیدی را با درمانگر قبلی تجربه نکرده بود. به نظر می رسید که من او را مخفیانه محکوم می کنم و در مورد ویژگیهای روابط او با زیردستان می پرسم تا نقایصی در رفتار او بیابم. درعین حال ، من در برخی از لحظات درمان خود با I. و حتی حساسیت احساس کردم ، علیرغم این واقعیت که من تقریباً تمام وقت رفتار جداگانه ای داشتم. با گذشت زمان ، واکنش های I. شروع به آشفتن من کرد ، به نظرم رسید که روند درمان به هیچ وجه حرکت نمی کند.
سعی کردم اشکالی در کارم پیدا کنم و از خودم انتقاد کردم. "ویروس" شرم و حقارت باعث شد که درمان با I. را به عنوان یک شکست تجربه کنند.
در فرایند تجربه این احساسات ، برای من بسیار مهم بود که بدانم در کار با من حق اشتباه و شکست ندارم. در جلسه بعد ، من تجربیات خود را با I به اشتراک گذاشتم.
واکنش I. فوری بود - او با هیجان در صدایش شروع به گفتن کرد که هرگز در زندگی خود حق اشتباه نداشته است.
علاوه بر این ، در تماس با من ، او به شدت با این احساس مواجه شد و خیال کرد که عشق و مراقبت من باید با دستیابی به کمال به دست آید (لازم به ذکر است که کلمات "عشق" و "مراقبت" توسط من گفته شد. برای اولین بار در طول درمان).
از من خواستم تا به تجربه من در این لحظه گوش دهم و پرسیدم که در آن لحظه به چه چیزی نیاز دارد. من می گویم که او نیاز به اجازه دارد تا خودش باشد ، با همه کاستی هایش ، و در تماس با من به شدت به این اجازه نیاز داشت. کلمات I. من را تا اعماق روح من لمس کرد ، من نوعی ترکیب احترام ، قدردانی و همدردی را نسبت به I. احساس کردم ، که در تماس ما قرار داد.
من گفتم که او نیازی به تلاش برای پذیرش من ندارد ، که قبلاً در تماس ما زندگی می کند ، من متقاعد شده ام که او حق دارد اشتباه کند و نگرش من نسبت به او به هیچ وجه به میزان کمال او بستگی ندارد.. I. بسیار متعجب به نظر می رسید ، اما در عین حال حرکت می کرد.
به نظر می رسد جلسه توصیف شده پیشرفت چشمگیری را هم در درمان و هم در زندگی I. آغاز کرده است. او نسبت به زیردستانش مدارا کرد و به آنها حق نقص داد ، رفتار او نسبت به خویشاوندان و دوستان نیز انعطاف پذیرتر و گرمتر شد. در زندگی I. جایی برای پذیرش و مراقبت وجود داشت. درمان با I. ادامه می دهد ، تمرکز توجه او بر راههای به رسمیت شناختن در روابط است ، که نه به صورت عملکردی (مانند قبل) ، بلکه در برابر زمینه احتمال وجود تجربه آنها در آنها.
با نگاهی به دوره اولیه درمان ، این س myselfال را از خود می پرسم: "چگونه موضوع پذیرش و حق نقص در درمان پدیدار شد؟ سهم مشتری در اینجا چیست؟ و سهم من ، شخصی که باید پذیرش و شناخته شود ، چیست؟"
من فقط در یک چیز کاملاً متقاعد شده ام - پویایی درمانی توصیف شده به لطف مشارکت من امکان پذیر شد.و مال من در تماس ما پویایی درمان در زمینه ای متفاوت کاملاً متفاوت خواهد بود.
توصیه شده:
درون شرم. چگونه می توان شرم را از بین برد
شرم در همه جلوه های خود در روان و زندگی اجتماعی ما جایگاه بسیار مهمی را اشغال کرده است. شرم از فضای درونی شخصیت ما محافظت می کند و پیشنهاد می کند که چه چیزی را می توان برای بحث عمومی مطرح کرد و چه چیزی بهتر است در کنار ما باشد. عملکرد محافظتی آن در عبارات - "
باور کنید یا خیانت کنید؟ در مورد شرم و شکل کار با شرم
خود را تسلیم کنید و انتظارات دیگران را برآورده کنید ، یا خودتان برخلاف انتظارات دیگران باقی بمانید؟ این انتخابی است که همه باید انجام دهند. زودتر یا دیرتر. هرکسی که اولین راه را انتخاب کند و به خود خیانت کند احساس ناراحتی می کند. تمام زندگی او با هدف راحت بودن ، پذیرفته شدن ، تأیید محیط زیست است.
مطالعه موردی "چگونه یک پسر را بازگردانیم"
تجزیه و تحلیل مینی مورد از مجموعه "به من بگو چکار کنم؟" بیایید یک موقعیت را تصور کنیم. دختر و پسر با هم رابطه دارند. پسر به دختر می گوید احساساتش نسبت به او از بین رفته است و آنها در حال جدا شدن هستند. به طور طبیعی ، این به او مناسب نیست و او می خواهد آن را پس دهد.
مزایای بحران مدیریت شده برای مراجعه کنندگان با علائم روان تنی: مطالعه موردی
O. ، مرد 39 ساله ، برای بروز علائم نگران کننده از طبیعت روان تنی ، به دنبال کمک روانشناختی بود. 2 ماه پیش ، او با "وقفه در کار قلب" روبرو شد که در تاکی کاردی ، سرگیجه ، افزایش فشار ظاهر می شد. در طول این مدت ، O. چندین معاینه کامل با هدف جستجوی آسیب شناسی قلبی یا عروقی انجام داد .
بی عیب و نقص بودن شرم آور و ترسناک است. این ترس و شرم از کجا ناشی می شود و چگونه می توانید به خودتان کمک کنید
در تعطیلات سال نو میل من این بود که در مورد برداشت هایم از فیلم "خرگوش بر فراز پرتگاه" پستی بنویسم. شروع کردم به نوشتن آن. نوشتم. من دوباره می خوانم و متوجه می شوم که از آنچه نوشته شده است راضی نیستم. و سپس به وب سایت Kinopoisk رفتم و نظرات دیگران را در مورد این فیلم خواندم.