2024 نویسنده: Harry Day | [email protected]. آخرین اصلاح شده: 2023-12-17 15:44
در مورد پدیده ای به عنوان بدون کودک چه می دانیم؟ فقط بیایید به حقایق و افسانه ها نگاه کنیم ، و بی دلیل ادعا نخواهیم کرد که این بد است یا برعکس ، متعصبانه ثابت می کنیم که چقدر زیبا و مدرن است.
بنابراین ، ابتدا چند واقعیت:
ویکی پدیا توضیحی کاملاً قابل هضم از این اصطلاح به ما می دهد.
بدون فرزند (انگلیسی بدون کودک - عاری از کودکان ؛ انگلیسی بدون فرزند بدون انتخاب ، داوطلبانه بدون فرزند - داوطلبانه بدون فرزند) یک خرده فرهنگ و ایدئولوژی است که با عدم تمایل آگاهانه به بچه دار شدن مشخص می شود. ایده اصلی بدون کودک رها کردن کودکان به نام آزادی شخصی است.
چندین نوع "بدون کودک" وجود دارد. اینها افرادی هستند که به طور کلی از کودکان خوششان نمی آید ، افرادی که به سادگی برای خودشان زندگی می کنند ، افرادی که در ابتدا بچه نمی خواهند ، و سپس نتیجه ای نداشته است.
جنبش بدون کودک (یا پدیده ای است؟) در ایالات متحده هر سال تعداد حامیان خود را افزایش می دهد و برای روسیه این پدیده نسبتاً جدیدی است. و علاوه بر حامیان ، مخالفان زیادی نیز دارد.
برای تعیین نگرش خود نسبت به بچه ، شما باید چندین افسانه را نیز رد کنید:
افسانه 1. کودکان سرخ کرده از کودکان متنفرند
اگر گفتگو به برخی از مادران می گوید که کودک ندارد ، پس نباید کودک را بگیرید و از این شخص به هر طرف که نگاه می کنید فرار کنید. او قصد ندارد فرزند شما را بکشد ، قصد آسیب رساندن به او یا نوشیدن خون او را ندارد. این شخص به سادگی نمی خواهد فرزندان خودش را داشته باشد ، اما به هیچ وجه چیزی علیه شما نخواهد داشت. فرزند شما فقط برای شما جالب است ، قبلاً آن را تحمل کنید.
افسانه 2. بدون کودک - افراد ناراضی و تنها
هیچ کس این واقعیت را رد نمی کند که چنین شخصیت هایی را می توان در میان "شیل شیلی ها" نیز یافت. اما یک س anotherال دیگر نیز وجود دارد: آیا آنها به دلیل بی فرزند بودن ناراضی هستند؟ سپس باید از عبارت "بدون فرزند" (بدون فرزند) استفاده کنید. زیرا یک کودک بدون فرزند واقعی ، اگر ناراضی باشد ، به وضوح به دلیل بی فرزندی نیست. درباره تنهایی در مورد همان طرح است. اگر زنی به دلیل ازدواج نکردن فرزندی نداشته باشد ، این پدیده بدون فرزند نیست.
افسانه 3. کودکان بدون کودک سعی می کنند بنیان های خانواده را تضعیف کنند
تصویر زیر بلافاصله برای من ظاهر می شود: یک عمه غمگین و عصبانی در خیابان قدم می زند ، او خانواده ای شاد با سه فرزند را می بیند و چگونه شروع به انجام فعالیت های براندازی و براندازی خود می کند. بدون کودک واقعی هیچ چیز را به کسی ثابت نمی کند. آنها به سادگی زمانی برای این کار ندارند ، آنها حرفه ای می سازند ، مسافرت می کنند ، استراحت می کنند ، به طور کلی زندگی ای را که فرزندان خود را برای آن رها کرده اند ، هدایت می کنند.
به نظر من ، انجام یک کار خشونت آمیز "حکومتی مغز" با کودکان بدون کودک واقعی یک وظیفه سپاسگزارانه است و به طور کلی برای هیچ کس فایده ای ندارد. بگذارید مردم را تنها بگذاریم.
اما نوع دیگری از افراد نیز وجود دارند که خود را این اصطلاح می نامند ، اما در واقع دارای مشکلات روانی عمیقی هستند.
اگر زنی خود را فقط به دلیل ناباروری خود بدون فرزند می نامد ، پس روانشناس باید دقیقاً با پذیرش بیماری او توسط زن کار کند. شرمندگی که او خود را به عنوان یک مادر درک نکرده است ، می تواند یک زن را مجبور به پیوستن به سازمان های مختلف کند که به رد شدن مادر شدن دامن می زنند.
همانطور که در بالا ذکر شد ، بدون کودک واقعی هیچ چیزی را تحمیل نمی کند و حرکاتی را برای حقوق بدون فرزند سازمان نمی دهد. بنابراین ، اگر یک زن به طور فعال خود را بدون کودک معرفی می کند و دیگران را متقاعد می کند که حق با اوست ، این نیز دلیل خوبی برای تعیین چنین موقعیتی با یک روانشناس است.
و البته ، من با تعداد زیادی از زنان ملاقات کردم که از اصطلاحات بدون کودک استفاده می کنند فقط به این دلیل که آنها به سادگی با مردی ملاقات نکرده اند که مایل به داشتن فرزند باشند. هیچ کس نمی تواند تضمین کند که آنها با چنین مردی ملاقات خواهند کرد. اما تمایل به داشتن فرزند در اصل و تمایل به داشتن فرزند از یک مرد خاص هنوز دو تفاوت بزرگ هستند. زنانی هستند که غریزه مادری آنها آنقدر رشد کرده است (من نمی گویم این خوب است یا بد) که آنها آماده هستند تا فرزندی را "برای خود" به دنیا آورند.و زنانی هستند که هدفشان ایجاد یک خانواده کامل است و در غیاب کاندیدای نقش شوهر ، مادر شدن در پس زمینه محو می شود. و سپس کار یک روانشناس در توسعه این غریزه نیست ، بلکه در پذیرش زن از خود ، کار با عزت نفس و روابط با مردان است.
همچنین ترس از زایمان ، ترس از چاق شدن ، ترس از ناتوانی در تأمین مایحتاج کودک ، ترس از این که مادر نتواند فرزند خود را دوست داشته باشد. به طور کلی رها کردن کودکان یک ترس مداوم است.
اخیراً به من گفته شد که غریزه مادری باید در هر زنی پیشینی باشد. من در مورد آن فکر کردم … آیا ما اینقدر در غرایز خود با حیوانات در ارتباط هستیم؟ غریزه تولید مثل - این چیست؟ اجتماعی؟ حیاتی؟
توصیه شده:
روانگردان های پس از زایمان بلوز ، افسردگی ، روان پریشی
مادران جوانی که پس از تولد فرزندشان دچار بلوز می شوند ، احتمالاً مطالب زیادی در اینترنت درباره افسردگی پس از زایمان ، علائم آن و آنچه باید انجام شود تا لذت زندگی و لذت بردن از مادر شدن "مانند مادران عادی" انجام شود ، خوانده اند. در مورد عوامل روانی اختلالات روان تنی ، ما اغلب در مورد مسائل آسیب روانی ، سناریوهای خانوادگی ، نگرش های مخرب و انتظارات ناموجه مادر و پدر (زن و شوهر) از یکدیگر و از فرزند بحث می کنیم.
چرا زندگی می کنم یا چگونه معنای زندگی شما را پیدا کنم؟
در اغلب موارد س situationsالاتی در مورد معنای زندگی مطرح می شود که افراد از چیزی راضی نیستند. اگر همه چیز مرتب باشد و طبق معمول پیش برود ، هیچ کس چنین س questionsالاتی نمی پرسد. این س ofال درباره معنای وجود زمانی مطرح می شود که شخص در وضعیت ناراحتی روانی عمیق یا بحران وجودی قرار دارد ، که ممکن است با بحران های زندگی همراه باشد - از دست دادن شغل ، طلاق ، تولد یا ترک خانواده.
وابستگی به هم: "من هر کاری می کنم تا او احساس خوبی داشته باشد ، نمی توانم چیزی را از او دریغ کنم"
قطعه ای از کتاب من "عشق را با چه چیزی اشتباه می گیریم ، یا عشق است". به خودی خود ، تمایل به انجام کاری دلپذیر برای یک عزیز فوق العاده است. در صورت رعایت تعدادی از شرایط: برای یکی از عزیزان ، این واقعاً خوب است. یعنی ، از موقعیت "
افسردگی و ارتباطات پس از زایمان. علل ، علائم و راههای مقابله با آن؟
افسردگی و ارتباطات پس از زایمان. روانشناسان با یک روند غیرمعمول روبرو هستند: علیرغم این واقعیت که در بیست سال گذشته زندگی یک زن مادر (به ویژه یک مادر خانه دار) به طرز چشمگیری آسان شده است ، تعداد زنانی که از اختلالات افسردگی و وحشت زدگی شکایت می کنند (و از داروهای ضد افسردگی استفاده می کنند)) به طور پیوسته در حال رشد است
چرا نمی توانم ازدواج کنم و کار پیدا کنم؟
"من تحصیلات خوبی دارم ، اجتماعی هستم و می دانم که خوب به نظر می رسم ، اما در عین حال به طور مزمن قادر به یافتن مردی نیستم که در نهایت می خواهم با او زندگی کنم و شغلی که دوست دارم در آن کار کنم. . مردانی که من را دوست دارند ، من را دوست ندارند.