2024 نویسنده: Harry Day | [email protected]. آخرین اصلاح شده: 2023-12-17 15:44
قطعه ای از کتاب من "عشق را با چه چیزی اشتباه می گیریم ، یا عشق است".
به خودی خود ، تمایل به انجام کاری دلپذیر برای یک عزیز فوق العاده است. در صورت رعایت تعدادی از شرایط:
- برای یکی از عزیزان ، این واقعاً خوب است. یعنی ، از موقعیت "من می دانم چه چیزی برای او بهتر است" ناشی نمی شود ، اما واقعاً دلیلی وجود دارد که معتقد باشیم که اکنون برای او خوب است. ساده ترین دلیل این است که خود او مستقیماً آن را درخواست کرده است. یا به پیشنهاد انجام کاری برای او ، او پاسخ داد "بله ، لطفاً ، سپاسگزار خواهم بود."
- برای خود ما ، این یک قربانی نیست ، این خشونت علیه ما نیست. ما رنج نمی بریم ، رنج نمی بریم ، آخرین را تسلیم نمی کنیم ، در آخرین پاهای ما کاری انجام نمی دهیم. کاری که ما انجام می دهیم برای خودمان نسبتاً آسان و خوشایند است. هنگام مراقبت از دیگری ، مراقبت از خود را فراموش نمی کنیم.
- همه چیز در تعادل اتفاق می افتد. ما از شریک زندگی مراقبت می کنیم ، شریک از ما مراقبت می کند. شریک همچنین به دنبال جلب رضایت ما ، انجام کاری دلپذیر و مفید است ، و همچنین خود را در این راه قربانی نمی کند.
اما همانطور که در زندگی اتفاق می افتد:
"من آنچه را که او دوست دارد می پزم. و آنچه را دوست دارم - حتی نمی دانم. و چرا؟ نکته اصلی این است که او احساس خوبی دارد."
"من به او ماساژ می دهم ، اما او به من نمی دهد - او خیلی خسته است و فقط نمی خواهد ماساژ را یاد بگیرد."
"با ورود او ، من سعی می کنم همه چیز را دوباره انجام دهم ، غذای مورد علاقه او را بپزم ، تمام قسمتهای صمیمی را اصلاح کنم ، لباسهای زیبا بپوشم (بله ، من نیمی از حقوق خود را برای شورت های زیبا هزینه می کنم). به طوری که اوقات خوشی را سپری می کنیم و هیچ چیز حواس ما را پرت نمی کند. و او؟ او فقط وارد می شود ، غذا می خورد ، ما رابطه جنسی داریم ، او می رود. نه ، او به من کمک نمی کند. نه از نظر تجاری ، نه از نظر مالی."
"من برای او هدیه می خرم ، دوست دارم او را نوازش کنم. و او؟ خیر اما من هم ناراحت نیستم."
"او از او خواسته بود تا در تهیه مدارک به او کمک کند. من موافقت کردم و تمام شب را در رایانه گذراندم ، امروز برای کار دیر شده بودم ".
"من موافقت کردم که با او رابطه مقعدی داشته باشم ، اگرچه آمادگی این فرم را نداشتم ، اما اکنون مشکلات سلامتی دارم."
به عنوان یک قاعده ، ما خود ، سلامتی ، خواسته ها و فرصت های خود را فراموش می کنیم. اغلب ما نمی پرسیم آیا شریک واقعاً به آن نیاز دارد یا خیر ، بلکه این کار را به سادگی انجام می دهیم و معتقدیم که این کار برای او خوب است. گاهی ناگهان متوجه می شویم که ما همه کارها را برای او انجام می دهیم ، اما او هیچ کاری نمی کند.
چگونه می تواند غیر از این باشد؟
- اگر می خواهید کاری را برای شریک خود انجام دهید ، به خودتان گوش دهید ، آیا واقعاً می خواهید همین کار را اکنون انجام دهید؟ و چرا ما به آن نیاز داریم؟ آیا منتظر تأیید هستیم ، آیا از از دست دادن عشق می ترسیم ، آیا می خواهیم عشق بدست آوریم؟
- اگر می خواهید کاری را برای شریک خود انجام دهید ، فکر کنید که این ایده از کجا به وجود آمده است که او به آن نیاز دارد. می توانید مستقیماً از او بپرسید آیا به آن نیاز دارد ، آیا برای او مهم است؟
- اگر شریک چیزی می خواهد ، پس به خودتان گوش دهید که انجام آن برای ما چقدر راحت است. آیا این به ضرر شما نخواهد بود؟ آیا شما حتی قدرت و میل انجام این کار را دارید؟
- اگر برآورده کردن درخواست شریک مشکل است ، می توانیم چنین بگوییم. می توانید جمله ای مانند "اکنون من آمادگی انجام این کار را ندارم (دلیل آن را توضیح دهید ، شاید قوی نباشم ، احساس بدی داشته باشم ، کارهای دیگری برای انجام دادن یا عدم روحیه وجود دارد) ، اما من می خواهم کمک کنم من و شما خوشحال می شویم که یکبار دیگر این کار را انجام دهیم. " اگر به طور کلی ، درخواست شریک غیرقابل قبول است ، می توانید با استفاده از عبارت زیر ، برای مثال ، "رابطه ما برای من ارزشمند است" را رد کنید. و من می ترسم که اگر من از شما امتناع کنم ، می تواند به روابط ما آسیب برساند. با این حال ، این برای من غیرقابل قبول است. و اگر موافق باشم ، هم به رابطه ما و هم به من لطمه می زند. بنابراین ، متأسفم ، من امتناع می کنم. اما ما می توانیم راههای دیگری را برای دستیابی به هدف / حل مشکل / و غیره جستجو کنیم.”اگر شریک برای مدت کوتاهی از رد شدن ناراحت باشد ، این طبیعی است. اگر شریک بسیار آزرده شده و رفتار نامناسبی داشته باشد ، این یک نشانه هشدار دهنده است. شایسته است با او در مورد آنچه دقیقاً او را لمس کرده صحبت کنیم. خود امتناع یا چیزی در جمله بندی. شاید او چیزی را اشتباه فهمیده یا درک کرده است.اگر او امتناع را نپذیرد ، ایجاد رابطه دشوار است.
- اگر چیزی می خواهید ، مستقیماً از شریک خود در مورد آن سوال کنید.
- توجه کنید که آیا تعادل در اعمال برای یکدیگر وجود دارد.
مطالب بیشتر در مورد این موضوع در کتابهای من:
ما عشق را با چه چیزی اشتباه می گیریم یا عشق است
وابستگی در آب میوه خود
کتابها در Liters ، Mybook ، Livelib موجود است.
شریک اژدها در pixabay پیدا شد
توصیه شده:
من هیچ چیزی را احساس نمی کنم و چیزی نمی خواهم. بی تفاوتی چگونه ما را می بلعد
این یک شکایت بسیار رایج است. فقدان احساسات ، فیلمی از بی تفاوتی ، که به طور نامحسوس یک زندگی کامل را درگیر می کند ، آن را با کسالت ، بی تفاوتی و بی معنایی کثیف غرق می کند. روتین غبار آلود و خستگی مداوم همراهان ابدی این حالت هستند. بگذارید خانم بی علاقگی را به شما معرفی کنم.
وابستگی به هم و وابستگی متقابل. وابستگی متقابل در روابط
چرا یک فرد وابسته در ابتدای رابطه مانند یک فرد وابسته به رفتار رفتار می کند و ویژگی های مشخص خود را نشان می دهد؟ ماهیت این وضعیت چیست؟ شما با شخصی ملاقات می کنید ، او کاملاً در رابطه شما دخیل است و تمام وقت آزاد خود را به او می دهد و خود را کاملاً به او می دهد - جلسات و پیاده روی های مداوم ، مکاتبات شدید در پیام رسان های فوری ، برنامه های مشترک.
من نمی توانم بدون چیزی که مرا نابود می کند زندگی کنم. رفتار وابسته: نقطه خروج
هیچ انسانی را نمی توان موجودی کاملاً مستقل نامید. ما تاماگوتچی هستیم. وابسته به هوا ، آب ، غذا ، همه ما به قلمرو خود ، روابط با افراد دیگر نیاز داریم ، همه ما باید به جامعه تعلق داشته باشیم. وقتی از رفتارهای اعتیاد آور صحبت می کنیم ، منظور ما یک جانبداری خاص نسبت به وابستگی شدید به چیزی است که زندگی ما را متوقف می کند ، اما شروع به تخریب آن می کند.
چرا نمی توانم ازدواج کنم و کار پیدا کنم؟
"من تحصیلات خوبی دارم ، اجتماعی هستم و می دانم که خوب به نظر می رسم ، اما در عین حال به طور مزمن قادر به یافتن مردی نیستم که در نهایت می خواهم با او زندگی کنم و شغلی که دوست دارم در آن کار کنم. . مردانی که من را دوست دارند ، من را دوست ندارند.
شوهر نمی خواهد با همسرش رابطه جنسی داشته باشد. چرا؟ دلایلی که شوهر در رابطه جنسی پیشقدم نمی شود؟
شوهر نمی خواهد با همسرش رابطه جنسی داشته باشد؟ برای شروع گفتگو ، من یک مثال از موقعیت مرد و نامه ای از ایمیل خود را به شما می دهم: اسکندر ، 41 ساله. تجربه ازدواج من 16 سال است ، همسرم ایرینا ، دو دختر در حال بزرگ شدن هستند. بسیاری از مردم به خانواده ما حسادت می کنند ، برای بسیاری ما یک نمونه واقعی هستیم.