او قدر من را نمی داند من حرفه ام را فدای خانواده و شما می کنم

فهرست مطالب:

تصویری: او قدر من را نمی داند من حرفه ام را فدای خانواده و شما می کنم

تصویری: او قدر من را نمی داند  من حرفه ام را فدای خانواده و شما می کنم
تصویری: 350 _با اینکه شوهرم خانواده خوبی دارد اما من دوست ندارم با آنها رفت و آمد داشته باشم...| دکترهلاکویی 2024, ممکن است
او قدر من را نمی داند  من حرفه ام را فدای خانواده و شما می کنم
او قدر من را نمی داند من حرفه ام را فدای خانواده و شما می کنم
Anonim

او قدر من را نمی داند او همیشه همه چیز را برای یک مرد انجام می داد - هر آنچه او می خواست. همیشه برای او خوشحال باشید ، همیشه بهترین برای او و برای او. ما به این نتیجه رسیدیم که او قدر من را نمی داند. اینها ادعاهایی است که من اغلب در مشاوره خانواده می شنوم. با درک پیچیدگی های درگیری های خانوادگی ، اغلب با شرایط زیر روبرو می شوم.

بسیاری از مردان و زنان عمداً خانواده هایی با شرکای توسعه یافته و موفق تر ایجاد می کنند … تا خود را توسعه ندهند

به این معنا که یک زن یا مرد برای تحصیلات عالی تنبل هستند ، برای دستیابی به موفقیت در کار تنبل هستند و برای به دست آوردن پول مناسب تنبل هستند. به همین دلیل است که آنها چنین عشق و / یا اتحاد خانوادگی ایجاد می کنند تا بتوانند "بدون فشار" زندگی کنند. یعنی ، در این نوع زوج ها ، بیشتر اوقات با آه ها ، ناله ها و گریه های غم انگیز روبرو می شوم که: "من همه چیز (همه) این شخص را فدا کرده ام ، در همه چیز به او کمک کرده ام ، (الف) در کنار ، آموزش دیده ام (الف) نحوه رفتار صحیح ، هدایت (الف) در طول زندگی ، او (الف) از شغل خودداری کرد … و حالا شما باید چنین (اوه) یک وحشی ناسپاس باشید و مرا در همان لحظه ترک کنید (وای) اوج موفقیت آغاز شد! خوب ، آیا این وحشیگری نیست و زننده نیست؟! او قدر من را نمی داند!"

وقتی از چنین مردان و زنانی که از ناسپاسی خانواده رنج برده اند می پرسید: "به گفته شما ، شما تصمیم گرفتید خود را قربانی شوهر (همسر) خود کنید. آیا همسرتان در این مورد از شما س askال کرده است؟ شاید او (a) یک بار در مورد این وضعیت صحبت کرد ، به شما گفت که اکنون وظیفه اصلی این است که همه چیز را بر عهده شخصی از خانواده بگذارید ، و سپس همه چیز صد برابر می شود و غیره؟ ". شما معمولاً یک پاسخ کلیشه ای دریافت می کنید: "می دانید ، ما چنین گفتگوهایی نداشتیم. من تصمیم گرفتم خود را کاملاً داوطلبانه فدا کنم ، به دلیل احساس عشق زیاد. آیا در چنین مواردی لازم است در مورد چیزی بحث شود؟ به هر حال ، قوانین نانوشته ای وجود دارد که همه بر اساس آن زندگی می کنند … ".

در اینجا چیزی است که می خواهم در این مورد بگویم. البته قوانین نانوشته ای وجود دارد. آنها همچنین در روابط عاشقانه و خانوادگی وجود دارند. با این حال ، شما به خوبی می دانید که اثبات تخلف حتی از قوانین رسمی نوشته شده ، و حتی بیشتر از آن ، رفع آن بسیار دشوار است. پس چرا از قوانین نوشته نشده مطالبه کنید! اما مهمترین چیز این است که:

بسیاری از مردان و زنان ، که ظاهراً روی "نیمه" خود شرط بندی کرده اند ، در واقع فقط یک برگ انجیر زیبا پیدا کرده اند

… به دلیل انگلی بودن خود و عدم توانایی خود در مبارزه برای زندگی خوب

افسوس که این "برگ انجیر" اغلب در واقع به شکل انجیر در می آید ، به تمام معانی مختلف کلمه. این نیز به این دلیل اتفاق می افتد که عزیزان ما کور نیستند! بسیاری از مردان و زنان ، البته ، به کسانی از "نیمه" های خود که "داوطلبانه خود را فدای آنها می کنند" اعتبار می دهند ، با این وجود ، از برخی انگل زدایی آنها آگاه هستند ، در تمایل به "قربانی کردن اندک" ، اما در واقع هیچ چیز فداکارانه (از آنجا که بسیاری از این شوهران و زنان "قربانی داوطلبانه" هنوز هرگز آموزش معتبری دریافت نکرده اند یا مشاغل خود را انجام نداده اند) تا بخش بزرگی از شادی و رفاه مادی را از زندگی جدا کنند. و همانطور که خود شما نیز درک کرده اید ، این امر میزان سپاسگزاری انسانی و خانوادگی آنها را به میزان قابل توجهی کاهش می دهد ، تمایل به "قربانی متقابل" را کاهش می دهد که "شرکای پایبند" آنها که "به طور داوطلبانه شغل و شروع مالی خود را رها کرده اند" روی آن حساب می کنند.

از این چه نتیجه می شود؟ نتیجه می گیرد که هرگز نباید اطرافیان خود را احمق تر از عزیزان خود بدانید. ما باید آگاه باشیم که همان تدبیر ، که اغلب به آن افتخار می کنیم ، در عزیزان ، همسران و شوهران (و حتی فرزندان) ما نیز وجود دارد. و بنابراین ، شرایط زیر اغلب در زندگی بوجود می آید:

احتیاط و عمل گرایی روزمره یک نفر تقریباً همیشه با احتیاط و عمل گرایی شخص دیگر روبرو می شود

در این مرحله ، چه کسی مانند یک منحنی خارج می شود …

با این حال ، برخی از همسران ، پس از انجام یک حرفه گیج کننده ، تا پایان پول خود ، صادقانه باور خواهند کرد که نیمی از آنها "موفقیت شخصی خود را فدای موفقیت مشترک کردند" ، از نظر مالی و رسمی او را جشن می گیرند. "عروسی طلایی"

کسی از لحاظ ذهنی به خودش می گوید (اوه): "خوب ، فعلاً من این چسبندگی را تحمل می کنم ، که خودش (الف) نمی خواهد درس بخواند یا کار کند ، اما فقط مانند یک دم از پشت من آویزان است و خدمات کوچک مختلفی را ارائه می دهد. در نهایت ، هنوز هم برای من راحت است … اما وقتی به چیزی معنی دار دست یافتم ، به طور خودکار از شر او (او) خلاص می شوم … ".

شغل کسی ممکن است به معنای واقعی کلمه "گیج کننده" باشد. سپس این مرد ، که ناگهان به طبقه بالا رفت ، کسی را که خیلی به او نزدیک نیست و حتی چندان متوجه چگونگی و زمان وقوع آن نشده است ، رها می کند. دلیل این امر نیز برای من به عنوان یک روانشناس کاملاً قابل درک خواهد بود:

هرچه سطح نردبان شغلی و مالی بالاتر باشد ، طرفداران و انگلهای با استعداد بیشتری وجود دارد

به این معنا که سطح تفکر و رفتار کسی که با جدیت "خود را فدا کرد" و به هر طریق ممکن نیمه خود را "بالا برد" ، ممکن است به سادگی برای رقابت با مردان و زنان حیله گرتر و با تجربه تر "شناور" کافی نباشد. در همان سطح بالاتری از زندگی ، جایی که کسی (که) بیهوده انتظار داشت (الف) قدردانی ساده انسانی می خواست "نیمه امیدوار کننده" خود را پیش ببرد.

از این همه وضعیتی که من توصیف کردم چه نتیجه ای می گیریم؟ موارد زیر را برمی داریم:

نتیجه گیری 1. اگر (فرض می کنیم) تمایل شما برای ترک تحصیل ، شغل و مسیر مالی خود (یا کاهش همه اینها به حداقل) به منظور "امیدوار کننده (اوه) ، کمک کنید تا فرد مورد علاقه (شوهر ، همسر) خود وارد شود مردم "هنوز چیزی جز بی اعتقادی به قدرت خود یا عدم تمایل اولیه برای مطالعه و کار زیاد پنهان نمی کنند ، من صادقانه به شما توصیه می کنم که به خودتان دروغ نگویید ، بلکه همه چیز را با نام مناسب خود صدا کنید. روانشناسان اخلاق گرا نیستند ، برای ما مهم است که هر فردی از نظر روانی راحت باشد. بنابراین ، اگر بتوانید چنین همزیستی عشقی- خانوادگی ایجاد کنید ، جایی که فردی را به سمت بالا حرکت می دهید (یا حداقل از این فرایند جذاب تقلید می کنید) ، و شخص با سپاسگزاری و وفاداری خود به شما هزینه حمایت اخلاقی شما را می پردازد ، و هر دو احساس می کنید خوب ، پس این طرح حق وجود دارد. (به اطراف نگاه کنید - چنین جفت های زیادی وجود دارد!)

در این مورد ، من به شدت به شما توصیه می کنم که توهم ایجاد نکنید و آرام نباشید! همانطور که گفتم ، اولاً دوست عزیز شما ممکن است شما را زودتر از آنچه که برای دریافت سود از "نصف" خود برنامه ریزی کرده اید "محاسبه" و "استفاده" کند. و ثانیاً ، با موفقیت بیشتر ، محبوب شما قطعاً سطح نیازها را نسبت به اطرافیان خود بالا می برد. از جمله در مورد شما نیز (من می گویم - به ویژه در رابطه با شما). و در اینجا بسیار با اهمیت است که تمام خواسته ها و خواسته های اصلی شریک "امیدوار کننده" خود را برآورده کنید تا از بازیکنان ماهرتر در این زمینه شکست نخورید (و بسیاری از آنها وجود دارد).

نتیجه گیری شماره 2 در تلاش برای از دست ندادن شخصی که "تحت پوشش" قرار داده اید ، تلاش برای برآوردن همه هوس ها و خواسته های اصلی او (او) ، باید برای این واقعیت آماده باشید که غرور و حسادت شما بسیار آسیب خواهد دید. موضوع این است که:

در بازی که طبق قوانین خاصی شروع شده است ، همه بازیکنان بدون استثنا از قوانین اطاعت می کنند

بنابراین ، در بازی خانوادگی "ما همه چیز را روی شریک خود می گذاریم" ، شریک شما قطعاً دوست خواهد بود و با افرادی معاشقه می کند که نسبت به آنها احساس بیزاری یا حسادت خواهید کرد (یا هر دو به طور همزمان).در پایان ، "همه اینها برای هدف لازم است ، می فهمید …" در کنار شما. در حال حاضر یک جلسه برنامه ریزی ، اکنون یک جلسه ، اکنون یک کنفرانس ، اکنون یک مهمانی شرکتی ، اکنون مهمانانی از یک ساختار بالاتر ، اکنون یک پیک نیک با مدیریت خارج از شهر ، سپس کارآموزی ، سپس سفرهای کاری. و همه شما تحمل می کنید و غمگین می شوید …

به خاطر داشته باشید: بسیاری از زنان و مردان (به ویژه زنان) شخصاً به ملاقات من آمده اند و آمده اند ، که با گذاشتن همه چیز بر شریک خود ، سپس به سادگی نتوانستند فشار روحی را تحمل کنند ، گاهی اوقات خود را برای بسیاری از امور آماده می کردند. درباره تصور خود به عنوان رئیس شوهر "، یا" این سمور را بفرستید ، آنقدر بازی کرد که حتی در خانه رئیس بازی می کند! ".

بنابراین ، اگر هنوز هم آگاهانه می خواهید نیروی ، مغز و دانش خود را صرف پیشرفت در زندگی نکنید ، بلکه تلاش کنید تا "تریلر" کسی باشید که از او به هر طریقی در تمایل به "قیام" حمایت می کنید ، پس من فوراً برای شما آرزو می کنم که در این راه ، صبر بسیار بسیار بسیار زیادی ذخیره کنید و حتی آمادگی اخلاقی داشته باشید ، که در پایان نه تنها از شما تشکر نمی شود ، بلکه صادقانه رها خواهید شد. و بنابراین ، بر اساس واقعیتی که تقریباً هر روز در طول پذیرش های روانی خود می بینم.

آیا با مقاله من "او قدر من را نمی داند … … من حرفه ام را فدای خانواده و شما می کنم." موافقید؟

توصیه شده: