پنجاه رنگ عشق غیر زمینی

تصویری: پنجاه رنگ عشق غیر زمینی

تصویری: پنجاه رنگ عشق غیر زمینی
تصویری: سخنرانی کامل دکتر فرهنگ هلاکویی : 50 باید و نباید در زندگی زناشوئی | 50Bayad Va Nabayad 2024, آوریل
پنجاه رنگ عشق غیر زمینی
پنجاه رنگ عشق غیر زمینی
Anonim

با توجه به تاریخچه شکل گیری نظریه روانکاوانه ، می توان اشاره کرد که موضوع محارم و آسیب های ناشی از آن در ابتدا سنگ بنای کل نظریه و همچنین علت بزرگترین بحث ها ، حمله به بنیانگذار روانکاوی و ، در نتیجه ، هنوز از کل تابو فرار نکرد. ما آثار زیادی در زمینه تابو محارم داریم ، همچنین مواردی وجود دارد که می توانند در مورد ممنوعیت گفتن در مورد آن ، خاطرات و حتی وجود چنین واقعیتی در بیوگرافی شخصی مشتریانمان به ما بگویند. و چه نوع موضوعی می تواند دارای سه گانه یا به طور کلی قوی ترین تابو در مورد افکار خود در این جهت باشد؟

به نظر می رسد که زن و شوهر نامحرم است. همکاران عزیز هرگز متوجه نشده اید که سایتهای پورن مملو از فیلمها و عکسهای دو زن ، چه بالغ و چه بسیار جوان ، خلوت و از یکدیگر لذت می برند؟ و رتبه آنها چقدر است؟ من به شما یک راز می گویم - یکی از بلندترین ها. اما اگر ما به عنوان متخصص سعی کنیم مطالبی در مورد این پدیده در اینترنت جستجو کنیم و دریابیم که چه چیزی است ، در این صورت پیوندهایی به همان موضوع و ده ها اثر مشهور خوانده شده در سراسر و در سراسر جهان دریافت می کنیم. آیا این همه؟ و این همه. پس چرا اینطور است؟

موضوع محارم مادر و دختر بیشترین سرکوب را در بین متخصصان مربوطه دارد. این را می توان مبهم درک کرد. از یک سو ، خود موضوع برای متخصصان بسیار آسیب زا است ، پاسخ طوفانی را برمی انگیزد و نفی وجود آن ، به عنوان چنین ، ابتدایی ترین مکانیسم دفاعی است. علاوه بر این ، ویژگیهای ساختار داخلی مراجعین به حدی است که هر درمانگری قادر به مهار این مخلوط سمی نیست ، همه ما از تدبیر و احتیاط کافی برخوردار نیستیم تا چنین مریضی را مجدداً آسیب نبینیم. و یک مورد دیگر ، و به نظر می رسد ، مهمترین چیز این است که ، بر اساس مطالعه نویسندگان خارجی ، 90 درصد از بیماران در بخشهای حاد و مزمن روانپزشکی سابقه محارم دارند و تقریباً همه داستانهای زنحس مادر و دختر ادامه روان پریشی شدید با از دست دادن ایمنی جدی. … به دور از بسیاری ، و فقط با یک اتفاق شگفت انگیز از شرایط ، این فرصت وجود دارد که ارتباط خود را با چنین واقعیت مخربی از دست ندهید.

به همین دلیل است که ما آنها را نمی بینیم ، نمی دانیم که چه اتفاقی برای آنها افتاده است ، ما ساده لوحانه معتقدیم که این پدیده آنقدر نادر است که صحبت کردن در مورد آن بی معنی است.

شاسگو -اسمگل ، در اثر خود "مادر و دختر - روابط خانوادگی نسل های مختلف" ، معتقد است که تنها نقض مرزها در رابطه بین مادر و دختر را می توان محارم واقعی تلقی کرد و دلایل کافی برای آن وجود دارد. روابط نزدیک با خویشاوندان دور یا حتی خواهر و برادرها ضربه ضربه ای قابل توجهی وارد نمی کند ، که به اندازه نزدیکی با پدر یک پسر یا دختر ، ذات شخص را متلاشی می کند. چرا اینطور است. زیرا هر فردی تابع فرایند رشد طبیعی روانی - جنسی است. و در اوایل کودکی ، مهمترین چهره ها در این فرآیند پدر و مادر هستند و بقیه در حال حاضر زمینه هستند و فضا را پر می کنند. اما ، همه ما از دوران کودکی آمده ایم ، و مهم نیست که کودک چگونه رشد می کند ، او هنوز پسر یا دختر والدینش است. از این سه گانه ما در مسیر زمان حرکت می کنیم تا دلیل عشق مخرب مادرم را درک کنیم.

دوره سه گانه - مادر ، پدر ، من. کمی ادیپوس در خانواده ظاهر می شود ، اما قبل از آن یک کار فوق العاده پیش می آید ، فرایند به دنیا آوردن یک نوزاد انسان ، به قول M. Mahler. دختر بچه عاشق پدر می شود. و چرا؟ بله ، به دلیل این واقعیت که رابطه با مادر به طور معمول نباید به شکلی که در تجربیات ناشی از یک دختر لازم است اتفاق بیفتد. او به عنوان هدف خواسته های مادرش به پدر روی می آورد ، گویی او می شود ، زیرا راهی برای در اختیار داشتن او وجود ندارد.

مامان عزیز ، دنیای اطراف ما ، پناهگاهی امن ، باغ تخیلات ما.همه ما در طول زندگی تلاش می کنیم تا به آن برگردیم ، به آن ، به منبع سقوط کنیم ، و با نیروی خلاق اولیه ادغام شویم. مادری که بدن دخترش را در شکم خود پرورش داده است ، با یک نگاه ساطع کننده از عشق ، لمس های ملایم و آهنگهای ملایم ، یک تصویر ذهنی از آن را در نوزاد تازه متولد شده ایجاد می کند. بنابراین او بارها و بارها او را به دنیا می آورد ، وسوسه می کند زندگی کند ، رشد کند ، بزرگ شود و قدرت جدایی کامل را از نظر جسمی و روحی جمع کند. اگر همه اینها اشتباه باشد چه؟

وقتی از محارم صحبت می کنیم ، اغلب در مورد نقض مرزهای کودک صحبت می کنیم ، نفوذ آن فیلم نامرئی که همه روح ها را می پوشاند. بله ، برای روح مانند مرگ است. و از نظر تئوری این کار را هر شخصی به جز مادر می تواند انجام دهد. زنی که این نوزاد را به دنیا آورد خارج از قدرت اوست. از نظر احساسی ، ذهنی ، او و نوزاد برای همیشه در زیر این حجاب نامرئی به هم متصل شده اند ، در یک پیله درگیر شده اند. این مادر است که از خود جدا می شود ، فرزندش را رها می کند ، این اوست که مرزهای خود را ایجاد می کند ، اما برای او کاملاً شفاف باقی می ماند ، مهم نیست فرزندش چند ساله است. مامان اولین جسم داخلی ، اولین تجربه زندگی است. اولین مقیاس ارزش …

و چه نوع مادری مرزهای مشترک با نوزاد را خواهد شکست؟ بیشتر اوقات این امر برای مادران روان پریشی که هیچ محدودیت مشخصی ندارند ، با سطحی از هرج و مرج داخلی که از هر محدوده ای فراتر می رود ، به ذهن می رسد. این هرج و مرج است که واقعیت دختر کوچک را جذب می کند - دختر ، آن را با واقعیت در میان می گذارد ، و در قدرت روان پریشی فرو می رود. و به همین دلیل است که کار با چنین مشتریانی ، اعتراف به آسیب آنها ، باور آنها و مهمتر از همه ، داشتن گرمای درونی کافی برای گرم کردن و گرد هم آوردن روح پاره پاره پراکنده در جهات مختلف برای ما بسیار دشوار است. این یکی از سخت ترین مشاغل است ، اما باور کنید ، همکاران ، ارزشش را دارد.

توصیه شده: