در مورد ضربه روانی: آیا درد دارد؟

تصویری: در مورد ضربه روانی: آیا درد دارد؟

تصویری: در مورد ضربه روانی: آیا درد دارد؟
تصویری: ۵ نکته که لازمه درباره بیماری های روانی بدانید 2024, آوریل
در مورد ضربه روانی: آیا درد دارد؟
در مورد ضربه روانی: آیا درد دارد؟
Anonim

اگر زخم ها به موقع "التیام" پیدا کنند ، این بدان معنا نیست که فرد به راحتی شرایط را پشت سر می گذارد ، اما احساس درونی دارد که با آن کنار می آید. و حتی اگر بسیار دردناک باشد ، او تجربه "تجربه" این درد را دارد ، و منابعی که موقعیت نیاز دارد به حل یک مشکل و نه به کل تجربه قبلی شکست ها اختصاص می یابد.

اگر چنین س questionالی از من پرسیده شود ، می گویم: بله ، بله ، بله ، و دوباره بله

برای کسانی که موضع من چندان روشن نیست ، سعی می کنم منطقی توضیح دهم. برای انجام این کار ، سعی می کنم مشکلات اصلی ایجاد شده در تعیین این حالت را شرح دهم.

1) وجود دارد!

درک اینکه ضربه روانی وجود دارد ، تجربه آن دشوار است ، نیاز به درمان دارد و عواقبی در مقایسه با ضربه جسمی دارد بسیار آسان تر است. اگر به یک پا ، بازو ، سر یا چیز دیگری ضربه بزنیم ، آنها آسیب می بینند ، خود را یادآوری می کنند ، توجه را جلب می کنند و باعث ناراحتی می شوند.

بنابراین با تجربیات روانشناختی ، اگر اتفاقات ناخوشایندی رخ داد ، اخبار غیر منتظره و غم انگیز آمد و غیره: شخص احساس بدی دارد ، به مراقبت و استراحت نیاز دارد.

و اگر چیزی را شکستید ، به اورژانس نیاز دارید یا نه ، اما به کمک یک متخصص حرفه ای ، درمان ، با دوره تشخیص و توانبخشی و گاهی با مداخله جراحی نیاز دارید. در مورد ضربه روانی نیز چنین است: یک فرد به کمک متخصصان یا محیط نزدیک نیاز دارد ، به تنهایی او از قبل قدرت کافی برای کنار آمدن را ندارد.

اگر این اتفاق افتاده است که شما یا کسی عزیزان خود را از دست داده اید ، یا جدایی یا طلاق دشواری وجود داشته است ، یا ناامیدی ، خیانت یا تحقیر ، یا چیز دیگری که می تواند تجربیات عاطفی قوی را ایجاد کند ، این باعث تخریب و درد کمتر از آسیب جسمی نمی شود.. شاید به دلیل پیچیدگی تشخیص و علائم پنهان (یا بسته) ، این آسیب حتی بیشتر از آسیب جسمی باشد.

شما نباید احساسات خود یا احساسات دیگران را نادیده بگیرید ، هرچقدر هم که سخت باشند. به آنها فضا بدهید. اگر نمی توانید به خودتان کمک کنید ، متخصصانی برای این کار وجود دارند.

2) درد زیادی دارد

این همان ضربه زدن به سر با آجر است! بله ، مبالغه نمی کنم. فقط در مورد آجر ، زخم و خون از نظر بصری قابل مشاهده است و با ضربه روحی ، در نگاه اول ، ممکن است علائم قابل توجهی وجود نداشته باشد. و درد یکسان است ، فقط درمان زخم دشوارتر است و ارائه کمک های اضطراری تقریباً غیرممکن است.

اینگونه است که شخص راه می رود و مایعی نامرئی و نامرئی از او خارج می شود و نیروهایش او را ترک می کنند. دیگران حتی نمی دانند که "روحش درد می کند" ، و از شوک دردناک ، او به سختی می تواند نفس بکشد و زندگی کند.

با آسیب جسمی که ظرفیت کار را محدود می کند ، مرخصی استعلاجی ارائه می شود ، اما به دلیل روانی - به دلایلی ، نه ، هرچند بیهوده است. در واقع ، در چنین مواردی ، درمان اجباری است و استراحت و فعالیتهای تفریحی مختلف نیز نشان داده می شود. اگر فردی را تنها در خانه رها کنید ، تنها با درد او ، او می تواند او را "به طور کامل" ، اگر نه از نظر جسمی ، و سپس از نظر اخلاقی ، قطعاً "تمام کند". بنابراین ، درمان ضروری است ، برای چه کسی تجارت است ، برای چه کسی در یک کلمه ، در حال حاضر فردی است.

3) زمان می برد.

بله ، همانطور که بدن پس از آسیب نیاز به دوره توانبخشی دارد ، فرد مبتلا به شوک روانی نیز به دوره ای برای بهبود نیاز دارد. این یک فرایند سریع نیست ، بلکه یک فرایند بسیار مهم است ، زیرا برای درمان زخم ها به زمان ، منظم و کمک نیاز است. اگر این فرایند از بین برود ، بهبود آنها نه تنها بیشتر طول می کشد ، بلکه می تواند تسریع یابد ، عوارض ایجاد کند و حتی درد بیشتری ایجاد کند.

بنابراین ، صدمات اعم از روحی و جسمی باید حداقل قبل از تشکیل زخم ها و زخم های خشک و تمیز ترمیم شود. سپس درد به یک خاطره یا یادآوری تبدیل می شود و نه یک روند دردناک ناخوشایند دائمی.

4) بدون ردیابی نمی گذرد

اگر با بیماری های جسمی واضح تر باشد ، بسیاری از آنها روی بیماری های روانی چشم می بندند. بنابراین ، اگر یک شوک روانی قوی برای فردی اتفاق بیفتد ، هنگامی که او در موقعیت مشابه یا واکنش احساسی قرار می گیرد ، فرد دوباره در استرس گذشته و علاوه بر استرس فعلی فرو می رود.

اگر زخم ها به موقع "التیام" پیدا کنند ، این بدان معنا نیست که فرد به راحتی شرایط را پشت سر می گذارد ، اما احساس درونی دارد که با آن کنار می آید. و حتی اگر بسیار دردناک باشد ، او تجربه "تجربه" این درد را دارد ، و منابعی که موقعیت نیاز دارد به حل یک مشکل و نه به کل تجربه قبلی شکست ها اختصاص می یابد.

من آخرین نکته را توصیف کردم و به نوعی احساس بهتری داشتم ، حتی اگر گویی تمام مراحل بالا از نقطه ای به نقطه دیگر گذشت. اما صادقانه و طبیعی سعی کردم موضوع را گسترش دهم. از این گذشته ، کار ساده ای نیست ، اما در کار روی خود بسیار مهم است.

توصیه شده: