ضربه روانی: فریاد کمک یا درد خاموش؟

تصویری: ضربه روانی: فریاد کمک یا درد خاموش؟

تصویری: ضربه روانی: فریاد کمک یا درد خاموش؟
تصویری: (Перезалив) ДОМ c призраком или демоном ! (Re-uploading) A HOUSE with a ghost or a demon ! 2024, ممکن است
ضربه روانی: فریاد کمک یا درد خاموش؟
ضربه روانی: فریاد کمک یا درد خاموش؟
Anonim

چندی پیش من در شبکه های اجتماعی با پزشکان زیادی روبرو شدم. و در آنجا توجه او را به 10 فرمان متخصصان بیهوشی جلب کرد. به طور دقیق تر ، یک فرمان واحد در حافظه من حک شده است ، این فرمان: "اگر بیمار فریاد نزند ، به این معنی نیست که او درد ندارد."

عبارت قوی و بسیار انسانی.

و برای من بسیار شبیه به چیزی است که من درباره ساختار ضربه روانی می دانم. اگر شخصی در هر گوشه ای از درد خود فریاد نزند ، شکایت نکند ، با زخم های باز رنج خود در صورت همه افراد را وارد نکند ، این به این معنی نیست که همه چیز با او خوب و فوق العاده است. دلایل زیادی می تواند وجود داشته باشد - به عنوان مثال ، شرم سمی ، چند لایه است. ممکن است یک نفر نه تنها شرمنده نباشد (کسی باشد) بلکه از شرمندگی نیز شرم کند (و او از شرمندگی خود شرم دارد). و این دلیل دیگری برای سکوت و درخشش تا حد ممکن است - و بیش از یک دلیل وجود دارد و نه دوجین دلیل.

بنابراین دردناک ترین چیزها در روان همیشه بلندترین و جلب کننده ترین چیزها نیستند.

دلایل بسیاری وجود دارد:

  • نصب داخلی. ممکن است شخصی نداند که مشکلی با او وجود دارد (او همیشه اینطور بوده است ؛ خوب ، او به این واقعیت عادت کرده است که همه مردم شبیه مردم هستند ، و من یک سوء تفاهم رقت انگیز ناچیز هستم ، نباید عشق و احترام بگذارم. من) بنابراین - خوب ، از چه چیزی می توان شکایت کرد؟ جهان به گونه ای چیده شده است که دیگران می توانند ، اما من نمی توانم. چرا؟ خوب … نمی توانم چون.
  • "فرهنگ لغت" وجود ندارد. ممکن است فردی نتواند شکایت کند ، او به سادگی "واژگان" برای بیان رنج خود ندارد. و حمله به درد حاد روانی می تواند شبیه یک رسوایی خشمگین با اتهامات ، خشم و خشم بی انگیزه باشد. به عنوان مثال ، در یک زن میانسال که قبلاً در یک ازدواج شاد زندگی کرده بود ، تمام خانواده در یک تصادف رانندگی می میرند: شوهر و دو پسرش - یک دانش آموز و یک دانش آموز دبیرستانی. و یک بانوی جذاب و جذاب در سه ماه تبدیل به یک فرد زیرک و خشمگین می شود که با همه همسایگان رسوایی می کند ، سگ را روی سگ ها می ریزد و از همه بچه های حیاط متنفر است. این یک حالت مشاجره آمیز نیست ، این درد است ، درد زیادی از یک ضرر بزرگ غیرقابل تحمل است. و مرد او اغلب چیزی نیست که باید بیان کند - نمی تواند او را درک کند. (باور کنید ، همسایگان مجروح وقت نمی کنند که آسیب روانی یک پیرزن مضر را درک کنند).
  • انسان به سرکوب درد خود عادت کرده است و عادت دارد که شکایت نکند. به عنوان مثال ، هنگامی که والدین آنقدر عصبی به هر گریه کودک واکنش نشان می دادند که بلافاصله برای تسکین و آرامش او شتافتند. گاهی اوقات - حواس او را پرت می کند ("نگاه کنید ، پرنده در حال پرواز است!") ، گاهی اوقات - چسباندن اسباب بازی یا فقط فریاد زدن ("ناله کردن را متوقف کنید! اشک بریزید ، پرستار! هیچ چیز به شما آسیب نمی رساند ، اختراع نکنید!") و کودک گاهی اوقات بسیار نتیجه گیری های عجیب اگر با او به این ترتیب - بدون توضیح چیزی ، اما واکنش شدید و ترسناک به اشک و اندوه او. و نتیجه گیری ممکن است این باشد: "مامان هر بار بسیار عصبانی است و وقتی گریه می کنم یا شکایت می کنم فریاد می زند. گریه و شکایت خوب نیست ، اشتباه است ، شما نباید." و - نه ، احساسات منفی و تجربیات دشوار از زندگی دور نمی شوند: کودکی که قبلاً بزرگ شده است ناراحت ، غمگین و دردناک خواهد بود. اما او نمی تواند شکایت کند. و توجه داشته باشید: هیچ کس در چهره او او را از انجام این کار منع نکرده است ، و نتیجه سالها رنج بی صدا بدون یک شکایت (و احتمالاً حمله قلبی زودرس) خواهد بود.

بنابراین همه چیز واضح و مستقیم نیست. یک فرد همیشه نمی تواند مشکلی را فرمول بندی کند ، چیزی نیست که بتوان آن را حل کرد. نمی داند که مشکلی با او وجود دارد. دقیقا نمیدونه چقدر اشتباهه نمی داند کجا و چگونه می توانید برای کمک مراجعه کنید (اوه ، چند بار در عمل با مشتریانی که برای معاینه معمول به روانپزشک فرستاده شده اند ، و در پاسخ ، پر از وحشت و شرمندگی ملاقات کرده ام: "نه !!! خوب من دیوانه نیستم !! !! " فرد گریه خود را متوقف نمی کند و وضعیت بدون کمک فقط بدتر می شود).

به طور کلی ، همیشه برای کسی که مانند بریدگی فریاد می زند ، دردناک ترین نیست و برای کسی که رنگ پریده می شود ، در گوشه یخ می زند. همیشه یکسان نیست

توصیه شده: