دوست داشتن درد دارد و شاید به شیوه ای دیگر؟

فهرست مطالب:

تصویری: دوست داشتن درد دارد و شاید به شیوه ای دیگر؟

تصویری: دوست داشتن درد دارد و شاید به شیوه ای دیگر؟
تصویری: دکلمه ای زیبا و عاشقانه به نام « غریب است دوست داشتن » 2024, ممکن است
دوست داشتن درد دارد و شاید به شیوه ای دیگر؟
دوست داشتن درد دارد و شاید به شیوه ای دیگر؟
Anonim

" … … و تنها ماندن بهتر از هر کسی بهتر است "- عمر خیام

این فکر را چگونه دوست دارید؟ من او را دوست دارم. و در همان زمان ، ایده ای به دست آوردم که مکمل این عبارت است و معنای آن را گسترش می دهد. این شامل تغییر یک کلمه است:

تنها بودن بهتر از این است که در هر حال

این جمله را چگونه دوست دارید؟ به نظر من "چگونه" طیف وسیع تری از تغییرات را تحت تأثیر قرار می دهد: هر دو نفر می توانند خوب باشند (به معنای عام کلمه) ، اما وقتی متحد شوند ، از ناتوانی در ایجاد درجات نزدیکی و فاصله ضعیف می شوند.

در این مقاله می خواهم موقعیت هایی را که عشق در آنها درد ایجاد می کند ، در نظر بگیرم ، نمونه هایی که در آن این "چگونه" نه بیشتر سازنده ، بلکه برای زن و شوهر مخرب است.

بله عشق یک درد است … اما فقط زمانی که او کور است

این درباره * عاشق شدن خواهد بود ، زیرا همه جلوه های شرح داده شده در زیر را به سختی می توان به * عشق بالغ نسبت داد.

عاشق شدن نیز اغلب به عنوان "عشق کور" نامیده می شود. و این یکی "کوری" فقط اجازه تماس واقعی نمی دهد ، که در آن شخص دیگری را آنطور که هست می بیند و نه آنطور که راحت است یا می خواهد دیده شود. اتفاقا شاید این تفاوت اصلی بین * عشق بالغ و * عاشق شدن است!

آرزوی کور برای تغذیه مداوم حالت عاشق بودن منجر به چه چیزی می شود ، یا "عشق زمانی آسیب می زند. …. ":

1. هنگامی که مشکلات حل نشده جمع می شوند ، عشق آسیب می زند

بدیهی است که نقاط تضادی وجود خواهد داشت. معمولاً ، عاشقان سعی می کنند در همه چیز شبیه یکدیگر باشند ، از تفاوت ها به شدت جلوگیری می کنند. بنابراین ، پیچیدگی ها چشم هایشان را می بندند و این مسائل حل نشده شروع به تخریب رابطه از درون می کند.

2. محبت هنگام بروز اعتیاد آسیب می زند (وابستگی به هم)

عاشق زندگی خود را بدون دیگری نمی بیند. تقریباً به معنای واقعی کلمه: او بدون شریک زندگی نمی کند و گاهی اوقات خود را از طریق او تعریف می کند ("من خوب هستم ، فقط به این دلیل که او از من تعریف کرد"). اکثر علایق خودمختار او سرکوب می شوند - تقریباً همه چیزهایی که با علایق شریک زندگی او متفاوت است. هر چیزی که طرف مقابل دوست ندارد و / یا در خطر شکستن همجوشی "هماهنگ" قرار می گیرد ، کنار گذاشته می شود.

3. محبت زمانی آسیب می زند که شخصیت شرکا به طور جداگانه رشد نکند

و حالت رکود برای مدت طولانی دوام نمی آورد ، به این معنی که در چنین "کراوات" آنها به آرامی و نه همیشه به طور محسوسی شروع می کنند ، اما با اطمینان محو می شوند ، از نظر احساسی (به عنوان افراد) تنزل می کنند. و وقتی هر دو (یا حداقل یکی) توسعه نمی یابند ، پس چه احساسی به طور سیستماتیک بوجود می آید؟ بله ، کسالت. شرکا یا یک شریک با هم خسته می شوند.

4- وقتی تصویر خود و دیگری مخدوش می شود ، عشق ورزیدن دردآور است

اغلب تصاویر بسیار قطبی هستند: یا ایده آل بدون نقص ، یا "شیطان در بدن". و این تصاویر به طور متناوب تغییر می کنند - هیچ تصور متوسط کافی از دیگری به طور جداگانه و جداگانه از احساسات شما نسبت به دیگری وجود ندارد (به هر حال ، دیگری در اینجا بخشی از من است ، و من بخشی از او هستم).

5. دوست داشتن هنگام بروز سردرگمی درد می کند ، "مال من" کجا و "مال شما" کجاست

مشخص نیست چه چیزی متعلق به چه کسی است ، مشکلات در زندگی روزمره ، آشفتگی در خواسته ها ("ما می خواهیم" به جای "من می خواهم") ، مسئولیت مشترک (مسئولیت شخصی با شریک به نصف تقسیم می شود ، در نتیجه هیچ کس در یک جفت ، در واقع ، آن را نگه می دارد) ، احساسات (یکی شروع به تجربه همان تجربیات دیگری می کند ، در عدم توانایی جدا کردن تجربه خود از دیگران).

6. دوست داشتن زمانی آسیب می زند که در رابطه انرژی زنده ای وجود نداشته باشد

اگرچه این به احتمال زیاد درد نیست ، بلکه خستگی است ، که در بالا در مورد آن نوشتم. روابط حفظ می شود. برخی از افراد مثال زیر را از "عشق ایده آل" می پسندند: "مادربزرگ و پدربزرگ در سنین بالا با دست راه می روند. و آنها در تمام طول عمر خود چنین رفتند."

در حقیقت ، بیشتر اوقات ، هیچ چیزی در چنین رابطه ای وجود ندارد.علاوه بر این ، گاهی اوقات چنین زن و شوهرها دارای یک قانون مصوت یا ناگفته هستند: "یک قدم به راست ، یک قدم به چپ - تیراندازی!" در غیر این صورت ، دستان آنها حداقل گاهی اوقات ، اما از هم جدا می شوند.

اینها افرادی هستند که واقعاً یکدیگر را "رها نکرده اند" (به نظر می رسد ، حتی از نظر جسمی). اما برای اینکه این رابطه زنده بماند و وجود نداشته باشد ، آنها نیاز به غذای تازه احساسی ، فکری و سایر غذاها دارند که هر شریک می تواند تنها با "آزاد بودن" آن را به همراه داشته باشد.

خنده دار است که عبارت آخر بسیار شبیه به سخنرانی درباره زندان است. و من فکر می کنم اینطور است - چنین رابطه ای نزدیک یک زندان احساسی است.

7. دوست داشتن زمانی صدمه می زند که میل به گرفتن رابطه بیشتر از آنچه که می توانند داشته باشند وجود دارد

اگر شخصی نتواند برخی نیازهای مهم را در مکان دیگری برآورده کند ، سعی می کند همه چیز را تا جایی که می تواند جبران کند - در رابطه موجود (که در واقع او را محدود می کند). اما مردم چند نیاز هستند (آنها نیازهای مختلف زیادی دارند). و این رابطه نمی تواند تمام نیازهای هر شریک را برآورده سازد ، همانطور که هیچ والدین ایده آل برای جبران خسارت وجود ندارد (خدا را شکر ، در غیر این صورت تمایلی به توسعه و جدایی وجود نخواهد داشت) ، همانطور که جهان به یک اندازه تبدیل نخواهد شد برای همه عادلانه است (هه ، و این خوب خواهد بود).

8. وقتی ترس و / یا احساس گناه در ارتباط با جهان خارج از زن و شوهر ظاهر می شود یا تشدید می شود ، عشق ورزیدن برای ما دردآور است ، و چنین خواسته ها و تلاش های طرف مقابل رد و خشمگین می شوند

در عین حال ، در چنین شرایطی ، عصبانیت از طرف شریک "مرا بهم وصل می کند" ("به خاطر او من …" ، "برای او من …" - و گاهی اوقات شریک نیازی به آن ندارد). بدگمانی ، حسادت ، حسادت بیش از حد و در نهایت "تلخی آرام" ناشی از ناتوانی در داشتن یک زندگی عاطفی کامل وجود دارد.

در واقع ، همه مثالها سیگنال توصیف شده را نشان می دهند روابط وابسته ، جایی که هر دو رنج می برند ، اما نمی توانند بدون یکدیگر باشند.

به نظر من ، مثال ایده آل چنین رابطه ای و پیامدهای آن در نشان داده شده است مجموعه تلویزیونی "متل بیتس"

گزینه های زیادی برای نحوه کنار هم بودن وجود دارد و هرکسی برای خود انتخاب می کند. در مورد من ، مهمترین چیز این است که این انتخاب باید آگاهانه انجام شود و نه "انتخاب بدون انتخاب". از همین رو یافتن شریک و تجربه عاشق شدن تنها بخشی از عملکرد عشق است … و به همین دلیل است که من س "ال "چگونه" را مطرح می کنم و نه س "ال "با چه کسی". از نو:

"تنها بودن بهتر از این است که در هر حال"

آیا در دیگری امکان پذیر است؟ می توان

برای اینکه کمتر "عاشق عشق" شوید ، باید به عوامل متعددی توجه کنید. تعداد کمی از آنها وجود دارد ، و آنها شایسته توجه ویژه هستند ، بنابراین من در مقاله های بعدی خود بیشتر در مورد این موضوع صحبت خواهم کرد.

در عین حال ، اگر بازخورد ، س questionsال ، خواسته ای دارید ، می توانید در نظرات بنویسید یا اگر می خواهید در مورد رابطه و عشق خود صحبت کنید ، در جلسه ای ثبت نام کنید!)

توصیه شده: