آنچه ما را از دوست داشتن و پذیرفتن خود باز می دارد

فهرست مطالب:

تصویری: آنچه ما را از دوست داشتن و پذیرفتن خود باز می دارد

تصویری: آنچه ما را از دوست داشتن و پذیرفتن خود باز می دارد
تصویری: دوست داشتن واقعی 2024, ممکن است
آنچه ما را از دوست داشتن و پذیرفتن خود باز می دارد
آنچه ما را از دوست داشتن و پذیرفتن خود باز می دارد
Anonim

در دوران کودکی ، ما قطعاً می دانستیم که چگونه خود را کاملاً دوست داشته باشیم و بپذیریم. این بدان معناست که ما اکنون می توانیم این کار را انجام دهیم.

اما موانعی وجود دارد که ما را از انجام این کار باز می دارد. آن ها نه عشق ، نه پذیرش - این مکانیسم های آموخته شده نگرش نسبت به خود است.

و در واقع ، شما باید این توانایی را بازیابی کنید. برای انجام این کار ، من پیشنهاد می کنم بفهمیم چگونه یاد می گیریم که خودمان را دوست نداشته باشیم.

داستان 1.

ماشا 3 سال است که در sandbox بازی می کند.

  • ماشا - مادرش تماس می گیرد
  • چی مامان؟
  • بلوزت رو بپوش
  • من نمی خواهم - ماشا شیطان است ، من گرم هستم
  • به هر حال آن را بپوشید ، بیرون خنک است.

این داستانی است که از دوران کودکی ما تا حدی حساسیت خود را از دست می دهیم و عادت می کنیم به افراد نزدیکتر ، بیش از خودمان اعتماد کنیم. مکانیسم تکیه بر خود ، بر احساسات و احساسات خود ، حمایت و عزت نفس درونی ایجاد می کند. اما این مکانیسم اساساً از بین رفته است. و اغلب در درمان طولانی مدت با یک روانشناس است که فرد یاد می گیرد که خود را بفهمد و دوباره بشنود. از اینجا اعتماد ، احترام به خود و درک به وجود می آید. و برای شکل گیری و تقویت مهارت های درک خود ، جستجوی همه پاسخ ها در درون خود ، به طور متوسط یک تا سه سال درمان لازم است. نتیجه این کار متقابل ، منبع عظیمی از احترام به خود و عشق بی قید و شرط به خود است.

داستان 2

ماشا 20 ساله است در رختخواب دراز کشیده و هیجان شدیدی را احساس می کند. جلوی چشم او ، تصویری از یک غریبه قوی که او را تصاحب کرده است.

او بسته است و آن را دوست دارد ، از آن لذت می برد.

احساس ترس ، شرم و درماندگی و هیجان شدید که هرگز از بین نمی رود.

نه ، من نمی خواهم ، من به عنوان یک دختر شایسته بزرگ شدم

بله ، این تخیلات یا خواسته های جنسی است ، احساساتی که با ارزشهای پذیرفته شده ما ، از جمله ارزشهای تحمیل شده ، مغایرت دارد ، که در فرد شکاف بزرگی با خود ایجاد می کند و سهم عظیمی از خودداری می کند.

تخیلات جنسی - آنها مانند رویا هستند - اغلب آنچه را که ما واقعاً می خواهیم ، منعکس نمی کند ، بلکه بخش های آسیب دیده و سرکوب شده ای از روان ما است که می خواهند شناخته شوند. ما توانستیم آنها را از دیگر بخشهای واقعیت زندگی خود دور کنیم ، اما آنها اغلب به عنوان بخشی از تخیلات جنسی باقی می مانند.

همه تخیلات نباید تحقق پیدا کنند ، بلکه فقط آنهایی که با آنها توافق وجود دارد ، باید تحقق پیدا کنند. اما دیدن و آگاهی از همه خیالات مطلوب است ، زیرا حاوی سرنخ های مهمی در مورد لایه های عمیق تر خود هستند.

به عنوان مثال ، Fantasy Machine می گوید که تمایلات جنسی خود را نمی پذیرد و احساس می کند که لیاقت دوست داشتن او را ندارد. شاید این دختر ارزش خود را ندارد و بنابراین ، در تخیلات خود ، شخص دیگری مسئول لذت او است.

اگر چیزی در داخل وجود دارد که خوشایند نیست ، پس باید عمیق تر درک شود و با آن برخورد شود.

بخش بسیار مهمی از بیزاری از خود ، وضعیت عدم تعادل و ناتوانی ، رد احساسات و حالات منفی فرد و همچنین ناتوانی در درک هریک از آنها است. به عنوان مثال ، اگر مادری مهربان رویکردی برای فرزندان خود پیدا نکند ، خود را مادر بد و بد می داند.

او با عصبانیت شروع به کار می کند ، خود را بیشتر سرکوب می کند و سپس دوباره شکسته می شود ، احساس گناه می کند. و بنابراین در یک دایره.

البته این مکانیسم او را نیز به عدم دوست داشتن خود سوق می دهد. اما او نمی تواند درک کند که در زندگی او یک عدم تعادل قوی بین زندگی او وجود دارد ، ما به خود و فرزندانمان توجه می کنیم. درکها و نگرشهای درونی او باعث شد که خود را فراموش کند و آن را خودخواهی بداند. و اکنون ذهن ناخودآگاه خود همه موانعی را که مانع از پر شدن و بازیابی خود می شود ، برداشته است.

اغلب ، با درک نکردن خود در سطح احساسات و عواطف خود ، فرد دچار بی تفاوتی و افسردگی می شود ، برای هیچ چیزی انرژی ندارد و نمی تواند درک کند که چه احساسی دارد. و مکانیسم های تفکر عادی به هیچ وجه به فرد کمک نمی کند از چنین شرایط دشواری خارج شود.

و همه اینها را دوست نداشتن خود می نامند.

بنابراین ، می بینیم که مشکل در سطح عمیق تری وجود دارد.

و برای اینکه خود را دوست داشته باشید ، باید یاد بگیرید که خود را بشناسید ، جریان و ریتم زندگی خود را دنبال کنید.

کسی که آماده یادگیری بیشتر فهمیدن ، شنیدن احساسات آنها ، یا شاید گفتن درباره وسواس و تخیلات خود است - برای من بنویسید.

تماشای ویدئویی در این زمینه را به شدت توصیه می کنم.

توصیه شده: