شاید یک هدف ، شاید نه

فهرست مطالب:

تصویری: شاید یک هدف ، شاید نه

تصویری: شاید یک هدف ، شاید نه
تصویری: سعدی شیرازی 2024, ممکن است
شاید یک هدف ، شاید نه
شاید یک هدف ، شاید نه
Anonim

دومین موضوع مورد علاقه من ، بعد از انگیزه ، اهداف است! آنها در حال حاضر در گوشه و کنار فریاد می زنند ، گوروهای بزرگ قول می دهند اسرار و اسرار نحوه تعیین صحیح اهداف را به شما بگویند. و من فقط قسمتی از کتاب درسی را به شما می دهم ، دوباره ، در مورد روانشناسی انگیزش ، معلوم شد که زیاد است. این مقاله بر اهداف و آنچه میانگین فانی در مورد آنها باید بداند تمرکز می کند. هیچ معجزه ای وجود نخواهد داشت ، فقط واقعیت ها ، خوب ، برخی از توضیحات و مثال های من.

هدف چیست؟ نتیجه ای آگاهانه و برنامه ریزی شده از فعالیت است ، تصویری ذهنی ، مدلی از محصول آینده فعالیت. هدف گذاری فرد را تشویق می کند تا تلاش های مناسبی را برای رسیدن به آن انجام دهد. هرچه هدف مشخص تر باشد ، به شدت عملکرد فعالیت را تشویق می کند. برجسته سازی اهداف میانی ارزش انگیزشی قابل توجهی دارد. در این مورد ، انگیزه به عنوان دلیلی برای تعیین اهداف خاص عمل می کند. هدفی که با انگیزه های زیادی پشتیبانی می شود ، تأثیر قوی تری بر فعالیت انسان خواهد داشت. اما بازگرداندن را فراموش نکنید.

به نظر می رسد همه چیز در اینجا ساده و واضح است ، اما اکنون زیباترین چیزی که در کتاب درسی پیدا کردم ، طرح تعیین هدف است! ویژگی آن این است ، و اگرچه خود شما اکنون خواهید دید …

هدف گذاری موثر ، نحوه تعیین اهداف:

  1. ارزش هدف (هدف از دستیابی به هدف چیست ، چه چیزی به دست خواهد آورد) ؛
  2. راههای دستیابی به هدف (چه روشها و راههای دستیابی) ؛
  3. مراحل دستیابی به اهداف (اهداف میانی و مراحل دستاوردهای آنها) ؛
  4. مشکلات احتمالی در دستیابی به هدف و راههای جلوگیری از آنها ؛
  5. خودکنترلی (اشکال و روشهای کنترل ، میزان اجرا با هدف ، چقدر موفقیت آمیز رسیدن به هدف).

دیدی؟ خوب ، بله بگو! خوب ، بیشتر از همه در این طرح ، من از نکته 4 خوشم آمد: مشکلات احتمالی در دستیابی به هدف و راههای جلوگیری از آنها. وقتی او را دیدم ، فقط نفس نفس زدم! این به چه معناست و چرا او برای من اینقدر مهم است؟ بله ، زیرا همه او را در این آموزش های شیک در مورد اهداف فراموش می کنند ، اما در کتاب درسی وجود دارد و پول نمی گیرد.

او برای من چیست و به یاد داشته باشید که در مقاله من در مورد انگیزه ، یک فرمول وجود داشت: انگیزه = انگیزه + عوامل موقعیتی … و من گفتم که عوامل موقعیتی در نظر گرفته می شوند ، چه بخواهیم و چه نخواهیم. بنابراین ، آنها ناز هستند و هستند. و برای هدف گذاری موثر ، به هر حال باید آنها را در نظر گرفت. قبل از عجله برای نبرد ، باید اطراف میدان جنگ را نگاه کنید. هیچ کس نمی گوید همه چیز را رها کنید ، اگر مشکلات و مشکلات احتمالی وجود دارد ، فقط باید آنها را ببینید ، بشناسید و به نحوی با آنها کنار بیایید. و بهتر است قبل از آن بدانید نه در طول آن. شما نمی توانید همه چیز را پیش بینی کنید ، اما هرچه بیشتر بدانید ، به احتمال زیاد می توانید به هدف برسید.

حالا بیایید در مورد آنچه به ما در رسیدن به اهدافمان کمک می کند صحبت کنیم

آگاهی از هدف ، احتمال دستیابی به آن را افزایش می دهد. توانایی کمی کردن عملکرد منجر به تمایل به بهبود دستاوردهای قبلی می شود.

فقط ایده شخصی و تصمیم مستقل شخص را وادار به انجام اقدامات جسورانه و حتی خطرناک می کند که منجر به نتیجه می شود.

یک کار بزرگ باید به مراحل کوچک و بدون عارضه تقسیم شود و تنها پس از اتمام کار قبلی به کار بعدی ادامه دهید. همه مراحل سپس با احساسات مثبت همراه می شوند. همچنین ثبت موفقیت ها و شکست ها برای تجزیه و تحلیل و انگیزه های بعدی بسیار مهم است.

برنامه ها اغلب اجرا نمی شوند زیرا فرد فاقد هدفمندی ، پشتکار ، شجاعت است و انگیزه مناسبی برای اجرای آنها ندارد.

اکثر مردم بر موفقیت سریع متمرکز هستند. این روند به خودی خود باعث لذت آنها نمی شود. افراد بر موفقیت سریع متمرکز شده اند و نمی توانند از این روند لذت ببرند ، از نتیجه رضایت کافی را ندارند ، محکوم به تعیین اهداف جدید و جدید هستند و بدون دریافت رضایت مناسب خود را از بالا به بالا هدایت می کنند.

موفقیت فعالیت با ترکیب بهینه شجاعت و خردگرایی ترکیب می شود.

یک هدف تعیین شده عمدا قادر به تغییر ساختار فعالیت و غلبه یا به تعویق افتادن اشباع بیش از حد ذهنی است.

در جریان فعالیتهای مشترک ، افراد جسورتر و ریسک پذیرتر از خود عمل می کنند.

چه چیزی بر شکست تأثیر می گذارد؟

شکست چیزی تصادفی نیست ، علل آن را باید در عوامل شخصی ، در سطح پایین انگیزه ، در فقدان شایستگی جستجو کرد. و عدم تلاش.

موفقیت اغلب با خطر ، اضطراب و سرخوردگی همراه است و همچنین می تواند منجر به حسادت و پرخاشگری شود. فقط کسانی که می توانند با این مسئله کنار بیایند و در عین حال من را حفظ کنند ، قادر به حفظ انگیزه برای عمل هستند.

عدم اعتقاد به خود منجر به درماندگی می شود که مستلزم انفعال است و انگیزه فعالیت را کاهش می دهد.

عزت نفس نامناسب می تواند منجر به پیش بینی های بسیار بالا یا پایین شود. در رفتار ، این خود را در انتخاب اهداف بسیار دشوار یا بسیار آسان ، در اضطراب زیاد ، عدم اعتماد به توانایی های خود ، تمایل به اجتناب از شرایط رقابت ، عدم انتقاد از ارزیابی دستاوردها ، در یک پیش بینی اشتباه نشان می دهد. ، و غیره.

از ترس چه می دانیم؟ و چگونه او به ما در رسیدن به هدفمان کمک می کند؟

هنگام تعیین اهداف ، ما اغلب در مورد ترس صحبت می کنیم که ما را از عمل باز می دارد. جالب است بدانید که ترس دارای سه مرحله است: پیش بینی ، آرامش ، آرامش. و ترس در مرحله اول قوی تر است - انتظار. هر چه مرحله انتظار طولانی تر باشد ، ترس قوی تر می شود. هنگامی که یک عمل فعال رخ می دهد ، جایی برای ترس وجود ندارد (رهایی احساسی در عمل).

هیجان (اضطراب) بستگی به نظر فرد در مورد توانایی های خود و میزان آرزوها دارد. اما باید توجه داشت که میزان متوسط هیجان بر فعالیت تأثیر مثبت دارد.

شگفت آور است که ترس و هیجان به ما کمک می کند تا عمل کنیم. در حالی که ما منتظر هستیم ، سطح ترس بسیار زیاد است و هرچه بیشتر منتظر بمانیم ، ترس و اضطراب ما قوی تر می شود. اما اگر شروع به عمل کنیم ، اولین قدم کوچک را برداریم ، سپس ترس و اضطراب از بین می رود. نتیجه گیری کنید ، عمل کنید ، و نخواهید ترسید!

و اکنون ، در مورد خوشایند ، در مورد موفقیت

اعتماد به نفس (توانایی ها) می تواند اعتماد فرد را در کارآیی فعالیت هایش افزایش دهد.

میزان اعتماد فرد به توانایی هایش است که انگیزه و اثر بخشی فعالیت ها را تعیین می کند. (کالینز)

سیمرامن خاطر نشان کرد که تجربه موفقیت در کار تأثیر مثبتی بر احساس شایستگی خود دارد (1990).

موفقیت فعالیت با ترکیب بهینه شجاعت و خردگرایی ترکیب می شود.

افرادی که انتظار دارند در انجام یک عمل موفق عمل کنند ، کار بهتری انجام می دهند.

و فرمول موفقیت ، من فرمول ها را دوست دارم)

موفقیت = توانایی + انگیزه برای موفقیت + موقعیت (عوامل خارجی)

به طور خلاصه توانایی ها دانش و مهارت های ما هستند.

من اینجا هستم ، بدون توقف ، وضعیت را به همه می گویم ، اینجا نیز روشن است.

و در اینجا انگیزه برای دستیابی به موفقیت است ، یک فرمول جداگانه وجود دارد:

انگیزه برای دستیابی = انگیزه برای دستیابی به موفقیت + شانس موفقیت + ارزش موفقیت

فرمول را چگونه دوست دارید ، خب؟ من خوشحالم. انگیزه برای دستیابی به خواسته برای دستیابی به نتیجه است ، بنابراین می توان گفت چنین انگیزه ای است. شانس موفقیت دقیقاً چهارمین نقطه در تعیین هدف است ، که در آن باید همه مشکلات احتمالی و راه حل آنها را در نظر گرفت. و ارزش موفقیت ، این جدید است ، این س “ال است "چرا؟" ، چرا باید به این هدف برسم؟ برای رسیدن به این هدف چه چیزی دریافت می کنم؟ در واقع ، اینها س questionsالات مهمی هستند که قطعاً باید از خود بپرسید و در مقابل هر یک از اهداف خود ، پاسخ هایی بنویسید. بنابراین به طور اتفاقی انرژی خود را برای چیزی که واقعاً به آن احتیاج ندارید هدر ندهید. و چگونه می فهمید که برای شما لازم نبوده ، درست است ، از نتیجه احساس رضایت نخواهید کرد.

و نکته مهم دیگر برای رسیدن به موفقیت. بسیاری از مردم تصور می کنند که تلاش عامل مهمی در موفقیت نیست. و این چنین نیست ، من اینطور فکر می کنم. تلاش مهمتر از توانایی است.

یاد بگیرید که چگونه اهداف خود را تعیین کرده و به آنها برسید:

  1. تعیین اهداف واقع بینانه اما بلند برای خود ؛
  2. درک نقاط قوت و ضعف خود ؛
  3. اعتقاد به اثربخشی فعالیتهای شخصی خود ؛
  4. تعیین نوع خاصی از رفتار که فرصتی را برای دستیابی به اهداف تعیین شده فراهم می کند.
  5. مسئولیت اقدامات خود و پیامدهای آن را بر عهده بگیرید.

این مقاله منتشر شد ، امیدوارم چیزهای جدید و مهمی را برای خود آموخته باشید و اکنون فقط اهداف خود را برای خود تعیین کرده و به نتایج م achieveثر دست خواهید یافت. موفق باشید ، و در صورت وجود ، کتاب درسی S. Zanyuk "روانشناسی انگیزش" را بخوانید و نیرو با شما همراه می شود!

روانشناس ، میروسلاوا میروشنیک ، miroslavamiroshnik.com

توصیه شده: