من تو را مجبور نمی کنم. منابع را از کجا تهیه کنیم؟

تصویری: من تو را مجبور نمی کنم. منابع را از کجا تهیه کنیم؟

تصویری: من تو را مجبور نمی کنم. منابع را از کجا تهیه کنیم؟
تصویری: Только стакан этого сока ... Обратное забивание артерий и снижение высокого кровяного давления 2024, ممکن است
من تو را مجبور نمی کنم. منابع را از کجا تهیه کنیم؟
من تو را مجبور نمی کنم. منابع را از کجا تهیه کنیم؟
Anonim

به صورت دوره ای ، در مجمع و مشورت ها ، این سوال وجود دارد که قدرت ، انرژی ، در صورت لزوم ، برای کار ، انجام وظایف خود در قبال اعضای خانواده وجود ندارد. منابع را از کجا تهیه کنیم؟ من یک طرح را به شما توجه می کنم.

صبح. بلند شدن سخت است ، دیروز دیر به رختخواب رفتم. بلکه من معمولاً به رختخواب می رفتم ، اما نمی توانستم بخوابم. خلق و خوی متوسط کثیف. به نظر بد نیست ، اما بدون جرقه. من نمی خواهم کارهایی انجام دهم. این انرژی که هنوز اخیراً بود کجا رفته است؟ از کجا می توان قدرت کسب و کار را کسب کرد؟ غیر واضح. من نمی خواهم ورزش صبحگاهی انجام دهم. اگرچه تمرین معمول صبح است. من نمی خواهم ، اما مجبورم. و همچنین تخت را مرتب نکرده ام. بله ، و شما باید یک صبحانه معمولی برای خود درست کنید ، فرنی بپزید. من هم نمی خواهم. من چیزی نمی خواهم. هه.. و شادی وجود ندارد ، هیچ چیز در روز آینده انگیزه ای ندارد. چه باید کرد؟ HM…

- ولی من تو را مجبور نمی کنم انجام تمرینات!

- خوب. البته خوب است ، اما باید آن را انجام دهید.

- نه لازم نیست امروز این کار را انجام دهید. اجازه بده!

- …

- لازم نیست فرنی بپزید. من شما را مجبور به این کار نمی کنم. چند ساندویچ درست کنید!

- می توان؟

- می توان!

معاینه. دو "بوت" آماده هستند ، بخورید. چه اتفاقی می افتد؟ احساسات تغییر کرده است. انرژی سیل زد! شادی در داخل پخش می شود: "من مجبور نیستم!" نمی توانم انجام دهم! ها! من در حال حاضر بدون هیچ تلاشی برای تختخواب می دویم ، حتی بدون فکر کردن در مورد آن. دیگر چه باید کرد ؟! من موسیقی را روشن می کنم و شروع به انجام ژیمناستیک می کنم. آماده. دیگر چه باید کرد؟ چه چیز دیگری؟!

همه چيز. منبعی هست:))

تکنیک ساده "من تو را مجبور نمی کنم" در درمان تصویرسازی احساسی در طول زندگی کاملاً کاربردی است. اگر در کودکی به کودک اجازه داده نشود آنچه را که می خواهد انجام دهد ، بسیار مجبور می شود ، انرژی خود را مسدود می کند و به بازی "خارج از راه" عادت می کند. سپس بزرگ می شود ، هیچ پدر یا مادری وجود ندارد که او را مجبور کند. و اگر وجود داشته باشد ، آنها دیگر نمی توانند آن را به طور فیزیکی مجبور کنند - او بزرگ شد. با این حال ، والد بیرونی درونی می شود و به زور ادامه می دهد. از بیرون می چرخد "لازم است!" یک فرد منطقی می گوید: به نظر می رسد همه چیز درست است ، به شیوه ای بالغ. اجبار کار می کند ، کارها انجام می شود ، اما داخل خالی است ، انرژی به طور ضعیفی دوباره پر می شود و در طول زمان تخلیه می شود. این کودک درونی همچنان سرکوب می شود ، به این معنی که هیچگونه دوباره پر کردن انرژی وجود ندارد. کلمات ساده برای خودم:

"من تو را مجبور نمی کنم" " من به شما اجازه می دهم استراحت کنید / لذت ببرید / در اطراف تنبل شوید"(بخوانید ، هیچ کار سازنده ای انجام ندهید)" می توان!"

- معجزه کنید ، کودک درونی و انرژی او را آزاد کنید. شروع به جریان آزادانه و طبیعی در داخل می کند و به هر چیزی که واقعاً مورد نیاز است نیرو می بخشد.

Image
Image

به طور متناقض ، اگر به خود اجازه دهیم آنچه را که باید انجام دهیم انجام ندهیم ، اما آنچه را که می خواهیم انجام دهیم ، این فرصت را به دست می آوریم که هر دو را انجام دهیم!

اگر آنچه نوشته اید به شما پاسخ می دهد ، سعی کنید این تکنیک را برای خود به کار بگیرید. شاید این قبلاً کمک کند.

توصیه شده: