انرژی حیاتی به کجا می رود و منابع را از کجا بدست می آورد؟

فهرست مطالب:

تصویری: انرژی حیاتی به کجا می رود و منابع را از کجا بدست می آورد؟

تصویری: انرژی حیاتی به کجا می رود و منابع را از کجا بدست می آورد؟
تصویری: Двухпроцессорный танк 24 ядра, DIY, HUANANZHI X99 T8D 2024, آوریل
انرژی حیاتی به کجا می رود و منابع را از کجا بدست می آورد؟
انرژی حیاتی به کجا می رود و منابع را از کجا بدست می آورد؟
Anonim

برنامه هایی وجود دارد ، اهدافی وجود دارد ، دانش چگونگی وجود دارد. اما افسوس ، در حال حاضر هیچ قدرتی برای تجسم تغییرات در زندگی وجود ندارد. خستگی جسمی ، بیماریهای مکرر ، خلق افسرده افسرده ، شیوه زندگی منزوی ، عدم تمایل به انجام کار و شروع کارهای مهم ، اما از آنجا که باید شروع کرد ، کنار آمدن با موارد موجود دشوار است … انرژی به کجا می رود؟

هرکسی یک منبع انرژی حیاتی (حیاتی) دارد و هرکسی آن را به روش خود مصرف می کند. فرآیندهای مختلفی در بدن اتفاق می افتد که برای آنها مقادیر متفاوتی از انرژی برای حفظ هموستاز بدن صرف می شود. این اتفاق ناخودآگاه رخ می دهد ، اما ما می توانیم چیزی را کنترل کنیم.

چه زمانی انرژی حیاتی مصرف می شود؟

در سطح فیزیکی:

  • فرد با توجه به نیازهای بدن در تماس نیست.
  • نیازهای اساسی تغذیه ای ، شیوه زندگی مناسب ، محیط امن ، تماس فیزیکی با دیگران پذیرفته نمی شود.
  • استفاده غیرمنطقی از منابع خود ، انجام وظایف خود و نه وظایف خود در محل کار و خانه.

در سطح ذهنی ، فرصت های بیشتری برای صرف انرژی حیاتی وجود دارد:

  • شرایط ناقص ، روابط ، ضربه
  • عدم پذیرش خود و ویژگی های شخصیتی سایه خود ، نسبت دادن آنها به دیگران. با جدا شدن قسمت هایمان ناقص می شویم.
  • ما با تجربیات و تجلیات خشم ، پرخاشگری ، رنجش ، اندوه خود در ارتباط نیستیم و جلوه های آنها را سرکوب می کنیم.
  • سرگردان توجه در آینده یا گذشته ، اما در حال حاضر ، در "اینجا و اکنون" هیچ شخصی وجود ندارد ، زیرا توجه و انرژی در کجاست..
  • بی مسئولیتی ، از جمله برای زندگی شما. شخصی که در موقعیت وابسته یا "قربانی" است قادر به تولید و ارائه نیست ، چنین وظیفه ای وجود ندارد ، فقط باید آن را انجام دهد ، که اساساً یک شیوه زندگی "انگلی" را پیش می برد. در اینجا به انرژی خود نیاز ندارید.
  • توازن دریافت-دادن در یک رابطه بر هم می خورد. من می دهم ، می دهم ، اما سهام را دوباره پر نمی کنم ، به دلیل نشت یا کمبود انرژی حیاتی ، بیمار می شوم.
  • عدم وجود مرزهای انعطاف پذیر و عدم توانایی در ورود و خروج از تماس با دیگری. احساسات ، تجربیات ، نیازهای خود را از احساسات ، تجربیات شخص دیگر جدا کنید. وقتی "ادغام" می شوید و من دیگر جدا نیستم.
  • تماس های "غیر ضروری" و ارتباط با مردم از "بنابراین ضروری است" ، هنگامی که بر خود غلبه می کنیم ، به خود خیانت می کنیم.

با همه اینها چه باید کرد؟

  • یک حسابرسی از زندگی خود و زمانی که در طول روز طول می کشد ، بیابید. پیدا کردن راهی منطقی تر برای تخصیص زمان و منابع ، تفویض اختیار. مخصوصاً مادران شاغل ، برای آنها بسیار مهم است.
  • با خود و نیازهای خود تماس بگیرید. برای درک اینکه دقیقاً چه می خواهم ، چه چیزی من را خوشحال می کند (شما) ، چه چیزی مرا پر می کند ، چگونه می توانم آن را درک کنم.
  • مسئولیت زندگی خود را به عهده بگیرید ، پتانسیل زندگی موجود را بپذیرید و آن را کنار بگذارید. از موقعیت "قربانی" دور شوید. از آنجا که "قربانی" جهتی ندارد ، نه چرا ، نه انرژی ، به سادگی مورد نیاز نیست.

این اصلی ترین کاری است که می توانید خودتان انجام دهید. برای زندگی با احساسات ، تجربیات ، آسیب های سرکوب شده ، برقراری ارتباط با بخشهای داخلی خود ، یادگیری نحوه ایجاد مرزها. همه اینها البته برای درمان است.

در فرآیند روان درمانی ، یکپارچگی داخلی ، آگاهی ، زندگی از تجربه آسیب زا وجود دارد. به همین دلیل ، انرژی حیاتی ، کیفیت آن افزایش می یابد ، زیرا دیگر برای مهار ، مقاومت صرف نمی شود. تغییرات کیفی در زندگی رخ می دهد.

توصیه شده: