آیا یادگیری سخت است - مبارزه آسان است؟ پیدا کردن خود

فهرست مطالب:

تصویری: آیا یادگیری سخت است - مبارزه آسان است؟ پیدا کردن خود

تصویری: آیا یادگیری سخت است - مبارزه آسان است؟ پیدا کردن خود
تصویری: روش بزرگ کردن آلت تناسلی کشف شد 2024, آوریل
آیا یادگیری سخت است - مبارزه آسان است؟ پیدا کردن خود
آیا یادگیری سخت است - مبارزه آسان است؟ پیدا کردن خود
Anonim

بسیاری از ما در آرزوی فارغ التحصیلی از دانشگاه و ایجاد شغلی درخشان هستیم. اما جهان پویا است و مدام در حال تغییر است و جامعه چهره های زیادی دارد. یافتن نشانه هایی برای شخصیت های نوظهور دشوار است. ما دانش خاصی در مورد کارهای آینده نداریم ، به طور ناگهانی تخصصی را انتخاب می کنیم و شروع به یادگیری می کنیم: برخی سخت کار می کنند ، برخی خیلی زحمت نمی کشند. اما همه دیر یا زود با آگاهی از اصل مورد انتخاب شده آشنا می شوند. در اینجا ما با چندین سناریوی بحران روبرو هستیم:

"این اصلا کاری نیست که من می خواهم انجام دهم!" در چنین مواردی ، دانش آموزان دچار مالیخولیا و احساس ناامیدی می شوند. به هر حال ، زمان و تلاش زیادی صرف شده است. برای چی؟ و بعد چه باید کرد؟ این یک لحظه بحرانی است ، یک لحظه انتخاب و تصمیم گیری است. حفظ تعادل بسیار مهم است. ما از این راه رفتیم ، چیزهای زیادی آموختیم ، تصویر خود را از جهان گسترش دادیم. ما شجاعت این را داشتیم که احساس کنیم و بپذیریم که این تجارت به مذاق ما خوش نمی آید. ارزش دارد که در این مرحله از خود تشکر کنید تا در این تجربه ارزش و منبع عمل را احساس کنید. این مهم است که به خودتان زمان دهید تا با این فکر زندگی کنید و وقتی اولین نگرانی ها تمام شد ، به خودتان گوش دهید: بعد کجا بروید؟

ما با تجربه تر و باهوش تر شده ایم ، اکنون بهتر می فهمیم که به چه چیزی علاقه داریم و چرا. چه شغلی برای ما لذت می آورد؟ مطمئناً راهی برای آشنایی با این حوزه در عمل وجود دارد - در قالب سرگرمی یا درس آزمایشی ، سخنرانی. از طریق آزمایش و خطا ، ما حوزه ای را می یابیم که در آن نه تنها می توانیم موفق شویم ، بلکه از کار پیاده سازی در آن نیز لذت می بریم. این مطمئن ترین راه برای خوشبختی است.

"من می خواهم این کار را انجام دهم ، اما دانش من کافی نیست ، من هیچ تجربه ای ندارم. من بی کفایت هستم. چگونه شروع کنیم؟" این داستان درباره چگونگی احساس ما در حرفه ، گستره ، عمق و اهمیت آن است. ما درک اساسی از کار زندگی خود داریم. و در اینجا ما احساس سردرگمی می کنیم ، حتی ترس. ما منطقه فعالیت خود را احساس می کنیم ، اما ابزار لازم را نداریم. ما به طور کلی درک می کنیم که باید چه کار کرد ، اما چگونه؟ اگر چنین سوالی پیش آمد ، باید پاسخی برای آن پیدا کنید. برای خود هدف تعیین کنید ، این ابزارها را بیاموزید و امتحان کنید. و در اینجا به رغم اولین شکست ها ، برای ادامه سفر به شجاعت نیاز دارید. بسیار آسان است که در دام ترس های خود که ناامنی های شما را تغذیه می کند ، بیفتید. و سپس تصمیم می گیریم کمی بیشتر بیاموزیم ، آن را به بعد موکول کنیم ، تجربه کسب کنیم. ما گواهی انواع دوره ها و آموزش ها را جمع آوری می کنیم ، خود را به دانش آموزان ابدی تبدیل می کنیم. دانش روز به روز بیشتر می شود ، اما بدون تمرین به یک بار بیهوده تبدیل می شود.

"اکنون من برای کسب درآمد به دنبال شغل دیگری می گردم و به مرور به تخصص خود می روم." تجربه خوب است اگر مربوط به کار زندگی ما باشد. اگر آن را به تعویق بیندازیم ، به کار در حوزه دیگری بپردازیم ، تمرکز توجه ما تغییر می کند و منابع ما در جهت دیگری به توسعه می پردازد. البته ، شما می توانید آموزش را با کارهای دیگر ترکیب کنید ، اما انرژی ما در این زمینه ها توزیع می شود و نتایج در هر دو زمینه به اندازه کافی بالا نخواهد بود. این خطر وجود دارد که کار اصلی بیشتر منابع را مصرف کند و زمان کمتری به توسعه در منطقه مورد نظر اختصاص می یابد.

"برای کار ، شما نیاز به تجربه دارید و برای کسب تجربه ، باید کار کنید." این یک دور باطل است که تنها با نشان دادن اراده و اراده شما می تواند شکسته شود. یافتن فرصتی برای کار در مسیر درست ، با تمرکز بر مزایا ، نقاط قوت و اشتیاق شما دشوار نیست. نقش غیرقابل هشدار ظاهری یک کارآموز به بررسی این جهت از داخل و برداشتن اولین قدم کمک می کند. با جمع آوری تجربه ، به هدف خود می رسیم. اگر ما در مسیر درستی قرار داریم - ما به جهان اعتماد کرده و به آن گوش می دهیم و توجه خود را به تجارت خود معطوف می کنیم ، متوجه بسیاری از مسیرهای توسعه در اطراف می شویم. مشکل اصلی این سناریو: گیر افتادن در موقعیتی آشنا است.شما باید هدف خود را به خاطر بسپارید و ادامه دهید.

"من می خواهم فقط برای خودم کار کنم ، تجارت خود را توسعه دهم." اگر دقیقاً بدانیم که می خواهیم چه کار کنیم ، این یک گزینه عالی است. یک دیدگاه واضح از کسب و کار با همه تفاوت های آن به اجتناب از هزینه های اضافی کمک می کند و کلید موفقیت است. با این حال ، برای شروع ، ما به سرمایه نیاز داریم ، معمولاً این سرمایه گذاری از خارج است. حتی امیدوارکننده ترین و با استعدادترین متخصصان باید خود را اعلام کنند ، خود را در تجارت امتحان کنند. در اینجا باید به سازمان های بزرگ تخصص خود یا سرمایه گذاران سرمایه گذاری در استارتاپ ها توجه کنید. مهم این است که تلاش کنیم ، به رغم اولین شکست ها ، قدرتی را پیدا کنیم. داشتن یک کسب و کار موفق تنها یک سال نیست و همه ویژگی های کارآفرینی ندارند.

چگونه باید پیش رفت؟

  • مسئولیت را بر عهده بگیرید. این انتخاب ، راه و زندگی شماست. رسیدن به هدف خود با انتقال تصمیمات مهم به دیگران غیرممکن است. به هر حال آنها علایق و اهداف خاص خود را دارند.
  • مراقب خودت باش. چه نوع کاری را بیشتر دوست دارید؟ از چه فعالیت هایی احساس اطمینان می کنید؟ چه چیزی باعث می شود احساس افسردگی کنید؟
  • نگاهی به اطراف بنداز. جهان زندگی غنی و متنوعی دارد. ما در جریان مداوم محرک های خارجی زندگی می کنیم و آگاهی ما بسیار گزینشی است. اگر با هدفی هماهنگ شوید ، به زودی به سادگی متوجه وقایع ، مکانها ، افراد لازم می شوید.
  • بگذارید خودتان اشتباه کنید. لازم نیست در اولین تلاش کار زندگی خود را بیابید. با جستجو هماهنگ شوید ، لذت این ماجراجویی را احساس کنید. هر آنچه را که برای خودتان مفید است پیدا کنید.
  • پذیرای تجربیات جدید باشید. خودتان را در نقش ها و فعالیت های مختلف امتحان کنید. تجربه عملی به شما کمک می کند تا حرکت کرده و تصمیم بگیرید. چنین آزمایش هایی باعث افزایش هوشیاری شما می شود و به شما کمک می کند تا مسیرهایی را که برای شما مناسب نیست کنار بگذارید.
  • بر اساس شرایط هدایت شوید. شما برای رسیدن به آن هدف و چشم اندازی دارید. اما به خود اجازه دهید انعطاف پذیر باشید. با در نظر گرفتن شرایط فعلی ، با وقوع حوادث تصمیم بگیرید.
  • گناه را در طول "سالهای تلف شده" کنار بگذارید. زندگی در زمان محدود است - این یک واقعیت است. اما هر قسمت آن فرصتی است برای آموختن یک درس مهم ، برای رسیدن به تصمیم لازم ، آگاهی. غرق در احساس گناه ، ارزش تجربیات گذشته را رد می کنید و راهی دیگر نمی بینید. آنچه را که قبلاً اتفاق افتاده به عنوان یک واقعیت عینی بپذیرید ، پشیمانی را کنار بگذارید و ادامه دهید.

هر شخص منحصر به فرد است ، بنابراین هر یک از مسیرها ممکن است به شما مربوط شود. این می تواند یک کشف واقعی باشد ، شاید حتی یک شوک! اما وقتی این طاقچه را پیدا کردید ، همه چیز سر جایش قرار می گیرد و این شادی را نمی توان با کلمات توصیف کرد.

توصیه شده: