2024 نویسنده: Harry Day | [email protected]. آخرین اصلاح شده: 2023-12-17 15:44
حسادت احساسی است که معمولاً محکوم می شود ، شرمنده می شود و حتی به خود اعتراف نمی کند. با این حال ، در واقعیت ، هیچ احساس بدی وجود ندارد - همه آنها در مورد چیز مهمی به ما سیگنال می دهند.
روانشناسی واقعی حسادت چیست؟ چگونه با این احساس کنار بیاییم؟
به طور مشروط ، حسادت به "سفید" و "سیاه" تقسیم می شود. تفاوت در چیست؟ در حالت اول ، این احساس به هیچ وجه به دیگران آسیب نمی رساند و دائماً شما را مجبور می کند روی خود کار کنید ، هدف خود بهبود داخلی است و نه انتقام از کسی - "من به این شخص حسادت می کنم و می خواهم به سطح او برسم!" نمونه هایی از تجلی چنین حسادت:
- برای زنان: "اوه! چه موهای بلند زیبایی دارد! من چنین افرادی را برای خودم بزرگ خواهم کرد!"
- برای مردان: "اوه! دوستم ماشین جدید خرید! من هم قطعاً همان را می خرم!"
بر این اساس ، یک فرد به تدریج شروع به حرکت در جهت دستیابی به هدفی می کند ، به عنوان مثال ، برای کسب درآمد بیشتر (او می داند که در یک یا دو سال آینده می تواند همان خودروی دوست خود را خریداری کند).
مشکلات از نقطه ای شروع می شود که حسادت سیاه می شود. کی این اتفاق می افتد؟ در آن لحظه ، وقتی میل به از بین بردن موضوع حسادت وجود دارد یا او را به بدی حسود بد می کند. در این حالت ، فرد مسئولیت هر آنچه در زندگی او اتفاق می افتد را به طور کامل از خود دور می کند و معتقد است که این عامل حسادت است که عامل شکست ها و موقعیت تحقیر شده خود است. به عبارت دیگر ، این حالت را می توان با یک عبارت دقیق مشخص کرد - "ما به چیزی احتیاج نداریم ، تا زمانی که دیگران هیچ چیز ندارند!" به عنوان مثال ، من می خواهم به سطح بیل گیتس برسم ، اما با درآمد زیر متوسط ، باید صد سال کار کنم و بعید است به این سطح برسم - فاصله بسیار زیاد است! در این حالت ، حس حسادت شروع به عذاب دادن فرد ، نابود کردن و "خوردن" او از درون می کند.
در این شرایط چه باید کرد؟
ابتدا باید فردی را که حسادت به او وارد شده است ، مطالعه کنید تا جنبه های منفی زندگی او را دریابید - به عنوان یک قاعده ، هزینه خاصی وجود دارد که مردم برای زندگی خود می پردازند. به عنوان مثال ، ستاره ها نمی توانند بدون آرایش بیرون بروند (به ویژه دختران) ، نمی توانند در جایی از شهر بازنشسته شوند - یک روزنامه نگار می تواند تماشا کند ، عکس بگیرد و روز بعد یک عکس کاملاً ناخوشایند در روزنامه ها ظاهر می شود. ثروت معایبی دارد - شخص باید دائماً در مورد ایمنی پول خود فکر کند (در کجا سرمایه گذاری کند؟ ذخیره کدام بانک پایدارتر است؟).
مثال دیگر ، بیشتر روی زمین و حیاتی است. یکی از دوستان به دیگری حسادت می کند که سالهاست ازدواج کرده است ، شوهرش همه چیز را تامین می کند و به طور کلی او خانواده ای قوی و دوستانه دارد. با این حال ، در واقعیت ، ممکن است وضعیت معکوس وجود داشته باشد - همه چیز در ازدواج خوب نیست (زن مجبور است شوهرش را تحمل کند ، که همیشه از همه چیز ناراضی است).
ممکن است به تصویر ایده آل حسادت کنیم ، اما با نگاه عمیق تر ، همه چیز ممکن است کاملاً متفاوت از آنچه در نگاه اول به نظر می رسد باشد - یک فرد ممکن است مشکلات جدی داشته باشد.
تجزیه و تحلیل کنید که دقیقاً چه چیزی در مورد یک فرد خوشایند است - توسط ظاهر ، پول ، شهرت یا دارایی (یک ماشین زیبا ، آپارتمان یا خانه) جذب می شود. سپس ما عمیق تر فکر می کنیم. آیا روش پول درآوردن او را دوست دارید؟ مهارتهایی که او دارد؟ یا سهولت موفقیت در همه چیز در زندگی؟
تعیین همه این نکات بسیار مهم است - چه چیزی و چگونه آن را دوست دارید. شما نمی توانید فقط روی یک عکس متوقف شوید - "او ماشین خوبی دارد ، من هم یک ماشین می خواهم!" اگر شخصی کاری را انجام دهد که خیلی به او چسبیده است (به عنوان مثال ، او یک ماشین می خرد) ، آسان تر نمی شود - او روشن می شود و به چیزی عمیق تر می چسبد. به عنوان یک قاعده ، با تجزیه و تحلیل دقیق ، می توانید چیزی واقعاً مهم و ارزشمند برای خود پیدا کنید.
البته ، همه نمی توانند بیل گیتس دوم شوند ، اما هر کس می تواند به خود این حق را بدهد که حداقل به چیزی دست یابد. نکته اصلی این است که اصل حسادت خود را درک کنید.در این حالت ، فرایند تفکر "شفا" خواهد بود ، جهان بینی تغییر می کند ، شخص با حسادت آنقدر "پرت نمی شود": "او خیلی باحال است ، اما من هیچ چیز نیستم!". با این حال ، زندگی با چنین اعتقاداتی بسیار دشوار است - اگر به واقعیت باز نگردید و شروع به حرکت نکنید ، می توانید به سادگی در یک مکان یخ بزنید. اگر چیزی را دوست دارید ، آن را انجام دهید!
همه چیز در زندگی ممکن است. وقتی شخصی واقعاً چیزی را می خواهد ، قطعاً به آن می رسد. شاید او تمام افتخارات جهان را به دست نیاورد ، اما حرکت در مسیر درست می تواند به ارتفاعات زیادی برسد. نکته اصلی این است که به سراغ تصویری بروید که مورد حسادت است ، زیرا این همان چیزی است که شما می خواهید. اما در راه رسیدن به ایده آل خود غرق نشوید - در واقعیت ، همه چیز همیشه مبهم است (فقط سفید یا سیاه وجود ندارد ، فقط خوب یا بد وجود دارد). زندگی مثل هزارتوی است - کل مسیر پیچ خورده است (چیزی خوب خواهد بود ، اما چیزی بد خواهد بود). به همین دلیل است که اگر حسادت از واقعیت جدا شود ، بسیار دردناک است.
توصیه شده:
حسادت و حسادت
حسادت و حسادت در شخصیت ما به عنوان نوعی واکنش حسی بسیار زود شکل می گیرد. اما تفاوت قابل توجهی بین آنها وجود دارد. آنها از نظر قدرت ، زمان شکل گیری ، درجه تخریب متفاوت هستند. ما در مورد "سفید" و "سیاه" صحبت می کنیم حسادت ، می خواهند به نوعی خود را با تجربه این احساس توجیه کنند.
افکار وسواسی و تخیلات ترسناک. چگونه از رویاپردازی درباره چیزهای بد دست برداریم؟
"اما اگر؟ اما اگر؟ اگر … چه اتفاقی می افتد؟ اگر اتفاقی که از آن بسیار می ترسم رخ دهد ، چه می شود؟ " این افکار استراحت نمی کنند ، آنها احساس سرما هشدار دهنده می کنند ، عرق از آنها ظاهر می شود و قلب منقبض می شود. آگاهی هیجان زده تصاویری وحشتناک تر از آنچه من نمی خواهم رخ دهد ترسیم می کند.
بیایید دست از سر مادر برداریم! - دوره ادیپ در کودکان. چه موقع باید وحشت کرد؟
"مامان ، زن من میشی؟" − پسر با ترس از مادرش می پرسد. "بابا ، وقتی بزرگ می شوم و مادر پیر می شود − من همسان تو خواهم بود " − دختر کوچکی با پدرش معاشقه می کند فکر می کنم شما عبارات مشابهی را از زبان فرزندان خود شنیده اید و به احتمال زیاد خودتان در سنین پیش دبستانی چیزهای مشابه گفته اید.
چگونه از حسادت دست برداریم؟ 4 دلیل حسادت روانشناسی روابط
دلایل حسادت چه می تواند باشد؟ چگونه می توان با این تردید آزاردهنده در مورد وفاداری ، عشق و فداکاری یکی از عزیزان مقابله کرد؟ غالباً حسادت در پس زمینه اقدامات مربوطه شریک ایجاد می شود. این اصلا در مورد دوستیابی یا تماس نیست! شریک نسبت به توجه سایر مردان (زنان) بی تفاوت نیست ، از توجه شدن احساس لذت می کند (به نظر می رسد به این ترتیب او عزت نفس را بالا می برد ، و این برای او واقعاً ضروری و مهم است).
چگونه دست از اهداف و خواسته های خود ، یا اشتباهاتی که اشتباه نیستند ، دست بردارید
گاهی اوقات به نظر می رسد که اگر می دانستم چه کسی باید باشم و چه کار کنم ، قطعاً می رفتم و این کار را انجام می دادم. اما از آنجا که من در حال حاضر این را نمی دانم ، کاری نمی کنم. در نتیجه ، دقیقه ها ، ساعت ها ، روزهایی که ما آن چیزی را که برای آن به دنیا آمده ایم ، انجام نمی دهیم و آن چیزی نیست که به ما احساس لذت ، آرامش و شادی می دهد.