"ما خیلی احمقیم!" انتقاد از خود و نارضایتی

تصویری: "ما خیلی احمقیم!" انتقاد از خود و نارضایتی

تصویری:
تصویری: زمانی که کودکی بدی داشته اید انتقاد کنید 2024, آوریل
"ما خیلی احمقیم!" انتقاد از خود و نارضایتی
"ما خیلی احمقیم!" انتقاد از خود و نارضایتی
Anonim

"ما چقدر احمق هستیم! این جایی است که ما نیاز داریم و کجا رفته ایم ؟! " - می شنوم ، در مرکز خرید بودن. با این تعجب برمی گردم و می بینم که زنی خطاب به پسری 2-3 ساله صحبت می کند. او و نوه اش و دخترش ، مادر پسر از پله ها پایین رفتند و خروجی مستقیم بود.

مادربزرگ این را گفت و خود و دختر و نوه اش را احمق خواند.

این عبارت کمی مرا مجذوب خود کرد. من کمی اذیت شدم که خیلی ها مرسوم هستند که خود را مورد انتقاد قرار می دهند و خود را "احمق" ، "احمق" ، "کلاغ" ، "دست و پا چلفتی" ، "بازنده (tsa)" ، "سرگردان" ، "متوسط" ، " احمق "و غیره NS.

بله ، حیف است که از کودکی ما این را در آدرس خود از عزیزان ، مادر ، پدر ، مادربزرگ ها ، پدربزرگ ها ، عمه ها ، عموها و غیره می شنویم. و سپس از مربیان مهد کودک. و سپس از معلمان در مدرسه.

و بنابراین ما عادت می کنیم که با خودمان به همان شیوه رفتار کنیم.

و بنابراین مرسوم است که خود را مورد انتقاد قرار دهید ، محکوم کنید ، متهم کنید.

و بسیار مرسوم است که با این رفتار نامهربان نسبت به خود زندگی کنید.

و گاهی اوقات برای ما ممکن نیست فکر کنیم که آیا چنین کلماتی از ما حمایت می کند؟

آیا آنها به اصلاح یک اشتباه ، کمک می کنند؟

در این لحظه می خواهیم چه چیزی را بشنویم؟ آیا انتقاد است؟

یا اینکه شما کلمات پشتیبان هستید ، اینکه همه چیز برای شما خوب است ، این که به طور تصادفی اتفاق افتاده است ، این اتفاق می افتد که شاید شما اکنون از چیزی ناراحت هستید یا خسته شده اید و بنابراین توجه شما پراکنده است؟

و اگر انتقاد را می شنویم ، وقتی این را در آدرس خود می شنویم با چه احساساتی مواجه می شویم؟ و این را خودتان به خود می گویید؟

با شرم و گناه.

شرم آور است که من به نوعی بد هستم ، در مورد چیزی اشتباه کردم.

شرم آور است که من یک نوع متوسط هستم ، من چیزی را در نظر نگرفتم.

حیف است که من یک جور احمق هستم ، چیزی را از دست دادم.

این احساسات سمی هستند.

آنها به ما سیگنال می دهند که باید انتظارات کسی را برآورده کنیم.

چرا باید ، و انتظارات آنها ، با این حال ، مشخص نیست.

آیا فکر می کنید این احساسات به ما کمک می کند تا سریعتر و بهتر با شرایط کنار بیاییم؟

وقتی وارد تجربیات می شویم و احساس گناه و شرم تجربه های سخت و ناخوشایندی هستند ، در این لحظه عقل ما "خاموش" می شود.

در حالی که ما در تجربیات هستیم ، عقل ما در دسترس ما نیست.

بنابراین ، هرچه بیشتر انتقاد ، نارضایتی و محکومیت را در آدرس خود بشنویم ، مدت بیشتری در این تجربه باقی می مانیم. و دشوارتر این است که شرایط را به سرعت و به درستی اصلاح کنیم.

بنابراین ، اغلب اولین چیزی که با مشتریان کار می کنم این واقعیت است که من به تغییر نگرش مشتری نسبت به خود کمک می کنم.

این نگرش نامهربان و بدون حمایت نسبت به خود ، ریشه بسیاری از مشکلات در روابط با دیگران است.

همه چیز دیگر بر اساس این نگرش نسبت به خود ساخته شده است.

نحوه ارتباط ما با خود این است که چگونه به دیگران اجازه می دهیم با خود ارتباط برقرار کنند.

به این ترتیب ما شریک ، شغل ، حلقه اجتماعی را انتخاب می کنیم.

ما با شریک خود اینگونه رفتار می کنیم.

به فرزندانمان. به افراد نزدیک ما

آیا به لذت بخش بودن رابطه برای ما کمک می کند؟ نزدیک ، گرم ، حامی و دوست داشتنی؟

آیا در چنین رابطه ای برای ما خوب است؟

به نظر من همه از این انتقاد در رابطه بد هستند.

اگر در این توصیف خود را می شناسید ، قبل از هر چیز ، می خواهم به شما بگویم که شما را درک می کنم و با شما همدرد هستم.

متأسفم که مجبور شدیم در مواقعی که به حمایت نیاز داشتیم ، کلمات انتقادی را بشنویم.

اما همه چیز قابل اصلاح است!

چگونه می توانید به خودتان کمک کنید؟

خودتان چه کاری را می توانید شروع کنید؟

چگونه می توانید شروع به تغییر این کنید؟

ابتدا توجه کنید که در حال انجام آن هستید. توجه کنید و اعتراف کنید

به خودم می گویم: "بله ، من عادت دارم از خودم انتقاد کنم ، خودم را محکوم کنم. و من می خواهم نگرش خود را نسبت به خودم تغییر دهم."

همه تغییرات با پذیرش یا پذیرش آنچه هست شروع می شود.

گام بعدی این است که وقتی متوجه شدید که بار دیگر از خود انتقاد کرده اید ، سرزنش کرده اید ، محکوم کرده اید ، سپس کلمات حمایتی برای خود بیابید.

به عنوان مثال ، گفتن موارد زیر: "بله ، من اشتباه کردم. بله ، من چیزی را از دست دادم. من ناخواسته این کار را کردم.احتمالاً ، من حواسم به چیزی پرت شده و به همین دلیل حواسم پرت شده است. من نمی توانم همه چیز را در نظر بگیرم. من می توانم این را در تجربه خود لحاظ کنم. و این را برای آینده در نظر بگیرید."

از این گذشته ، وقتی شروع به متهم و انتقاد از خود می کنیم ، اغلب به خود این فرصت را نمی دهیم که آنچه اتفاق افتاده را هضم کرده و آن را به تجربه خود تبدیل کنیم. تا دفعه بعد به آن توجه شود.

بنابراین ، پس از اینکه وقت داشتیم از خودمان انتقاد کنیم ، توانستیم از خود حمایت کنیم.

قبلاً خوب بود که آنها حمایت کردند!

گام بعدی این است که در مقطعی می توانیم از انتقاد دست برداریم و در عوض کلمات حمایت کننده را برای خودمان بگوییم.

و این پیروزی کوچک شما خواهد بود!

علاوه بر این ، هر چه بیشتر بتوانید خود را از انتقاد از خود و خودنمایی پرهیز کنید ، این شبکه عصبی جدید بیشتر محکم خواهد شد.

و با گذشت زمان ، این عادت جدید خود پایدار به همان اندازه برای شما متداول می شود که قبلاً سرزنش می کردید.

پشتکار به شما و نگرش خوب به خودتان!

آیا اگر خود را سرزنش و محکوم کنید در زندگی به شما کمک می کند؟

لطفاً به اشتراک بگذارید ، من از نظرات شما بسیار سپاسگزار خواهم بود!

اغلب اتفاق می افتد که انجام این مراحل بدون کمک روانشناس دشوار است.

اگر به حمایت من نیاز دارید ، لطفاً با من تماس بگیرید!

خوشحال می شوم به شما کمک کنم تا وضعیت خود را مرتب کرده و راه های ممکن برای برون رفت از آن را بیابید!

تا دفعه بعد!

توصیه شده: