چرا طلاق ترسناک است؟

تصویری: چرا طلاق ترسناک است؟

تصویری: چرا طلاق ترسناک است؟
تصویری: بزرگترین دلیل اختلاف و طلاق وجود و دخالت اطرافیانه /دکتر هلاکویی جدید : راز ها و نیاز ها 2019 2024, ممکن است
چرا طلاق ترسناک است؟
چرا طلاق ترسناک است؟
Anonim

نگرش افراد نسبت به طلاق متفاوت است. برای برخی ، این راهی برای خروج از بحران است ، فرصتی برای شروع زندگی از یک صفحه خالی ، برای دیگران ، برعکس ، این رویداد بسیار ناخوشایند است. دومی اغلب دلیل واقعی نگرش منفی خود را پنهان می کنند ، زیرا اگر نگاهی معقول به وضعیت داشته باشید ، خواهید فهمید که رابطه در چنین زن و شوهری در حال حاضر خود را خسته کرده است ، اما مردم همچنان به هم می چسبند و خود و دیگران را فریب می دهند. دلایل شبه

غالباً ، کل نکته این است که مردم از اعتراف (اعتراف به خود) ناراحت کننده هستند که از از دست دادن ثبات می ترسند. از این گذشته ، رابطه ای نیست ، این ثبات و راحتی است ، گاهی اوقات به قیمت چیز دیگری. اما ثبات می تواند بسیار متفاوت باشد ، زیرا اغلب ما می توانیم به غیر قابل تحمل ترین رویدادها عادت کنیم. مثالهای زیادی وجود دارد: یک شوهر مشروب ، یک زن هیستریک ، یک مرد ظالم ، یک زن شیرخوار ، لیست می تواند طولانی شود.

غالباً نمی خواهند از هم جدا شوند ، حتی با چنین ثباتی ، مردم قبول می كنند كه تحمل زیادی كنند و رفتار وحشیانه دیگری را توجیه كنند ، خود را فریب دهند. پس از همه ، این عبارت که "من به خاطر فرزندم با او زندگی می کنم" همیشه این سال را ایجاد می کند "آیا واقعاً می خواهید کودک در برابر رویارویی ها و رسوایی های شما دچار مشکلات روحی شود؟"

یا: "من او (همسر) را تحمل می کنم تا پسر پدر داشته باشد." اما در همان زمان ، پسر یک الگوی رفتاری را دریافت می کند که مرد باید همیشه اطاعت کند و حق تصمیم گیری ندارد. آیا او می تواند در بزرگسالی خانواده ای بسازد یا جوجه تیغی می شود؟ چنین "توضیحات" زیادی وجود دارد ، اما دلیل واقعی را منعکس نمی کند.

به دلیل ویژگی های تفکر ما ، ما از تغییر می ترسیم ، زیرا هیچ کس نمی تواند بگوید بعد در زندگی چه خواهد شد. عدم قطعیت بسیار ترسناک است. به نظر من ، این دلیل اصلی است که افراد ، پس از طلاق ، اغلب اشتباهات خود را تکرار می کنند و دوباره در روابط ناخوشایند قرار می گیرند.

مانند این است که از یک زندان به زندان دیگر فرار کنید ، احتمالاً با رژیم سختگیرانه. این زمانی اتفاق می افتد که فرد تمایل زیادی برای بازیابی این حس ثبات دارد.

اما بازگشت به ترس و ثبات. اگر به وضعیت طلاق منطقی نگاه کنید ، مطمئناً این استرس و بحران است. زندگی با چنین وضعیتی می تواند واقعاً دشوار باشد. اما در عین حال ، اصلاً ضروری نیست که خودتان را از آینده خود بترسانید ، ما نمی دانیم که آن چه خواهد شد. به نظر من ، تجدید نظر در ارزشهای درونی ، درک دلایلی که منجر به چنین نتیجه ای شد ، بسیار مفیدتر است.

در عین حال ، ارزش درک این نکته را دارد که کاملاً ضروری نیست که خود را یا احساس گناه دیگری را متوقف کنید ، زیرا این کار در کار اشتباهات تداخل ایجاد می کند. پس از همه ، اگر همه چیز به طلاق ختم می شد ، اشتباهاتی وجود داشت. شاید در همان ابتدا فردی را انتخاب کردید که ارزش هایش برای شما قابل قبول نیست. یا در طول خود رابطه ، آنها به گونه ای رفتار می کردند که متوجه آنچه برای دیگری اهمیت دارد ، نمی شدند. گزینه های زیادی وجود دارد ، و همه آنها فردی هستند ، همیشه ویژگی هایی وجود دارد.

ارزش این را دارد که حداقل در آینده اشتباهات مشابهی را در روابط جدید تکرار نکنید و بیشتر مراقب باشید ، هم به خودتان و هم به فردی که با او چنین رابطه ای را شروع خواهید کرد.

با شادی زندگی کنید! آنتون چرنیخ.

توصیه شده: