2024 نویسنده: Harry Day | [email protected]. آخرین اصلاح شده: 2023-12-17 15:44
تغییر شکل حرفه ای کار خودش را می کند و گاهی اوقات من به عنوان روان درمانگر فیلم می بینم. بنابراین ، تصمیم گرفتم گاه به گاه افکار خود را در مورد برخی از آنها بنویسم
همین الان ، من و دوستانم تصمیم گرفتیم "50 رنگ خاکستری" را تماشا کنیم. شخصیت های اصلی به عنوان الگوها ، صادقانه ، مرا ناراحت و وحشت زده کردند ، در عین حال باعث ناراحتی و همدردی عمیق شدند. آنها بسیار مشتری هستند !!!
و من با او و او همدرد بودم ، زیرا قهرمان به روان درمانی عمیق تر از قهرمان نیاز ندارد.
حالا به سراغ شخصیت های اصلی و اتفاقاتی که افتاده است:
او: فوراً و کاملاً به احساسات می افتد (متأسفانه عشق و علاقه در نگاه اول در فضای رسانه ای مدرن به عنوان معیار عشق واقعی ارائه می شود ، که نمی تواند افسرده کننده باشد ، اما بسیاری از مردم در این مورد می نویسند). در واقع ، عشق در نگاه اول اغلب روان رنجور است ، یعنی "سوسک های" شما عاشق تصویری می شوند که دوست دارند. عشق روان رنجور فوراً به طور کامل جذب می شود و این جذابیت بی پایان آن است. حیف است که مدت زیادی دوام نیاورد.
این قهرمان عاشق شخصیتی می شود که بلافاصله انواع جلوه های روان پریشی را نشان می دهد: یک نگاه ثابت ، بدون چشمک زدن ، نشکن ، نقض فوری همه مرزهای شخصی او (که فقط ارزش تعمیر غیرمجاز لپ تاپش را دارد).
متأسفانه ، این فیلم دوران کودکی قهرمان را نشان نمی دهد - همه چیز از کجا نشأت گرفته است. آنها نه به طور تصادفی بلکه با لوکوموتیو طولانی آسیب های رشدی عاشق چنین شخصیت هایی می شوند.
او: شخصیت "ضد وابسته" - بسته ، دفاعی ، مایل به ظاهر شدن از طرف آسیب پذیر ، به طوری که دوباره مجروح نشود. ظاهرا ، در گذشته ، او چنین تجربه کافی را داشت. از این رو تمام قراردادها و بیگانگی های دیگر.
چه اتفاقی افتاد: در برخی موارد من مشکوک بودم که فیلم با یک درمان معجزه آسا به پایان می رسد ، هنگامی که او به او گفت "با وجود سلیقه های منحرفت به هر حال دوستت دارم" و او به طرز معجزه آسایی درمان می شود. که به طور کلی راهی برای رهایی از اعتیاد است ، اما طی چندین سال درمان یا به لطف یک شریک خوب در زندگی. شما باید یاد بگیرید که اعتماد کنید و افرادی را انتخاب کنید که می توانید قسمت آسیب پذیر خود را به آنها نشان دهید ، و این بسیار دشوار است.
در فیلم ، او او را تحریک می کند تا او باز شود و خود واقعی خود را نشان دهد. و در اینجا اعتقاد او تأیید می شود - او بد است ، یک حرومزاده و غیره. او از او متنفر است ، اگرچه خود او را وادار به افشای خود کرد. متعاقباً ، او شروع به دستکاری او از موقعیت قربانی می کند زیرا او ظاهراً او را بسیار آزرده است (اگرچه او به او هشدار داد و او خودش گفت: نشان بده که کیستی). موضع قربانی "من به خاطر تو بسیار ناراضی هستم ، من تمام عمرم را صرف تو کردم ، و تو …" برای دستکاری احساس گناه بسیار مناسب است و به خودی خود نسبت به شخص دستکاری شده بی رحمانه است.
بنابراین ، درمان شگفت انگیز اتفاق نیفتاد ، و در عوض قهرمانان شروع به بازی در "مثلث کارپمن" کردند-این دو به ترتیب نقش های "قربانی-ناجی-آزار کننده" را تغییر می دهند. این می تواند برای مدت بسیار طولانی ادامه یابد. او گاهی او را (متجاوز) سرزنش می کند ، او (قربانی) را سرزنش می کند ، سپس آنها نقش ها را تغییر می دهند: به عنوان مثال ، او "نجات دهنده" می شود و دوباره شروع به ترحم می کند ، دیر یا زود او را دوباره دور می کند (متجاوز). خوب ، به طور کلی ، همه چیز جالب خواهد بود:).
"و همه چیز برمی گردد و همه چیز برعکس می شود ، ابتدا عاشق می شوید ، سپس خود را (ها) به دار می زنید."
من شنیدم که دو قسمت دیگر خواهد بود. شاید آنها این بازی را توصیف کنند. قربانی به متجاوز و نجات دهنده به قربانی نیاز دارد.
توصیه شده:
تبدیل به یک سنگ خاکستری شوید ، یا چکار باید بکنید تا یک روانی روانی شما را تنها بگذارد
وقتی قطع ارتباط غیرممکن است هنگام برخورد با افراد دستکاری کننده و سمی ، از جمله خودشیفتگان ، سایکوپات ها ، افراد بدسرپرست ، افراد سوسیوپات ، افراد مبتلا به اختلال شخصیت مرزی و هیستریک - به طور خلاصه ، انواع خون آشام های احساسی - معمولاً توصیه می شود که عکس العمل نشان ندادن بهترین واکنش به توجه ناخواسته است.
خسته کننده ، زندگی خاکستری
امروز با پسرم در زمین بازی قدم زدم و تصویر زیر را تماشا کردم (باید اعتراف کنم ، چنین تصویری غیر معمول نیست). مادر و پدر فرزند خود را "سرگرم" می کنند - "برو آنجا ، اینجا نرو ، از آنجا خارج شو ، وگرنه به خودت صدمه می زنی! بیا اینجا ، اینجا جالب تر است
7 عبارت روانشناسی رایج که چندان هم آسان نیستند
روانشناسی عامه به دلیل محبوبیت و روانشناسی خوب است. در واقع ، ارائه چیزی بیشتر از یک دیدگاه جادویی یا مذهبی به افراد ، ایده خوبی بود. تغییر تمرکز توجه از خارج (کارما ، سرنوشت ، مشیت الهی) به درونی ، ذهنی - این دیدگاه روانشناسی است. با این حال ، همه چیز چندان ساده نیست.
موضوعات ابدی "عشق" و "پول": چگونه سایه "Curmudgeon" توانایی "کار ، خلق و عشق" را محدود می کند
مدتی است که من به طور فعال با موضوع "کهن الگوها و سایه ها" هم در درخواست مشتری و هم در مورد خودم کار می کنم. برخی تحولات شروع به ظهور کردند. من می خواهم به اشتراک بگذارم. شاید برای خود چیز جالبی پیدا کنید. در اولین جلسه ، من Curmudgeon را فقط به عنوان یک "
سایه های خاکستری عشق
این در مورد تسلط و تسلیم نیست ، اگرچه چنین سایه های سیاه و سفید در روابط وجود دارد. اینها بازتاب مواردی است که نباید در ارتباط با شریک مجاز باشد ، رد ، قضاوت های ارزشمند در مورد شخصیت و اعمال شما. اگر چنین چیزی بین زن و مرد شروع شد ، انتظار چیز خوبی نداشته باشید.