طرح درمانی: چیست؟

فهرست مطالب:

تصویری: طرح درمانی: چیست؟

تصویری: طرح درمانی: چیست؟
تصویری: طرح واره درمانی چیست؟ (طرح واره محرومیت هیجانی_عاطفی، انواع ذهنیت های طرح واره ای) 2024, ممکن است
طرح درمانی: چیست؟
طرح درمانی: چیست؟
Anonim

طرح درمانی چیست؟

طرحواره درمانی روان درمانی با ویژگی هایی است که به افراد آسیب می رساند ، روابط آنها را با دیگران از بین می برد و آنها را از زندگی معنادار و پربار باز می دارد.

طرح درمانی یک رویکرد است که ترکیبی از شناختی-رفتاری ، روان پویایی ، رویکرد گشتالت و نظریه دلبستگی در یک مدل نظری است.

این در ابتدا برای کمک به افراد افسرده مزمن که توسط روان درمانی سنتی شناختی کمک نشده بودند ، ایجاد شد. با این حال ، در دهه گذشته ، طرحواره درمانی به عنوان یکی از م methodsثرترین روشهای روان درمانی شخصیت شهرت زیادی پیدا کرده است. خوشبختانه امروزه طرح درمانی به طور فعال در روسیه در حال توسعه است.

ایگور 32 ساله است. هنگامی که او 6 ساله بود ، والدینش برای کار به سریلانکا نقل مکان کردند و او را به مدرسه محلی فرستادند. پسر خود را در یک محیط بیگانه یافت ، او بسیار متفاوت از بچه های دیگر بود ، عادات و قوانین آنها را درک نمی کرد. هیچ کس در مورد آنچه در انتظار او است با او صحبت نکرد ، به او در مقابله با استرس کمک نکرد و در طول سازگاری از او حمایت نکرد. چند سال بعد ، خانواده دوباره نقل مکان کردند ، و یگور دقیقاً در همان وضعیت قرار گرفت: تنها در بین غریبه ها و بی شباهت. نیاز او به عضویت در گروه دقیقاً در سنی که اهمیت ویژه ای داشت برآورده نشد. در نتیجه ، او طرح "انزوای اجتماعی" را شکل داد. ایگور جدایی خود را از افراد دیگر احساس می کند ، مطمئن است که با هر یک از آنها کاملاً متفاوت است. او خود را تنها می داند و به ذهنش نمی رسد که به دنبال کسانی باشد که با آنها به یک زبان صحبت می کند: افرادی با دیدی از جهان نزدیک به او و علایق مشابه. یگور مجبور است بسیار ارتباط برقرار کند ، اما از صحبت در مورد موضوعات شخصی اجتناب می کند ، زیرا مطمئن است که قابل درک نخواهد بود. علاوه بر این ، او بسیار حرکت می کند ، زیرا در محیط جدید احساس انزوا به طور منطقی قابل درک است و او را خیلی ناراحت نمی کند. نیاز یگور برای تعلق به گروهی ، برای درک اینکه افراد دیگری هستند که احساس می کند با آنها احساس آرامش می کند ، هنوز راضی نیست. و این سهم بسزایی در بی تفاوتی ، تنهایی و افسردگی او دارد ، که او را به سمت روان درمانی کشاند.

چرا "طرحواره"؟

مفهوم "طرحواره" به طور فعال در چارچوب روانشناسی شناختی استفاده می شود - بخشی از روانشناسی که نحوه تنظیم درک و تفکر ما را مورد مطالعه قرار می دهد. طرحها اعتقادات و احساساتی هستند که در مورد خود ، دیگران و جهان وجود دارد که مردم به طور خودکار و بدون س askingال به آن باور می کنند.

ما جهان را از طریق منشور طرح های خود درک می کنیم و هیچ چیز آسیب شناسی در این مورد وجود ندارد. این روش معمول و معمول برای هر شخصی برای سازماندهی تجربه خود است. بدون نمودارها ، ما زمان زیادی را صرف درک آنچه در اطراف اتفاق می افتد و در مورد آن چه باید بکنیم می کنیم.

مشکلات هنگام بروز مدارها بوجود می آیند:

  • بر اساس تجربیات دردناک بوجود آمده است ، بنابراین منجر به تجربه یا انتظار درد و احساسات منفی می شود.
  • سفت و سخت ، یعنی تحت تأثیر تجربه واقعی ، هر چقدر هم که مثبت باشد ، تغییر نمی کنند.
  • باعث ایجاد رفتار فوری ، کمی آگاهانه و به طور معمول ناسازگار می شود.

در نتیجه ، عملکرد چنین طرح هایی کمکی نمی کند ، اما مانع زندگی ما می شود. بارها و بارها ، ما روی یک چنگک قدم می گذاریم ، حتی اگر تمام تلاش خود را برای جلوگیری از آنها انجام دهیم.

  • آیا برای شما اتفاق افتاده است که یک رویداد به ظاهر بی اهمیت به شدت و برای مدت طولانی روحیه شما را خراب کند؟
  • آیا توجه کرده اید که در برخی شرایط مشابه رفتار شما کاملاً متفاوت از آن چیزی است که دوست دارید و چگونه باید رفتار کنید؟ و بارها و بارها خود را تکرار می کند و هیچ کاری نمی توانید در مورد آن انجام دهید؟
  • شاید شما روابط نزدیک و قابل اعتماد می خواهید و کارهای زیادی برای این کار انجام می دهید ، اما در تمام مدت چیزی کاملاً متفاوت دریافت می کنید؟
  • شما سخت کار می کنید و به چیزی رسیده اید ، مورد احترام هستید ، اما خودتان ارزش خود را احساس نمی کنید و به نظر می رسد یک فریبکار هستید؟
  • شاید متوجه شده اید که تمایل دارید از جهان و دیگران انتظار چیزهای بدی را داشته باشید؟ و حتی اگر این اتفاق نیفتد ، آیا هنوز منتظر آن هستید؟

اینها فقط مثال است. اما اگر به هریک از این سوالات پاسخ مثبت دادید ، اکنون با مثال خود می دانید که چگونه چنین طرح هایی مانع زندگی ما می شود. آنها باعث ایجاد احساسات منفی شدید ، تمایل به افکار تاریک در مورد خود ، دیگران و جهان می شوند ، تحت تأثیر آنها ، ما نمی توانیم به نیازهای خود رسیدگی کرده و به آنچه می خواهیم برسیم.

یانگ چنین طرح هایی را نامید طرح های ناسازگار اولیه … او پیشنهاد کرد که آنها در اوایل کودکی ، زمانی که نیازهای اساسی کودک برآورده نمی شود ، یا به طور نامناسب برآورده می شوند ، بوجود می آیند. در دوران کودکی به معنای کنار آمدن با درد در چنین شرایطی است ، بزرگسال همچنان به طور خودکار ، اغلب حتی بدون توجه به آن استفاده می کند. یا ، با توجه به این نکته ، اغلب چیزهای کمی وجود دارد که می توانند تغییر کنند.

یانگ 18 طرح ناسازگار اولیه را شناسایی کرد و آنها را بر اساس نیازهای اولیه برآورده نشده به گروه ها تقسیم کرد. در اینجا ما فقط آنها را لیست کرده و در مقاله بعدی به تفصیل در مورد آنها صحبت خواهیم کرد.

نیاز به دلبستگی ایمن (شامل امنیت ، درک ، پذیرش ، رهبری)

اگر این نیاز به طور مداوم در دوران کودکی برآورده نشود ، الگوهای زیر ممکن است بوجود آید: 1) ترک ، 2) بی اعتمادی / سوء استفاده ، 3) محرومیت احساسی ، 4) نقص ، 5) انزوای اجتماعی.

نیاز به خودمختاری ، شایستگی و احساس هویت

عدم برآوردن این نیازها با طرح های زیر مطابقت دارد: 6) ورشکستگی ، 7) آسیب پذیری در آسیب ، 8) خود توسعه نیافته ، 9) عذاب شکست.

نیاز به بیان آزادانه احساسات ، تجربیات و نیازهای خود

برنامه ها با آن مطابقت دارند: 10) تسلیم ، 11) ایثار ، 12) به دنبال تأیید.

نیاز به خودانگیختگی و بازی

طرحها بوجود می آیند 13) منفی گرایی ، 14) سرکوب احساسات ، 15) تنبیه ، 16) استانداردهای سختگیرانه.

نیاز به مرزهای واقع بینانه و آموزش خودکنترلی

طرح ها: 17) عظمت ، 18) عدم کنترل خود.

چرا نیازهای اساسی در دوران کودکی برآورده نمی شود؟

به طور معمول ، این ترکیبی از چندین عامل است. اولاً ، اینها عادات و ارزشهای خانوادگی ، ویژگیهای شخصی والدین است. ثانیاً ، اینها ویژگیهای ذاتی کودک است ، به عنوان مثال ، ویژگیهای خلق و خوی او. و در نهایت ، فقط شرایط زندگی است.

برگردیم به یگور. اگر والدین او می دانستند چگونه در مورد احساسات خود صحبت کنند ، یا چند فرزند از روسیه در مدرسه بودند ، یا اگر او با نیاز ملایم به ارتباط متولد شده بود ، به احتمال زیاد او امروز برنامه انزوای اجتماعی نداشت..

همه افراد دارای طرح های ناسازگار اولیه هستند. هیچ یک از ما در محیطی ایده آل بزرگ نشده ایم که در آن تمام نیازهای ما دقیقاً به اندازه نیاز برآورده شده است: نه بیشتر ، نه کمتر. اما طرحواره ها را می توان درجات بسیار متفاوتی بیان کرد. هرچه طرح ها قوی تر باشند ، بیشتر آنها کار می کنند ، درد بیشتری را به همراه دارند. هرچه الگوهای فرد قوی تر بیان شود ، برآوردن نیازهای اولیه او برای او دشوار است.

هدف طرحواره درمانی کاهش تأثیر طرحواره های ناسازگار اولیه بر زندگی فرد است و به او کمک می کند تا نیازهای اساسی خود را درک کرده و بیاموزد. طرحواره درمانی به افراد کمک می کند تا طرز فکر ، احساس و نحوه عمل خود را تغییر دهند.

برای این کار ، او از استراتژی های زیادی استفاده می کند که در مدارس مختلف روان درمانی تدوین شده است.

برخی از استراتژی ها با تفکر کار می کنند و هدف آنها تغییر نگرش افراد در مورد خود ، دیگران ، جهان و نیازهای آنها است.

هدف دیگر استراتژی ها تغییر احساسات افراد ، کار با حافظه و تخیل احساسی است. برای این منظور ، از هر دو روش معمول برای درمان گشتالت و پیشرفتهای خود یانگ استفاده می شود.

استراتژی های رفتاری به تغییر نحوه رفتار افراد در شرایطی که طرح های آنها را تحریک می کند ، کمک می کند.گاهی اوقات این امر مستلزم تسلط بر مهارتهای از دست رفته است ، به عنوان مثال ، روشهای جدید ارتباطی ، گاهی اوقات - یادگیری آرامش ، گاهی اوقات فقط تلاش برای رفتارهای مختلف بارها و بارها.

در نهایت ، رابطه درمانی بخش مهمی از طرحواره درمانی است. بسیار مهم است که درمانگر خونگرم ، همدل و در چارچوب رابطه درمانی ، به نیازهای مراجعه کننده رسیدگی کند. در فرآیند کار مشترک ، درمانگر و مراجعه کننده یک دید مشترک از مشکلات و مشکلات ایجاد می کنند ، در مورد یک برنامه کاری بحث می کنند و مشاهدات خود را به اشتراک می گذارند.

یگور باید آنچه را که بین او و سایر افراد مشترک است پیدا کند. به یاد بیاورید و در محیطی امن ، با حمایت همدلانه درمانگر ، دردی را که هنگام رد شدن توسط کودکان تجربه کرد ، بیان کنید. یاد بگیرید که در مورد تجربیات ، مشاهدات و علایق خود ، ابتدا در مطب روانشناس و سپس با افراد دیگر صحبت کنید. بر اضطراب و ترس غلبه کنید و همچنان کسانی را پیدا کنید که بتواند با آنها به زبان خود صحبت کند و احساس آزادی و بی مهری کند.

خالصانه،

روانشناس بالینی

ناتالیا دیکووا

توصیه شده: