2024 نویسنده: Harry Day | [email protected]. آخرین اصلاح شده: 2023-12-17 15:44
نگرش نسبت به مرگ داخل رحمی یک کودک یا همانطور که مردم آن را "سقط جنین" می نامند مبهم است و از حمایتی دور است. متأسفانه ، اغلب زنانی که فرزند خود را از دست داده اند نه تنها با تجربیات خود تنها می مانند ، بلکه گاهی اوقات با حمایت ناکافی روبرو می شوند ، که باعث افزایش احساس گناه می شود.
چند داستان دیگر
(همه نامها ، داستانها و جزئیات تغییر کرده است)
لیکا ، کمی بیش از 30 سال ، بارداری طولانی مدت ، اولین از دست دادن کودک در هفته 10 ، دومین از دست دادن دوقلوها در 16 هفته. بارداری سوم به خوبی به پایان رسید. من در مورد رابطه پرتنش با شوهرش تماس گرفتم. در طول مکالمه ، معلوم شد که شوهرش آمادگی بچه دار شدن را ندارد ، او گفت که او می تواند به دنیا بیاید ، اما این کاملاً انتخاب او است ، سعی کرد وانمود کند که هیچ اتفاق وحشتناکی رخ نداده است ، از مکالمات مربوط به آن پشتیبانی نمی کند. ضررها ، موضوع را ترجمه کرد. مادر شوهر بارها اشاره کرد که "پدر بچه نمی خواهد ، بنابراین آنها نمی توانند مقاومت کنند." هیچ یک از دوستان از تلفات خبر نداشتند ، لیکا از اعتراف آن شرم داشت. او با تمام وجود سعی کرد آنچه را که اتفاق افتاده بود فراموش کند.
ماریا ، بالای 20 سال ، بارداری را برای هر دو همسر خواست ، از دست دادن فرزند در هفته 7. در طول هفته اول ، هم شوهر و هم بستگان نزدیک او حمایت می کردند ، اما پس از یک هفته آنها ابتدا به آرامی و سپس به صراحت شروع به گفتن کردند که "اکنون زمان آرامش فرا رسیده است" ، در حالی که نمی دانند چرا او همچنان نگران است. از جمله دوستانی که به من توصیه کردند که "فراموش" کنند و در اسرع وقت برنامه ریزی جدیدی را شروع کنند. ماریا همچنین تصمیم گرفت که فقط باید این رویداد را از حافظه خود پاک کند ، زندگی را از برگ جدیدی آغاز کند.
ناتالیا ، بیش از 30 ، بارداری مورد نظر ، از دست دادن در هفته 25. او یک سال پس از از دست دادن فرزندش در شرایط روانی جدی درخواست داد. تلاش برای بارداری جدید ناموفق بود. او در تلاش برای پیدا کردن کمک ، به معبد روی آورد ، و در آنجا فهمید که کودک مرده است زیرا او در ازدواج ازدواج نکرده است ، و این مجازات او است. ناتالیا واقعاً آن را باور داشت ، به خصوص که پدر کودک از اعتیاد به الکل رنج می برد. من به ویژه نگران بودم که کودک بدون تعمید فوت کند و سرنوشت بیشتر او غم انگیز است. تمام مدتی که او روزی را که از دست دادن اتفاق می افتد به خاطر می آورد ، هیچ حمایتی در محیط نمی کند ، زیرا "مدت زیادی بود که فراموش می شد". او اغلب به یاد می آورد که چگونه به دوست قدیمی خود گفته است که فرزندی را از دست داده است ، در ابتدا همدردی کرد و سپس ، وقتی از او در مورد جزئیات سوال شد ، دچار سردرگمی شد ، زیرا "این هنوز بچه نیست ، چرا باید باشی خیلی کشته"
نگرش زن نسبت به خود پس از مرگ داخل رحمی کودک
هر خانواده به شیوه خود ناراضی است ، اما ، البته ، نمی توان ویژگی های مشترک را نادیده گرفت یا نادیده گرفت. به طور خلاصه این داستانها و داستانهای دیگر ، می توان در رابطه با خود زن اشاره کرد:
- احساس گناه که "همه می توانند ، اما من نمی توانم" ؛ آنچه "ذخیره نکرد" ؛ "بیش از حد نگران / نوشیدن یک لیوان شراب / سیگار کشیدن / بیش از حد" "چرا در چنین سنی تصمیم گرفتم" ، "من به اندازه کافی با جدیت دعا نکردم ، از تمام حرم ها دیدن نکردم" ، "من گناهان دوران جوانی خود را می پردازم" ؛
- احساس شرم از اینکه دیگران "با تولد فرزندان خود مشکلی خواهند دید" ، این که "او همه بیمار است ، من نمی توانم زایمان کنم" ، که "من بیش از حد نگران هستم ، بر عزیزانم فشار می آورم" ، که "شوهر من بیمار ، و به همین دلیل … "؛
- نارضایتی ، ناامیدی که آنها نمی فهمند ، حمایت نمی کنند ، مشکلات را نمی بینند.
- تمایل به فراموش کردن در اسرع وقت ، شروع مجدد ، برنامه ریزی برای بارداری جدید در اسرع وقت ؛ کاهش ارزش یک وضعیت از دست دادن
نگرش دیگران
- جهل ، سوء تفاهم و ناتوانی در حمایت در این شرایط ؛
- دست کم گرفتن یک رویداد ، نگرش ساده شده نسبت به آن ، اعتقاد صادقانه که "هنوز فردی در آنجا وجود ندارد" ؛
- تجربه خود از سقط جنین با چنین شرایطی ، که بر امکان حمایت تأثیر می گذارد.
انکار تجربیات ، عدم تمایل یا ترس از روبرو شدن با درد کسی ، اجتناب از موقعیت ها و صحبت در مورد از دست دادن ، متقاعد کردن در اسرع وقت فراموش کردن و نگران نباشید.
- دستکاری در مفهوم گناه و قصاص برای "گناهان پدران" ، استفاده از کلیشه های مربوط به "خواست خدا" و اینکه "یک کودک ممکن است بیمار متولد شود یا مرتکب جنایات جدی شود ، که خدا انجام نمی دهد ، همه برای بهترین."
چرا این اتفاق می افتد
من می خواهم به طور جداگانه دو دلیل اساسی برای چنین واکنش هایی را هم از طرف خود زن و هم از نظر محیط نشان دهم ، حتی اگر چنین محیطی متشکل از افرادی باشد که خود را مسیحی معتقد می دانند.
الف) سندرم پس از سقط
اول ، این سندرم پس از سقط جنین مشخصه جامعه ای است که در آن سقط جنین در هر زمان چندین نسل انجام شده است. سوءتفاهم ، استهلاک وضعیت به این دلیل است که بیشتر اوقات این ضرر در طول دوره رخ می دهد ، زمانی که سایر زنان ، به دلایلی فرصتی برای به دنیا آوردن فرزند ندارند ، سقط می کنند. هنگامی که از ارزش زندگی انسان از لحظه تصور درک نمی شود ، وقتی تصور می شود که یک کودک هنوز یک انسان قبل از تولد نیست ، از کجا می توان شفقت را دریافت کرد. درک و حمایت از زن رنج کشیده به این معنی است که می دانیم از دست دادن فرزند در دوران بارداری در واقع علت رنج است. این یک پرسش از معنای شخصی رویداد است. در واقع ، برای زنی که فرزند دلخواه خود را از دست داده است ، این واقعاً یک تراژدی است. اما هنگامی که با چنین واکنش نازل کننده ای از سوی اکثریت روبرو می شود ، ممکن است در مورد کفایت رنج خود شک داشته باشد. در واقع ، اگر "هنوز فردی در آنجا وجود ندارد" ، پس "من باید آن را به عنوان یک خواب بد فراموش کنم و ادامه دهم." گویی از دست دادن فرزند نیست ، بلکه نوعی عملیات پیچیده ، ناتوانی موقت ، یک دوره دشوار در زندگی خانواده ، یک آزمایش است.
ب) عدم توانایی پشتیبانی در صورت از دست دادن
ثانیاً ، ناتوانی دیگران در حمایت از افراد در شرایط از دست دادن است. من می توانم اعتراف کنم که حتی با داشتن تحصیلات روانشناختی ، من شخصاً وقتی برای اولین بار با یکی از دوستانم با موقعیتی از دست دادن مواجه شدم ، خجالت می کشیدم. با دانستن نظریه ، نمی توانستم یک کلمه را بیان کنم ، می خواستم فرار کنم ، از مواجهه با تجربیات او می ترسیدم. و سپس ، من نیز وقایع را دست کم گرفتم ، زیرا کودک فقط 5 هفته داشت. تنها دو سال تجربه در خدمات روان درمانی در شرایط اضطراری ، هنگامی که از بستگان قربانیان حمایت می کردیم یا از قربانیان در بیمارستان بازدید می کردیم ، به انتخاب کلمات مناسب کمک کرد ، نه اینکه از درد و ناامیدی بترسیم.
علاوه بر این ، به دلیل فقدان فرهنگ عزاداری در جامعه ، فرد مبتلا نه تنها در شرایط از دست دادن تولید مثل ، بلکه در شرایط مرگ یکی از عزیزان نیز با سوء تفاهم روبرو می شود. به ندرت اتفاق می افتد که افرادی از نزدیکترین محیط سالگرد را تحمل می کنند و تعجب می کنند که چرا یک نفر ، پس از 3-4 ماه ، همچنان به همان شیوه رنج می برد.
متأسفانه ، ناتوانی در حمایت کافی از کودک در شرایط مرگ داخل رحمی نیز می تواند در میان کسانی مشاهده شود که اغلب در لحظات ناامیدی به آنها مراجعه می شود. با بازگشت به خدا ، یک فرد داغدار نیاز به حمایت معنوی دارد ، که سعی می کند آن را در شخص یک کشیش پیدا کند. اما توانایی حمایت از یک فرد یک گزینه اضافی نیست که هنگام دریافت کرامت به طور خودکار متصل می شود و نگرش نسبت به از دست دادن می تواند بسیار متفاوت باشد: از اتهامات زن در "گناهان پدران" ، که "مادرش سقط کرده است ، "" این که او برخلاف خواست خدا رفت ، "" بارداری از یک زنا "،" در روزه داری میل داشت "؛ از انتزاعی و خنثی "خدا داد ، خدا گرفت" ، "اراده خدا برای همه چیز" و غیره ، تا درک بسیار ظریف و عمیق از وضعیت ، پشتیبانی و دعای مشترک.
مهم است که درک کنیم که یک کودک از دست رفته باید عزادار شود ، خداحافظی کرد. باید اعتراف کرد که کودک فوت کرد ، که مرگ او به اندازه مرگ هر شخص دیگری واقعی است. او فقط چند هفته زندگی کرد.به هر حال ، در مرگ هر شخص دیگری ، ما بعد از یک هفته سعی نمی کنیم "سعی کنیم از یک برگ جدید فراموش کنیم و زندگی کنیم" ، بلکه واکنش های احساسی مختلفی را تجربه می کنیم که با تجربه غم همراه است. ناراحت شدن برای کودک از دست رفته اشکالی ندارد. این یک واکنش ذهنی طبیعی و سالم به یک رویداد آسیب زا است. اگر به دلایلی این اتفاق نیفتد ، احساسات همچنان راه خود را پیدا می کنند و می تواند برای بدن ، روح و روح بسیار مخرب باشد.
کار اندوه می تواند زمان زیادی طول بکشد. بیهوده نیست که آنها یک سال عزاداری برای عزیزان فوت شده می پوشند ، آنها تاریخهای به یاد ماندنی را جشن می گیرند. شما نباید از بهبود روان آهسته آزرده خاطر شوید یا شگفت زده شوید. کار اندوه یک کار ذهنی ظریف است و زمان می برد.
کاری که نباید کرد
1. نباید شدت رنج را صرف نظر از سن حاملگی که در آن اتفاق افتاده است دست کم گرفت ("خوب است که اکنون ، و نه بعد از زایمان" ، "او می تواند بیمار به دنیا بیاید").
2. از صحبت در مورد آن خودداری کنید ، اهمیت رویداد را کاهش دهید ، شرایط را با چیز دیگری توضیح دهید (خستگی ، بیماری ، کم خوابی و غیره).
3. با ارائه سرگرمی ، نوشیدنی ، در بهبود شتاب کنید. محدود کردن عزاداری به یک بازه زمانی ("شما باید از قبل بهتر باشید!") ؛
4. نباید با عبارات عمومی ("صبر کنید ، قوی باشید ، دل بورزید ، هر ابری یک پوشش نقره ای دارد ، زمان بهبود می یابد")
5. برای تحمیل درک خود از موقعیت ، به دنبال جنبه های مثبت رویداد ("شما مجبور نیستید شغل یا مدرسه خود را ترک کنید ، حرکت کنید ، فرزند خود را به تنهایی بزرگ کنید") ؛
6. پیشنهاد زندگی به خاطر بچه های دیگر را بدهید و ترجیحاً فرزند دیگری به دنیا بیاورید ("بهتر است به زندگی فکر کنید ؛ کسی را دارید که باید از او مراقبت کنید ؛ هنوز جوان خواهید بود") ؛
7. این وضعیت را بدون رضایت زن با هیچ کس در میان نگذارید.
8. به او نگویید که فرزند مورد انتظار او "لخته سلول ها / جنین / جنین / جنین" بوده است. نگویید که هیچ اتفاق وحشتناکی رخ نداده است و سقط جنین را "پاکسازی" می نامید.
9. او را برای اتفاقی که افتاده است سرزنش نکنید ، حتی اگر به نظر شما یک ذره تقصیر او وجود دارد ("خوب ، شما خود مطمئن نبودید که به این کودک نیاز دارید").
10. در صورت به دنیا آمدن آن کودک به احتمال زیاد "مادر بد" به او اشاره نکنید ("شما نمی توانید خود را کنترل کنید ، یک مادر چه بچه ای خواهد بود؟").
11. نباید وضعیت او را با دلایل فیزیولوژیکی ، تغییرات هورمونی توضیح داد ("اینها همه هورمون هستند ، pms ، شما باید اعصاب و غده تیروئید را بررسی کنید").
12. برای ازسرگیری رابطه جنسی عجله نکنید ("اگر چنین می خواهید ، می توانیم فرزند دیگری داشته باشیم").
13. نباید درباره مجازات "گناهان پدران" صحبت کنید. "در آن روزها ، آنها دیگر نخواهند گفت:" پدران انگور ترش می خوردند و دندان بچه ها بریده می شد "، اما هرکدام به جرم خود می میرد. هر کس انگور ترش بخورد ، دندانهایش لبه دار می شود »(Jer. 31: 29-30). کودکی که در دوران بارداری یا هنگام زایمان فوت کرده یا با نوعی بیماری متولد شده است ، بابت این واقعیت که والدینش کاری انجام داده اند یا انجام نداده اند ، جان یا سلامتی خود را پرداخت نمی کند. فقط یک فرد بالغ ، دارای آزادی انتخاب ، مسئولیت کامل آن را بر عهده دارد. بچه اصلاً چاره ای ندارد. "شما می گویید:" چرا پسر تقصیر پدرش را نمی پذیرد؟ " زیرا پسر مشروع و منصفانه عمل می کند ، تمام احکام مرا نگاه می دارد و آنها را اجرا می کند. او زنده خواهد بود روح گناهکار ، خواهد مرد ؛ پسر تقصیر پدر را نمی پذیرد و پدر تقصیر پسر را نمی پذیرد ، عدالت صالحان با او باقی می ماند و گناه شریران با او باقی می ماند. و شریر ، اگر از تمام گناهان خود که انجام داده است ، بازگردد و تمام احکام من را رعایت کند و قانونمندانه عمل کند ، زنده خواهد ماند و نخواهد مرد (حزقیال 18: 19-20).
14. گفتن به یک زن که فرزند تعمید داده نشده اش به جهنم می رود ، ملکوت بهشت را به ارث نمی برد. هیچ کس که اکنون زندگی می کند نمی تواند به این سال پاسخ دهد ، هیچ کس نمی داند چه سرنوشتی در انتظار این کودکان است.
چگونه کمک کنیم؟
1. تنها در صورتی که قدرت انجام این کار را دارید پشتیبانی کنید.اگر شما بیش از حد درگیر این وضعیت هستید ، این واقعیت را که زن بیش از حد خشونت آمیز است درک نمی کنید یا به طور جدی با آن مخالف نیستید ، فقط نگرانی خود را برای مدتی محدود کنید تا مکالمات دردناک برانگیزد.
2. به حرف او گوش دهید ، به او کمک کنید تا صحبت کند ، مکالمه را در مورد کودک ادامه دهید ، از او و احساسات خود خجالت نکشید ، او را در آغوش بگیرید ، بگذارید در حضور شما به اندازه نیاز او گریه کند. بگویید متأسف هستید ، همدردی می کنید و تسلیت می گویید. با خیال راحت بگویید که "شما حتی نمی توانید تصور کنید که او در حال حاضر چه چیزی را تجربه می کند ، اما می خواهید او از تمایل شما برای حمایت مطلع شود." از نظر عقاید ، واکنش ها و اقدامات خود ، برای نوسانات خلقی ، غیر منتظره یا غیر منطقی آماده باشید.
3. نگرانی صادقانه ، درک ، تخلیه کارهای خانه ، نشان دادن مرخصی استعلاجی ، تعطیلات ، تعطیلات آخر هفته در محل کار یا مدرسه ، کمک به سایر کودکان ، ملاقات با او (با رضایت او) ، تماس (بدون دخالت). سعی کنید زن را به آرامی از ارتباط با کسانی که ممکن است صدمه ببینند منزوی کنید. شاید شما باید از روانشناس حرفه ای کمک بگیرید.
4. اگر برای یک زن مهم است که کودک را با نام صدا کند ، تاریخ تولد ، بارداری یا فقدان مورد انتظار را برای خود مشخص کنید ، در این امر از او حمایت کنید.
5. احساسات پدر کودک فوت شده ، برادران و خواهرانش را فراموش نکنید. اگر هریک از آنها می خواهد با شما بحث کند ، احساسات خود را با او در میان بگذارید ، از آنها حمایت کنید.
6. اگر زنی نگران سرنوشت فرزند تعمید داده نشده اش است ، به او بگویید که سنت تئوفان گوشه گیر پاسخ زیر را داد: "همه بچه ها فرشته خدا هستند. غسل تعمید داده نشده ، مانند همه کسانی که خارج از ایمان هستند ، باید مورد رحمت خدا قرار گیرند. آنها فرزندخوانده یا دختر خوانده خدا نیستند. بنابراین ، او می داند که چه چیزی و چگونه در رابطه با آنها ایجاد کند. راههای خدا پرتگاه است. اگر وظیفه ماست که از همه مراقبت کرده و آنها را ضمیمه کنیم ، این گونه سوالات باید حل شوند. همانطور که برای ما غیرممکن است ، پس بگذارید از آنها مراقبت کنیم و مراقب کسی هستیم که به همه اهمیت می دهد."
لطفاً به خاطر داشته باشید که در ابتدا دیدن یک زن داغدار می تواند بسیار دردناک باشد که فردی از خانواده و دوستان خود را حامله یا با نوزاد ببیند. این بدان معنا نیست که او شما را دوست ندارد یا شما را به خاطر چیزی سرزنش می کند ، فقط این است که درد از دست دادن می تواند بسیار زیاد باشد و ناامیدی از امیدهای برآورده نشده آنقدر شدید است که شاید نتوان خوشبختی دیگران را مشاهده کرد.
توصیه شده:
روانشناس سوتلانا رویز: والدین باید این احساس را به خاطر بسپارند و نگه دارند که کودک برای مدرسه نیست ، اما مدرسه برای کودک است
جهان در حال تغییر است و والدین از هر طرف تشویق می شوند که به فرزندان خردسال خود نه تنها ، به طور عادی ، خواندن و حساب کردن ، بلکه خلاقیت ، تفکر انتقادی را نیز بیاموزند … کمبود زمان به والدین دانش آموزان آینده چه توصیه ای می کنید تا از آنها حمایت کنند؟ اولین چیزی که والدین باید به آن توجه کنند ، قدرت ، آرامش عاطفی و میزان شادی آنهاست.
از دست دادن یکی از عزیزان بیشتر از اندوه است. » پیش بینی غم و اندوه و مرز
"در روانشناسی روسیه - شما آن را باور نمی کنید! - نه هیچ یک کار اصلی در تجربه و روان درمانی غم. در مورد مطالعات غربی ، صدها اثر کوچکترین جزئیات درخت شاخه این موضوع را توصیف می کنند - غم و اندوه "آسیب شناختی" و "خوب" ، "
آیا شما نیاز به "درک" دستکاری کننده دارید؟ و آیا این کافی است؟
دستکاری ها در محل نیازهای برآورده نشده بوجود می آیند. دستکاری یک راه حلقه ای است ، برای برآوردن برخی نیازها یا خواسته های داخلی. روش مصرف انرژی ، طاقت فرسا است. اغلب یک فرد باید سهم شیر انرژی خود را صرف دستکاری کند. برای چی؟ - و سپس ، این که برای او (چه به طور کلی و چه در حال حاضر) غیر ممکن است.
درباره ادغام و مرزهای دنیای درونی شما. آیا اندوه نزدیک است آیا می توانم خوشحال باشم؟
نویسنده: ایرینا دیبووا من روی یک پا ایستاده ام ، بیرون پنجره بوی بهار با شاخه های سفید شکوفه می دهد ، چشم هایم را نقاشی می کنم ، ما با دخترم می رویم ، برنامه های بزرگی داریم .. دوستی تماس می گیرد. پسرش استفراغ می کند ، تب دارد و معده درد دارد.
آیا این امر در فرهنگ ما پذیرفته نمی شود؟
زمانی من به طور اتفاقی از یک روستای بادیه نشین در مصر دیدن کردم. برای بسیاری از کیلومترها در اطراف محل سکونت آنها بیابانی وجود دارد. آنها در چادرهای رنگی رنگ پریده زندگی می کردند. خورشید بی رحم با حرص رنگ را برمی دارد و تنها اثری از خود به جا می گذارد.