2024 نویسنده: Harry Day | [email protected]. آخرین اصلاح شده: 2023-12-17 15:44
زمانی من به طور اتفاقی از یک روستای بادیه نشین در مصر دیدن کردم. برای بسیاری از کیلومترها در اطراف محل سکونت آنها بیابانی وجود دارد. آنها در چادرهای رنگی رنگ پریده زندگی می کردند. خورشید بی رحم با حرص رنگ را برمی دارد و تنها اثری از خود به جا می گذارد. به همین دلیل است که رنگ های روشن در فرهنگ آنها بسیار با ارزش است. آنها در سکوت اخری بیابان نادر هستند.
منبع اصلی درآمد آنها گردشگران بود. مطمئناً می توانید تصور کنید که چگونه ، در پایان فصل ، آنها به عنوان ساکنان محترم در شهرهای خود پراکنده می شوند. اما نه. و دلیل آن بچه ها هستند. آنها تصویر زندگی خود را واقعی و زندگی روزمره خود را منحصر به فرد می کنند. بزرگ شدن در یک مدل غربی ، دیدن کودکان در محل کار برای من شگفت انگیز بود. دختری که شتر من را برای پیاده روی هدایت می کرد ، چهار ساله بود. به محض اینکه کودک بتواند آنچه را که از او خواسته است بفهمد ، بلافاصله درگیر فعالیتهای لازم برای بقای جامعه می شود. قادر به راه رفتن - به عنوان جمع کننده کود کار می کند. قادر به نگه داشتن یک چوب بلند بالای سر شتر - کنترل و رانندگی شتر. این سیستم برای همه سخت و واجب است. هر کدام مکان و مسئولیت های خاص خود را دارند. چنین سیستمی تنها در شرایط سلسله مراتب سخت و جامعه بسته امکان پذیر است. در خارج از اجتماع ، شخص در واقع درمانده است ، زیرا در جامعه وسیع امروزی باید به تنهایی بدنبال مکان خود بود ، اما چنین مهارتی وجود ندارد.
به نظر می رسد که خانواده های مدرن در اوکراین و سیستم آموزشی مجموعه مهارت های لازم را ارائه می دهند. اما در واقعیت معلوم می شود - نه. سیستم آموزشی مدرن مهارت پاسخگویی دقیق به سوالات را تقویت می کند. آیا سوالی پرسیده اید؟ باید درست جواب داده شود. بزرگسال معتبر از قبل جواب را می داند. در زندگی واقعی ، چنین سیستمی کار نمی کند. فرض بر این است که از لحظه دریافت گذرنامه ارزشمند در سن 18 سالگی ، شخص می تواند به طور کامل مسئول اقدامات خود باشد و تصمیمات مستقل بگیرد. من صادقانه به این موضوع علاقه دارم: "چگونه؟". چگونه می توان مهارت تصمیم گیری مستقل را ظهور کرد اگر تا 18 سالگی فرض نشده باشد؟
برخی از کشورهای غربی پا را فراتر گذاشته و سن بلوغ را به 19 یا حتی 21 سال افزایش داده اند. یکی از آشنایان من که در سن 19 سالگی به همراه همسر و پسرش از گرجستان به آمریکا مهاجرت کردند ، با شوخی گفت: "من می توانم پسرم را بزرگ کنم. می توانم کار کنم. من می توانم مالیات پرداخت کنم. مقداری شراب بنوشید؟ ناگهان من یکباره کوچک می شوم."
اینفانتیلیسم فردا از بین نمی رود و پس فردا نیز از بین نمی رود. به طور قابل اعتماد ، بزرگسالان شیرخوار می توانند کودکان بزرگسال تازه پرورش دهند. نه به این دلیل که آنها والدین بد یا اشتباه هستند. سیستم بر اساس این اصل برای افراد بهترین کار می کند: "همانطور که من انجام می دهم!" به خصوص در دوران کودکی ، بقیه روشهای شناخت جهان هنوز به طور کامل تسلط پیدا نکرده است.
سیستم های آموزشی تجربی در حال حاضر در کشورهای مختلف آزمایش می شوند. در آنها ، کودکان حق دارند تصمیمات مستقل بگیرند و در قبال آنها مسئول باشند. تا کنون ، هیچ کس دقیقاً مشخص نکرده است که ورود به این سنین در چه سنی بهتر است. در کشور ما ، برخی از مدارس و دانشگاه های بسیار نادر از روش های مشابه استفاده می کنند. والدین همچنین بیشتر و بیشتر به این فکر می کنند که چگونه فرزند خود را نه تنها "مطیع و راحت" ، بلکه سرزنده ، کنجکاو ، مسئول نیز پرورش دهند.
تبدیل شدن به یک فرد بالغ که قادر به تصمیم گیری مستقل است یک راه هیجان انگیز است ، اما مطمئناً آسان نیست. برخی فقط پس از 30 سال شروع می شوند.
توصیه شده:
آیا شما نیاز به "درک" دستکاری کننده دارید؟ و آیا این کافی است؟
دستکاری ها در محل نیازهای برآورده نشده بوجود می آیند. دستکاری یک راه حلقه ای است ، برای برآوردن برخی نیازها یا خواسته های داخلی. روش مصرف انرژی ، طاقت فرسا است. اغلب یک فرد باید سهم شیر انرژی خود را صرف دستکاری کند. برای چی؟ - و سپس ، این که برای او (چه به طور کلی و چه در حال حاضر) غیر ممکن است.
مرگ داخل رحمی کودک: آیا این یک امر روزمره است یا اندوه تلخ است؟
نگرش نسبت به مرگ داخل رحمی یک کودک یا همانطور که مردم آن را "سقط جنین" می نامند مبهم است و از حمایتی دور است. متأسفانه ، اغلب زنانی که فرزند خود را از دست داده اند نه تنها با تجربیات خود تنها می مانند ، بلکه گاهی اوقات با حمایت ناکافی روبرو می شوند ، که باعث افزایش احساس گناه می شود.
شوهر نمی خواهد با همسرش رابطه جنسی داشته باشد. چرا؟ دلایلی که شوهر در رابطه جنسی پیشقدم نمی شود؟
شوهر نمی خواهد با همسرش رابطه جنسی داشته باشد؟ برای شروع گفتگو ، من یک مثال از موقعیت مرد و نامه ای از ایمیل خود را به شما می دهم: اسکندر ، 41 ساله. تجربه ازدواج من 16 سال است ، همسرم ایرینا ، دو دختر در حال بزرگ شدن هستند. بسیاری از مردم به خانواده ما حسادت می کنند ، برای بسیاری ما یک نمونه واقعی هستیم.
یک گوه با گوه برداشته نمی شود یا اینکه آیا لازم است به تخت خنک نشده بروید
گاهی اوقات ، وقتی بعضی از درها بسته می شوند و شما فقط می خواهید درهای دیگر را فوراً باز کنید … جدایی ، طلاق ، خروج یکی از عزیزان همیشه یک ضرر است. هرگونه تغییری که در زندگی ما ایجاد می شود (انتقال به شغل جدید ، انتقال کودکان به خانه خود ، جدایی از شریک زندگی) - از دست دادن آنچه قبلاً بود ، از دست دادن سازگاری های قبلی ، ایده هایی در مورد خود و زندگی.
اجرا نمی تواند بخشیده شود: آیا ارزش انتقام دارد؟
میل به انتقام بر اساس احساسات دوران کودکی مانند حسادت ، حسادت و کینه است. همه این احساسات ، در صورت عدم پاسخ ، می تواند به نفرت تبدیل شود. "واکنش" به احساسات به چه معناست؟ احساس ، عاطفه انرژی ای است که به اعمال داده می شود. اگر در واکنش به یک احساس منفی هیچ واکنشی وجود نداشته باشد ، این احساس به شکل بلوک های عضلانی ، اسپاسم ، گیره در بدن گیر می کند و در نهایت می تواند منجر به بیماریهای روان تنی شود.