2024 نویسنده: Harry Day | [email protected]. آخرین اصلاح شده: 2023-12-17 15:44
افراد با حفظ آسیب های دوران کودکی در روح خود بزرگ می شوند. سپس این آسیب ها در روابط زناشویی خود را نشان می دهند ، زیرا ما افرادی را انتخاب می کنیم که شخصیتهای مهم دوران کودکی را به ما یادآوری می کنند. در نتیجه ، مرد عصبانی که برای والدین از همسرش در نظر گرفته شده را پس می گیرد. و زن بر شوهر است. پرخاشگری می تواند آشکار باشد ، یا می تواند پوشیده (منفعل) باشد با پرخاشگری منفعل ، فرد از ابراز خشم به طور مستقیم و آشکار می ترسد. یکی از اشکال تجاوز منفعلانه خرابکاری پنهان است (امتناع نکردن ، بلکه انجام ندادن آن). وعده ها مانند "تحت فشار" داده می شوند و محقق نمی شوند ، در حالی که خرابکار همیشه از برهم زدن برنامه های دیگران لذت آگاهانه را تجربه نمی کند.
او که بزرگ می شود ، چنین "مادری" را در هر زن فعال می بیند: همسر ، رئیس ، همکار ، همسایه و فقط یک آشنای اتفاقی.
مثال عملی. یک زن و شوهر در حال مشاوره هستند. همسر بسیار فعال ، فعال است ، با اطمینان ، با صدای بلند صحبت می کند. شوهر بدون عجله ، آرام است ، صحبت های او یکنواخت و آرام است. با هم ، همسران هفده ساله هستند ، یک دختر نوجوان دارند. من می پرسم:
- چه مشکلی در رابطه شما وجود دارد؟
شوهر: - برای من همه چیز "اینطور" است. من عاشق زنم هستم. و همیشه چیزی برای او مناسب نیست. که تهدید به طلاق می کند. همسر: - من لیست کاملی از شکایات علیه شوهرم دارم.
- اولین چیزی که در این لیست قرار می گیرد چیست؟
- این واقعیت که او توافق را نقض می کند. او به حرف من گوش می دهد ، موافقت می کند و سپس همه کارها را به روش خودش انجام می دهد.
- میتونی یک مثال بزنی؟
- به عنوان مثال ، ما توافق کردیم که دختر ساعت نه شب به خانه بیاید. و در پایان ، یازده است ، و او هنوز نرفته است. می گوید: "پدر اجازه داد." - من معتقدم که اگر دختر با دوستانش قدم می زند اشکالی ندارد. - او باید صبح به مدرسه برود. او بلند نمی شود - در حال حاضر به اندازه کافی بزرگ است و می تواند مسئول انتخاب خود باشد. - اما ، بالاخره ، ما توافق کردیم! من از شوهرم درخواست می کنم:
- در زمان عقد قرارداد ، آیا دیدگاه خود را به همسرتان گفتید؟
- نه ، او هنوز صدای من را نمی شنود. او فقط خودش را می شنود. - درست نیست! تو حتی سعی نکردی چیزی به من بگی! من از شوهرم درخواست می کنم:
- در دوران کودکی چه رابطه ای با مادرت داشتی؟
- معمولی.
- شما می توانید نظر خود را داشته باشید؟ مامان صداتو شنید؟
- مامان بسیار قاطع ، قاطع بود ، فقط خودش را می شنید.
- و سپس تصمیم گرفتید در سکوت مقاومت کنید. شما با گفته های مادر خود موافقت کردید ، اما به شیوه خود عمل کردید
- بله دقیقا.
- به این رفتار پرخاشگری منفعل می گویند. هنگامی که فرد برای مدت طولانی رنج می برد ، خشم خود را پنهان می کند ، پرخاشگری منفعل رخ می دهد. سپس در خرابکاری خود را نشان می دهد - در عدم فعالیت یا مخالفت با شخصی که عصبانیت به سمت او هدایت می شود
- بله این درست است.
- آیا همسرتان شبیه مادر شما است؟
- بله ، ویژگی هایی که قبلاً نام بردم بسیار شبیه هستند.
خانواده والدین همسر دارای سه فرزند هستند. او بزرگترین است. زن عادت کرده است که نه تنها مسئولیت برادران کوچک خود ، بلکه والدین خود را نیز بر عهده بگیرد. از کودکی او همه چیز را کنترل می کند ، مسئول همه چیز است. وقتی برادر اول ظاهر شد ، مادرم گفت: "شما دیگر کوچک نیستید. شما یک فرد بالغ هستید. " و "بزرگسال" فقط سه سال دارد. استقلال آن خیلی زود و خیلی سریع شکل گرفت. این زن بدون داشتن وقت برای بچه شدن تبدیل به یک "بزرگسال" شد. او هنوز در توهمات کودکی در مورد توانایی کنترل "همه" و "همه چیز" است. عادت این که بدون قید و شرط قوانین خود را تعیین کند به او این فرصت را نمی دهد که حرف دیگری را بشنود. پذیرش کمک برای او به معنای نشان دادن ضعف و وابستگی است. - من عادت کرده ام که همه چیز به روش من باشد.
این زوج یکدیگر را مانند یک گلدان با درپوش پیدا کردند. رفتار بزرگسالان توسط فرزندان داخلی آسیب دیده آنها کنترل می شود. همسر اهمیت خود را از طریق فعالیت ، فرصت کسب درآمد ، نظم کامل در خانه تأیید می کند. برای او مهم است که اولین باشد ، اصلی در همه چیز. و شوهر منفعل به او این فرصت را می دهد که این ویژگی های آشنا از دوران کودکی را نشان دهد. به نوبه خود ، با مشاهده یک همسر مستبد در کنار او ، شوهر همچنان در موقعیت یک فرزند باقی می ماند.این کودک عصبانی است ، اما فقط می تواند پرخاشگری خود را منفعلانه - با خرابکاری نشان دهد. همسران می توانند با پذیرش مزایای موقعیت هایی که در آن قرار دارند رفتار خود را تغییر دهند. این مزیت در تکرار فضای آشنا از دوران کودکی است ، زمانی که همسر برای اینکه بتواند "دختر خوبی" باشد ، احساس می کرد "قادر مطلق" است. شوهر باید مطیع باشد تا "پسر خوبی" باشد. زن عصبانیت خود را در سرکوب شوهرش درک می کند ، و او در تخریب دستورات او. احساسات آنها خطاب به والدینشان است و در روابط زناشویی نمایان می شود. اگر آنها واقعاً تصمیم به تغییر بگیرند ، زمان زیادی طول می کشد تا زن به خود اجازه دهد مسئولیت را واگذار کند و شوهر نیز این مسئولیت را بر عهده بگیرد.
توصیه شده:
آیا عشق شادی است؟ آلفرد لنگل
(سخنرانی عمومی در دانشگاه دولتی آموزشی مسکو ، 21 نوامبر 2007) ترجمه از آلمانی: ولادیمیر زاگوزدکین. رونوشت ، ویرایش شده توسط Evgeny Osin. بیایید در مورد آنچه که ما مایل به انجام آن هستیم صحبت کنیم - در مورد عشق. صحبت از عشق آسان نیست.
آیا ممکن است به گرسنگی احساسی خود پایان دهید؟
قبلاً نوشتم که هرکس نیاز خود را ، گرسنگی خود را ، که در نتیجه ترک سیستماتیک و طولانی مدت کودک آسیب پذیر بدون غذای احساسی بسیار مهم شکل می گیرد ، در خود حمل می کند. در نتیجه ، فرد نمی داند چگونه خود را تغذیه کند و نمی داند چگونه از انواع منابع غذایی استفاده کند.
زندگی بدون مبارزه - آیا ممکن است؟
خوشبختی. آیا برای شاد بودن نیاز به شکستن دیوار دارید؟ آیا باید برای خوشبختی بجنگم؟ اکنون در مورد آن صحبت های زیادی شده است و زنان فقط آنچه را که می جنگند انجام می دهند. زندگی در مبارزه با خود ، شرایط یا افراد دیگر سپری می شود. و آیا زنانی که جنگیدند خوشحال هستند؟ در نتیجه مبارزه چه چیزی به دست می آوریم؟ و اکنون مد است که فریاد بزنیم که زن باید همه چیز را به راحتی بدست آورد.
رابطه خوب با یک نوجوان. آیا ممکن است که؟
موضوع روابط و درک متقابل با کودکان بسیار مرتبط است و در بحران نوجوانی اهمیت ویژه ای پیدا می کند. چرا؟ بله ، زیرا اگر قبل از سن گذار ارتباطات در خانواده با فرزندان باز و محرمانه بود ، در هنگام بحران نوجوانی شروع به رفتار پرخاشگرانه ، غیرقابل پیش بینی و احساسی می کند ، این برای والدین شگفتی ناخوشایندی می شود و واکنش از طرف آنها باید مناسب باشد اگر قبل از سن 12 سالگی ، رابطه بین والدین و کودک از نظر عاطفی سرد و تیره بود ، در 3-4 سال آینده به هیچ وجه نمی توان از درگیری و بیگ
آیا ممکن است خود را ارزیابی نکنید؟
قبلاً رایج بود که مشکل را "عزت نفس پایین / بالا" نامید ، بعدها این رویکرد مورد انتقاد قرار گرفت. گاه و بیگاه به نظراتی برمی خورم که عزت نفس باید مناسب باشد (یعنی بر اساس داده های خاص ، مانند ظاهر ، هوش ، توانایی ها و غیره) ، یا اینکه شخص اصلاً نباید به عزت نفس فکر کند.