آیا ممکن است به گرسنگی احساسی خود پایان دهید؟

فهرست مطالب:

تصویری: آیا ممکن است به گرسنگی احساسی خود پایان دهید؟

تصویری: آیا ممکن است به گرسنگی احساسی خود پایان دهید؟
تصویری: Охламон фильм 1993 года HD Туркменфильм Ohlamon turkmen film #turkmenfilm 2024, ممکن است
آیا ممکن است به گرسنگی احساسی خود پایان دهید؟
آیا ممکن است به گرسنگی احساسی خود پایان دهید؟
Anonim

قبلاً نوشتم که هرکس نیاز خود را ، گرسنگی خود را ، که در نتیجه ترک سیستماتیک و طولانی مدت کودک آسیب پذیر بدون غذای احساسی بسیار مهم شکل می گیرد ، در خود حمل می کند

در نتیجه ، فرد نمی داند چگونه خود را تغذیه کند و نمی داند چگونه از انواع منابع غذایی استفاده کند

برای بیان استعاری ، فردی که شیر مادر دریافت نکرده است ، مشتاق آن است ، زیرا قادر به جذب و به طور کلی تشخیص انواع دیگر مواد غذایی به عنوان خوراکی نیست.

به عبارت دیگر ، تنها فرصتی را که زندگی فراهم می کند ، مورد توجه قرار نمی دهد یا توجه نمی کند ، زیرا منحصراً بر روی چیزهایی که کم است تمرکز می کند.

و او منتظر شخصی خواهد ماند که این غذای لازم را به او می رساند.

هیچ چیز شرم آور یا وحشتناک در این وجود ندارد ، این یک تراژدی بزرگ است ،

اگرچه اکثر مردم از کسری خود بسیار خجالت می کشند - چه به تنهایی و چه در نتیجه شرم تحمیل شده (این شرم آور است که ضعیف ، نیازمند و ناتوان از کنار آمدن با آن باشیم).

وقتی آسیب پذیری شما در پشت خودآگاهی شما فشرده می شود

این بدترین وضعیت است ،

برای تغذیه خود بدون اینکه بدانید (یا خجالت می کشید) که گرسنه هستید یک کار تقریباً غیرممکن می شود.

برعکس ، اکثریت موفق می شوند همه علائم نیاز عاطفی خود را پنهان کنند ، و خود نیز از آن رنج می برند ،

آنها همچنین عزیزان خود را به امید ناخودآگاه برای جبران کسری مزاحمت می کنند.

بنابراین ، فقط آگاهی ، یک نگاه دقیق به نیاز شما

و تاریخ شکل گیری آن حداقل فرصتی برای بررسی آن می دهد ،

نقاط درد خود را بیابید و ابتدا سعی کنید از آنها به شیوه های جدیدتر و بزرگتر محافظت کنید ،

و بعداً ، با تشخیص نیاز و آسیب پذیری ،

با اشباع آنها موافقت کنید ، آنها را تغذیه کنید.

در نتیجه کار طولانی مدت ، آگاهی ، می توانید به نقطه ای برسید که نیاز دیگر همه اعمال و اعمال را "حاکم" نمی کند ،

مجبور به فرار از روابط با مردم ،

یا دائماً از این افراد بخواهید که کودک داخلی شما را با شیر مادر تغذیه کنند.

به نظر شخصی من ، برای تحقق این امر ، تجربه چندین مشارکت ، که در تجزیه و تحلیل و در درمان انجام شده است ، برای رهایی از وابستگی متمایز ذهنیت امروز ما ضروری است.

بنابراین ، اگر توجه خود را به وابستگی عاطفی خود به شریک معطوف کنیم - در هر دو قطب: آیا دریافت چیزی از او مهم است یا مهم این است که او تنها باشد ،

و اگر هر دو با احساس قوی ترس ، شرم یا گناه همراه باشد ، اولین گام به سوی آزادی قبلاً برداشته شده است.

در اینجا شایان ذکر است که نیاز هر کس در منطقه خاصی از اهمیت ویژه ای قرار دارد و این همیشه منطقه آسیب است.

برای برخی بسیار مهم است که احساس مراقبت کنند: شنیدن چنین پرسش هایی ، مشاهده چنین اقداماتی در رابطه با خودشان که آنها را متقاعد خواهد کرد که می خواهند از آنها مراقبت شود ، و بنابراین دوست دارند.

"حالت چطوره؟" ، "چه بلایی سرت اومده؟" ، "چرا ناراحتی؟"

آنها مشتاق توجه ابتدایی هستند و بنابراین به راحتی روی استراتژی مناسب شریک "سقوط" می کنند ، حتی اگر یک بار خواسته باشد ، نگرانی خود را نشان می دهد.

برای دیگران مهم است که به آنها توجه کنند ، به زیبایی (منحصر به فرد بودن) توجه کنند ،

و آن را با این کلمات بیان کرد: "من هرگز چنین زن زیبا (منحصر به فردی) ملاقات نکرده ام."

به چنین افرادی آموزش داده شد که هیچ چیز خاصی در مورد آنها وجود ندارد ، آنها مانند بقیه هستند یا حتی بدتر از دیگران.

هنوز دیگران باید تلاش های خود را بپذیرند: "شما خیلی برای ما کار می کنید ، ما از شما بسیار سپاسگزاریم."

این افراد غالباً به عنوان نیروی کار رایگان ، بدون توجه به تلاش کودکان ، تمایل به جلب رضایت والدین غیرقابل تحمل مورد استفاده قرار می گرفتند ، یا تلاش ها را به شیوه وحشیانه دیگری بی ارزش می کردند …

گزینه های زیادی برای ضربه زدن دقیق به تصویر و احساس ارزشمند بودن وجود دارد.

افرادی هستند که یک زخم مداوم ، یک آشفته خونین هستند ،

برای آنها بسیار دشوار است که عاشق "عشق غیر زمینی" نشوند یا موافقت نکنند که حداقل برای ملاقات با یکدیگر بیرون بروند.

انتظارات از آنچه دریافت نشده بسیار زیاد است

ضربه زدن دوباره به زخم کهنه خیلی دردناک است …

آگاهی از کمبود من به درک کمک می کند: این بستگی به من دارد که آیا می توانم

خود را از میراث لعنتی یا

من برای همیشه در زندان ترس و انتظار خواهم ماند.

در این راه هیچ چیز به خصوص دلگرم کننده نیست:

و نه ناپدید شدن عینک های گل رز از گذشته اش ،

و نه نیاز به لمس زخم خود در درد و رنج ،

نه نزدیک شدن به درک آسیب پذیری و محدودیت های آنها …

فقط عطش رهایی و تمایل شدید برای بالاخره تبدیل شدن به خود

می تواند از کسی که جرات کرده است این مورد را برای خیلی ها انتخاب کند ، حمایت کند ،

جاده ای بسیار دشوار

همزمان با آگاهی از گرسنگی و نحوه بومی شدن آن ، شروع به وابستگی شدید به نحوه تغذیه شخص خاصی می کنید (اگر در مورد روابط صحبت می کنیم).

… می خواهم او مرا دوست داشته باشد ،

مراقبت - او

ارزش را تشخیص داد - فقط او ،

رها کن ، تنها مانده - او …

فقط در این صورت احساس می کنم که مهم ، دوست داشتنی ، قابل توجه ، مورد نیاز هستم ،

تنها در این صورت است که لذت زندگی را احساس خواهم کرد.

… چه مدت نیاز دارید در این مرحله از درمان بمانید؟ چند ماه؛

چند کلمه کینه و عصبانیت باید بیان شود ، چقدر اشک از حسرت و تنهایی ریخته است؟

باز هم می گویم: هرچه زخم های بیشتری در روح شما باشد ، طولانی تر است

و کاری از دست شما بر نمی آید ، گریه کنید و ادامه دهید.

به یاد خواهید آورد که چند وقت یکبار تنها مانده اید - بدون حمایت ، بدون کمک ، چقدر از عشق محروم شده اید ،

و رابطه را به وضوح مشاهده خواهید کرد: چگونه همه چیز خود را تکرار می کند - اکنون ، در زمان حال.

خواهید دید که چگونه خودتان به لینچ کردن ادامه می دهید و گرسنه می شوید و به شفقت ظاهری امیدوار هستید.

…….

- من نمی توانم ادامه دهم. وحشتناک خسته ام.

- از چی خسته شدی؟

- از پاسخ دادن به همه خسته شده ام. من باید از همه مراقبت کنم ، همه را سازماندهی کنم ، وقتی "هیچ کاری نمی کنم" احساس گناه می کنم. و حتی بیشتر ، من نمی توانم یک درخواست واحد از اقوام خود رد کنم. من نمی توانم گناه خود را تحمل کنم ، که بعداً بوجود می آید.

- و چه زمانی در چنین مواردی به خود احترام می گذارید؟

- زمانی که من هر آنچه را که برنامه ریزی شده بود انجام دادم ، زمانی که توانستم به همه اقوام خود کمک کنم.

- و به چه چیز دیگری می توانید احترام بگذارید؟

- (از طریق اشک) هیچ چیز برای من احترام قائل نیست! هیچ چیز با ارزش تر از من نیست …

… او هیچ چیز ارزشمندی در خود نمی یابد ، فقط عملکرد خود را تشخیص می دهد …

او معتقد نیست که می تواند برای هر چیز دیگری مورد قدردانی قرار گیرد.

و همچنین او ، و همچنین او … بسیاری از ما.

… او انتظار دارد که همه کسانی که به او نیاز دارند ، و طبق سناریوی کودک ، آنها را بر روی خودشان "بسته" کرده اند ، روزی او را تنها می گذارند ، با زندگی خودشان زندگی می کنند و او را آزاد می کنند.

و او حق زندگی خود را - بدون گناه - دریافت خواهد کرد.

…..

آنها آزاد نمی شوند. آنها نمی کنند. آنها نمی خواهند.

شما باید حقوق خود را بدست آورید - از ترس ، گناه و شرم خود.

هر حق فتح شده:

حق "نمی خواهم" ،

حق "نمی توانم" ،

حق اهمیت تجربیات آنها ،

حق انتخاب شخص و غیره ،

شما را از چنگال اعتیاد بیرون می آورد و به درون بزرگسالان ثبات می بخشد ،

که کودک شما را در نیازهای خود حمایت می کند.

…..

همه کسانی که این تجربه انقلاب داخلی را تجربه کرده اند می گویند:

…خیلی ترسناک بود. ترسناک است که آنها رد شوند ، آنها نمی فهمند.

از دست دادن عزیزانی که می بینند شما آنقدرها هم خوب نیستید ترسناک است.

این مرگبار ترسناک بود ، و در عین حال احساس سرخوشی می کردم - که بالاخره روی خودم اصرار کردم."

… بالاخره با نیاز خود موافقت کردم.

او آنچه را که فکر می کرد ، گفت نه آنچه را که آنها می خواستند بشنوند. احساسات خود را نشان داد ، مهم نیست که چقدر برای دیگران مضحک به نظر برسد. بر تصمیم خود اصرار داشت ، مهم نیست که چگونه با او مخالفت کردند …

این گونه است که ما او را - نیاز خود - را بر اساس خواسته های خود برآورده می کنیم ،

متناسب با ذهنیت درونی آن ،

حقیقت دارد،

هر چه هست

به خود احترام بگذارید ، عزت خود را بدست آورید - درست مانند آن ، و هیچ چیز دیگر.

مطابق با خود و نیازهایمان ، نحوه تغذیه خودمان است.

در این مرحله ، ما در حال حاضر می توانیم کسری "باقی مانده" را آرام کنیم -

در ارتباط عاطفی با شخص نزدیک دیگر ؛

آنقدر آرام باشید که دیگر هدایت نکند ، "جلوی لوکوموتیو" بدود ،

انتخاب دقیقاً کسی که قادر به بخشیدن است و قادر است آنچه را که لازم است بدهد.

همانطور که ما توسط کسی انتخاب می شویم که به آنچه می دهیم نیاز دارد ، و نه به آنچه نمی توانیم بدهیم.

….

… در برخی از مواقع ، نیاز شما جلوتر از شما متوقف می شود ، شما می توانید منتظر بمانید ، حتی کمی آن را نگه دارید و آرام کنید.

به نظر می رسد کودک درون شما متقاعد شده است که می تواند از او مراقبت کند و در کنار او باشد ، والدین مهربان می گویند:

قول میدم بهت غذا بدم بیایید کمی به اطراف نگاه کنیم ، صبر کنید ، ببینید.

شاید این غذا برای ما خوب نباشد."

اکنون دیگر نیازی به دیگران برای التیام زخم های روحی ندارید. با دانستن نحوه تغذیه خود ، دقیقاً می دانید چه چیزی می توانید بدهید و چه می خواهید بگیرید.

توصیه شده: