مرزهای شخصی ، مناطق راحتی و درگیری ها

فهرست مطالب:

تصویری: مرزهای شخصی ، مناطق راحتی و درگیری ها

تصویری: مرزهای شخصی ، مناطق راحتی و درگیری ها
تصویری: جنگ بین ایران و افغانستان - درگیری ها در مرز ولایت نیمروز با ایران 2024, ممکن است
مرزهای شخصی ، مناطق راحتی و درگیری ها
مرزهای شخصی ، مناطق راحتی و درگیری ها
Anonim

در سالهای اخیر ، موضوعات حفظ مرزهای شخصی و مقاومت در برابر دستکاری و همچنین مخالفت با گسترش روانی از طرف دوستان ، بستگان ، شرکا و حتی عزیزان مد شده است. تکنیک های روان شناختی برای شکل گیری مهارت های محافظت از "قلمرو شخصی" آنها ، آموزش های آموزشی و حتی دستورالعمل های گام به گام ظاهر شده است. اما اغلب از دیدگاه روانشناسان و افرادی که می خواهند از خود در برابر نفوذهای بی رویه به فضای شخصی خود محافظت کنند ، این واقعیت است که دقیقاً مبارزه برای احترام به مرزها و محافظت از منطقه راحتی آنها دلیل اصلی پارگی است. روابط بین مردم از بین می رود. یک خودخواهی عصبی نگران کننده ظاهر می شود ، که می تواند منجر به این واقعیت شود که یک فرد تنها در قلعه ای ساخته شده توسط خود به سر می برد که از طریق دیوارهای آن هیچ "خون آشام روانی" ، دستکاری کننده بدخواه یا به سادگی غروری که مرزهای دیگران را احساس نمی کند می تواند به روح او و یک شخص ساده لوح نفوذ کند.

چنین "گاوچران های گریزان" جو که اغلب فرار می کنند ، به روانشناسان مراجعه می کنند ، نه به این دلیل که گرفتن آنها بسیار دشوار است ، بلکه به این دلیل که هیچکس به آنها احتیاج ندارد.

چندین مثال منفی

مورد اول

این دختر از دوست پسر خود شکایت می کند ، که پس از شروع زندگی مشترک با او رابطه او به شدت خراب شد. قبل از آن ، روابط آنها تقریباً کامل بود ، حداقل ، دلایل جدی برای نزاع وجود نداشت. اما با اجاره یک آپارتمان و سازماندهی زندگی مشترک خود ، آنها با مشکلات غیر منتظره ای برای خود روبرو شدند.

مرد جوان عادت داشت حداقل هفته ای یکبار با دوستان قدیمی خود ملاقات کند و روز جمعه با همکارانش به کافه برود. علاوه بر این ، عصرها می توانست یک ساعت با یکی از آشنایان خود صحبت کند و در مورد مشاغل رایج بحث کند. دختر عاشق گذراندن وقت در خانه بود و واقعاً توجه مرد جوانش را می خواست ، او ارتباط و زمان مشترک کافی با او نداشت.

او سعی کرد این را برای دوستش توضیح دهد ، که او خندید و اشاره کرد که آنها قبلاً با هم زندگی می کنند و هر روز در مورد چیزی صحبت می کنند. سپس او شروع به ناراحتی کرد ، عصبانی شد ، با ناراحتی به اتاق دیگری رفت و وقتی او دیر به خانه برگشت صحبت نکرد. پس از مدتی ، رسوایی ها شروع شد و آنها سرانجام یک سرگرمی مشترک از نظر احساسی داشتند. آنها می توانند در هر زمان از روز قسم بخورند و رسوایی کنند: صبح قبل از عزیمت به محل کار ، عصر ، عصر جمعه ، اواخر شب ، هنگامی که او کمی تند به خانه بازگشت.

در این مورد ، یک جوان فردی بود که از مرزهای داخلی خود دفاع می کرد. و دوست دخترش "متجاوز" و "دستکاری کننده" بود ، کسی که شیوه زندگی و ایده های خود را در مورد زندگی خانوادگی بر شریک زندگی خود گسترش می دهد. با این حال ، در سطح نیمه هوشیار ، در سطح آینده نگری شهودی ، رفتار و الزامات دختر حقیقت خاص خود را داشت. او فهمید که برای یک خانواده شاد باید یک واقعیت مشترک ایجاد کرد و به همین دلیل ارزش ترک برخی از عادات قدیمی و شیوه زندگی قبلی خود را دارد.

در این زوج ، دوره رسوایی ها و نزاع ها در زمانی آغاز شد که هر دو هنوز افرادی نسبتاً آزاد بودند و هنوز فرزندی نداشتند. دوست این دختر وضعیت بسیار چشمگیرتری داشت.

مورد دوم

این دختر مطیع تر بود و با آرامش عادتهای دوست پسر خود را گاه به گاه برای رفتن به تفریح با دوستان درک می کرد ، به خصوص از آنجا که خود او دوست داشت وقت خود را با دوستان خود بگذراند.چند روز و ساعاتی را که با هم گذراندند ، چیزی برای گفتگو و چیزی برای گفتن به یکدیگر داشتند ، به طوری که هر دو در کنار هم سرگرم کننده و راحت بودند.

وقتی بچه دار شدند همه چیز به طرز چشمگیری تغییر کرد. دختر ، با مادر شدن ، ناخواسته شیوه زندگی خود را تغییر داد. اما مرد جوان او تغییر هر چیزی را ضروری نمی دانست. او انواع بهانه ها و توضیحات را برای رفتار خود یافت. او ثابت کرد که مهمانی ها و ارتباطات بخشی ضروری از حرفه ای شدن و کار او هستند. او اطمینان داد که به این ترتیب او تماس های لازم را برقرار می کند ، می فهمد چه اتفاقی می افتد و کجا ، ارتباطات قدیمی را حفظ می کند.

دختر به این بهانه ها اعتقاد نداشت ، او معتقد بود که او را با مشکلات تنها می گذارد ، او نسبت به کودک بی تفاوت است و متوجه نحوه بزرگ شدن او نمی شود.

آن کینه ها و تحریکاتی که بین افراد در زمانی اتفاق می افتد که آنها هنوز بچه دار نشده اند و آنها به طور کلی به حال خود رها شده اند ، دردناک هستند و اغلب منجر به قطع روابط می شوند. اما عصبانیت زنی که تنها در خانه با یک کودک نشسته است به سرعت به این احساس تبدیل می شود که به او خیانت شده است. و به علاوه همه چیز ، این درک اضافه می شود که او در وضعیت ناامید کننده ای است: او کار نمی کند و به حمایت مالی نیاز دارد ، ارتباطات و ارتباطات قدیمی خود را از دست می دهد ، ارتباطاتش قطع می شود و منابع لازم برای هماهنگی او را ندارد. زندگی

شکایات انباشته شده توسط یک زن در دوران بارداری و مراقبت از کودک بسیار قوی تر می شود و رابطه بین شرکا به مراتب شدیدتر از شکایات و حتی رسوایی هایی است که بین یک دختر و دوست پسرش در دوره بدون فرزند رخ می دهد.

گاهی اوقات ، برای نجات رابطه ، باید به یک دستکاری کننده تبدیل شوید

اگر هر دوی این دختران ، به جای آزردگی و عصبانیت ، در طول روابط اولیه بدون فرزند خود با جوانان ، قدرت و توانایی نقض مرزهای شخصی خود ، شکستن یا حداقل تنظیم شیوه زندگی شریک زندگی خود را پیدا کنند ، در این صورت موفق خواهند شد ارتباط. تغییر شخص دیگر با توهین ، عصیان و رسوایی غیرممکن است و بنابراین ساختن یک زندگی مشترک ، یک واقعیت مشترک ، برنامه های مشترک و عادت حل مشکلات مشترک با هم غیرممکن است.

امتناع از روش معمول زندگی ، به ویژه اگر شخصی آن را دوست داشته باشد و به آن عادت کرده باشد ، کار آسانی نیست. جوانان با شروع زندگی مشترک با دوست دختر خود تصور می کنند که این می تواند زندگی آنها را به سمت بهتر تغییر دهد و آنها دلایل خوبی برای چنین انتظاراتی دارند. بنابراین ، هنگامی که با خواسته های دوست دختر خود روبرو نمی شوند و در قالب شکایات و ادعاها بیان می شوند ، آنها در حالت گیجی صادقانه قرار می گیرند و به تحریک آتی و مقابله با تخلفات تبدیل می شوند. این چسبندگی در یک رابطه معمولاً به طور طبیعی حل نمی شود.

در این مورد ، دختران باید از زبان کینه دور شوند و دستکاری کننده های انعطاف پذیر و ظریف شوند. آنها باید یاد بگیرند که چگونه مشروعیت نگه داشتن دوستان خود را به طور معمول به چالش بکشند. برای انجام این کار ، شما باید موقعیت خود را به طور دقیق و منطقی مشخص کنید و جوانان خود را مجبور به تهیه یک جغد کنید.

کینه یا تحریک از رفتار شریک به او اجازه نمی دهد موقعیت خود را به وضوح بیان کند و به او این فرصت را می دهد که توضیحات منطقی برای خود ارائه ندهد. احساسات و عواطف را می توان با احساسات متضاد پاسخ داد. در صورت وجود مواضع ثابت ، اختلافات ناگزیر قابل توجه می شوند و دلایل اختلافات ظاهر می شود که می تواند به درگیری تبدیل شود.

برای حفظ و توسعه روابط ، بسیار مهم است که اختلاف نظرها و ناسازگاری دیدگاه ها در مورد زندگی به درگیری ها کشیده شود و نه به کینه ، اتهام و رسوایی.

  • نزاع زمانی است که اختلافات جدی وجود دارد ، شاید با صدای بلند و با احساسات زیاد ، اما این اختلافات با هدف بحث در مورد برنامه های مشترک زندگی و ایجاد یک سرگرمی مشترک انجام می شود.
  • رسوایی زمانی رخ می دهد که به جای بحث در مورد برنامه های مشترک ، مردم به اتهام و توهین به یکدیگر روی آورده و کینه خود را از شریک خود بیرون می آورند و عصبانیت خود را بر او می ریزند.

می توان گفت که توسعه مهارت های حل مسائل بحث برانگیز و موقعیت های مشکل ساز در حالت درگیری توسط افراد یکی از شرایط مهم برای حفظ و توسعه روابط آنها است. مشکل این است که به راحتی نمی توان فردی را از محدوده راحتی خود خارج کرد تا در مورد موضوعاتی که برای او ناخوشایند است بحث کند ، و حتی بیشتر در مورد اختلافات اساسی در مورد این موضوعات. و برای دستیابی به این هدف ، گاهی اوقات واقعاً باید به یک "دستکاری کننده" و "تحریک کننده" ماهر تبدیل شوید.

چگونه از نظر زیست محیطی از مرزهای دیگران تجاوز کنیم

قبل از حمله به قلمرو شخص دیگر ، ارزش آن را دارد که بفهمید جهان درونی او چگونه کار می کند ، چگونه زندگی می کند ، در مورد چه چیزی فکر می کند ، به چه چیزی امیدوار است. مهم نیست که چقدر عجیب به نظر برسد ، اما اغلب اوقات ، افرادی که دوره آشنایی و خواستگاری را پشت سر گذاشته اند و حتی مدتی در وضعیت "دوست دخترم" یا "دوست پسر من" زندگی کرده اند ، وقت ندارند به درستی تشخیص دهند و یکدیگر را درک کنند

این پدیده (نادانی و درک نادرست از شخصی که دوستش دارید) دلایل و توضیحات زیادی دارد. آنها ممکن است چیزی شبیه این به نظر برسند:

  • "اگر همه چیز خیلی خوب است ، بنابراین ترساندن خوشحالی با کنجکاوی بیش از حد ترسناک است" ؛
  • "من نمی خواهم او را با س myالاتم خسته کنم" ؛
  • "من می خواهم بیشتر در مورد خودم صحبت کنم و احساساتم را با دیگران در میان بگذارم تا اینکه به افعال دیگران گوش دهم"؛
  • "دیوانگی عشق آنقدر شدید و دلپذیر سرگیجه آور است که من به سادگی نمی خواستم از این مستی خارج شوم."

در نتیجه ، با شروع زندگی مشترک ، افراد به طور ناگهانی در شریک زندگی خود ویژگی هایی را کشف می کنند که قبلاً در او مورد توجه نبود. در برخی موارد ، این ویژگی های شخصیتی یا عادات رفتاری است که توجه آنها را به طور کامل جلب می کند ، و مردم در شریک زندگی خود فقط چیزی را می بینند که آنها را آزار می دهد.

به نظر می رسد که قبل از اینکه یک دوست عزیز کاملاً کامل باشد ، ناگهان او تبدیل به یک خودخواه غیرقابل تحمل ، یک خودشیفته یا یک فرد غیرمسئول شد. پس از آن یک سری درگیری های ناتوان کننده ایجاد می شود ، که در طی آن هر دو تنها کینه خود را می بینند و احساس می کنند ، و در نتیجه ، افراد بدون شناخت یکدیگر از یکدیگر جدا می شوند.

بنابراین ، قبل از تلاش برای تغییر شخصی ، و ایجاد راحت تر برای زندگی مشترک ، باید سعی کنید او را به درستی مطالعه و درک کنید. در مرحله بعد ، باید با موج او هماهنگ شوید یا همانطور که کارشناسان NLP می گویند "به او بپیوندید" ، یاد بگیرید که جهان را از چشم او ببینید ، احساسات و افکار او را درک کنید و بتوانید از نظر ذهنی او را دنبال کنید.

اگر او به موسیقی یا گروه خاصی علاقه دارد ، سعی کنید آنچه را که در آن پیدا می کند بفهمید و احساساتی را که هنگام گوش دادن به آن می توانید تجربه کنید درک کنید. اگر او عاشق فوتبال است ، سعی کنید بفهمید چه چیزی او را به خود جذب می کند و می توانید سعی کنید مجموعه ای از مسابقات را از طریق چشم او ببینید. در مورد کتابها ، فیلمها و در نهایت - در مورد دوستانش همینطور است.

در مرحله بعد ، می توانید سایه نامرئی خود را در حال تماشای معشوق خود متوقف کنید ، و به عنوان مثال ، در دنیای او مادی شوید و قضاوت های خود را در مورد آنچه او را نگران می کند ، درباره چه چیزی فکر می کند ، چگونه زندگی می کند ، بیان کنید. در ابتدا ، این قضاوت ها می توانند دقیق و دقیق باشند. به تدریج ، می توانید از مواضع خود به طور مداوم ، قاطعانه و حتی خشن دفاع کنید.

ما می توانیم بگوییم که با پیروی از مراحلی که من به تازگی شرح داده ام ، شما بسیار بی رحمانه از مرزهای شخصی مورد علاقه خود تجاوز خواهید کرد. شما قادر خواهید بود از گوشه و کنار روح او عبور کنید ، که تعداد کمی از آنها قبل از شما سرگردان بوده اند. شما این فرصت را خواهید داشت که بر او تأثیر جدی بگذارید ، یعنی او را دستکاری کنید. و شایان ذکر است که اگر نسبت به این شخص بی تفاوت نباشید ، او همچنین به عمق دنیای شما می رود و همچنین سعی می کند بر شما تأثیر بگذارد. او سعی می کند برخی از نگرش های شما را در زندگی به چالش بکشد و همچنین با شما بحث می کند و از موضع خود دفاع می کند.

بنابراین ، اگر می خواهید رابطه خود را با معشوق خود حفظ کنید ، سعی کنید مرزهای شخصی او را زیر پا گذاشته و به مناطق راحتی او حمله کنید. اما فقط این گسترش روانی را تا آنجا که ممکن است انجام دهید و آماده باشید تا این شخص را وارد دنیای خود کنید و از او بخواهید ابتدا پاهای خود را در آستانه خانه پاک کند.

سعی کنید از موقعیت خود دفاع کنید و به شریک خود در بیان و بیان موضع خود کمک کنید. اگر مواضع شما در زندگی با هم منطبق نیست ، از درگیری با او نترسید. این به شما این امکان را می دهد که یا مصالحه ای را بیابید یا به نوعی موقعیت سومی را پیدا کنید که برای هر دوی شما مناسب است.

توصیه شده: