درد و احساس گناه. دختر و صحرا

فهرست مطالب:

تصویری: درد و احساس گناه. دختر و صحرا

تصویری: درد و احساس گناه. دختر و صحرا
تصویری: عذاب وجدان (راه های کاهش عذاب وجدان و احساس گناه) 2024, ممکن است
درد و احساس گناه. دختر و صحرا
درد و احساس گناه. دختر و صحرا
Anonim
{62D6F946-57E1-4446-9AAC-1F193EB44BD4} Img400
{62D6F946-57E1-4446-9AAC-1F193EB44BD4} Img400

من فقط در مورد تجربیات خودم می نویسم ، اما با مشاهده زنان در حال جدایی از شوهرشان ، تقریباً در همه افراد احساس درد و گناه کردم. دست به دست هم می دهند.

درد

این درد به طور مداوم ادامه دارد و مطلقاً همه چیز باعث ایجاد آن می شود. نیمی از تخت را خالی کنید. وسایل او در گنجه است ، که هنوز آن را برنمی دارد. صدای ماشین زیر پنجره. کلید در چرخید … در اتاق همسایه. 7 بعد از ظهر ، 8 شب ، 12 صبح … و الان فرق کرده است. شبها ، اگر حتی یک قطره تخیل داشته باشید ، و او برای دیگری رفت ، شبها بدترین هستند. از آنها می ترسیدم و نخوابیدم.

گذشته و آینده دردناک است ، من بین این دو بار مثل مرغ عجله کردم.

همه چیز در گذشته مسموم شده است. تلفن قطع شده. تولد دوستی که به دلایلی بدون من آن را ترک کرد. غیبت های دیرهنگام او ، کلمات جدید ، دانش عجیب در مورد عطر زنانه ، ناسازگاری ها و ناسازگاری ها ، که اکنون وضوح سمی پیدا کرده است. من خودم را مثل حقیقت سم با حقیقت مسموم کردم.

آینده فروپاشیده است. من اکنون یک زندانی فراری ، یک زن مطلقه و یک فرد تنها هستم - بدون تعصب ترین تعاریف "از مردم" در ذهن من شناور بود و من نمی توانستم خود را برای این وضعیت جدید ببخشم. از یک زن مرفه ، تبدیل به دختری با ترس ، مانند چشم سگ شدم. من عکسی از آن دوران دارم - آنجا لبخند می زنم و چشمانم ترسیده است.

دوستی که از این حادثه جان سالم به در برد ، یکبار تماس گرفت و دستور داد همه چیزهای خود را از نظر دور کنند. من او را باور نداشتم ، اما احمقانه اطاعت کردم. شلوارهایش را از کمد برداشتم تا در کیفم بگذارد ، متوجه پشم سفید روی ساق شدم. آن گربه! اشکم در رفت و گربه خاکستری مان را در آغوش گرفتم. من همه چیز را میفهمم. اما من نفهمیدم که چگونه او می تواند گربه منحصر به فرد ما ، حیوان خانگی خود را با گربه شخص دیگری عوض کند!

این فقط یک مثال است که چگونه همه چیز به طور واقعی غافلگیر می شود. به هر حال ، چیزهای حذف شده احساس آرامش زیادی در من ایجاد کرد.

زن در حال حاضر هیچ حضوری ندارد.

من آن را نداشتم تا اینکه یک روز یاد گرفتم که در پنج دقیقه زندگی کنم.

در حمام نشستم و مثل همیشه اشک ریختم. می دانید ، هر صدایی در زندگی خانوادگی آشنا است. وقتی یکی از ما حمام می کرد ، دیگری همیشه در را می زد - بیا با هم گپ بزنیم و کنار او بنشینیم. من از روی عادت گوش دادم ، سپس به یاد آوردم که اکنون کسی نمی آید ، و اشکم جاری شد. در نقطه ای ، به وضوح آن را به خاطر می آورم ، به کلاه فوم سفید روی زانو نگاه کردم و متوجه شدم که نمی توانم ادامه دهم. اینکه من همین الان می میرم و یک دختر دارم. و سپس با خود گفتم - حالا شما موهای خود را می شویید و کمی چای می خورید ، و سپس می بینیم.

بنابراین من یاد گرفتم که از پنج دقیقه تا پنج دقیقه بعدی در خط تیره کوتاه زندگی کنم ، وقتی فکر کردن به همه چیز غیرقابل تحمل شد. من این را به شدت به شما توصیه می کنم. سپس ذن تقریباً واقعی از این مهارت رشد کرد ، اما بعداً بیشتر.

گناه

مورد بعدی که بعد از درد روی زن رها شده می افتد ، گناه غول پیکر است که از آن خفه می شوید. من کار اشتباهی انجام می دادم. من همه کارها را اشتباه انجام دادم. حالش بد شد و رفت. من از خودم متنفر شدم و همیشه خیلی سرد متنفرم.

یک شب ، با قبول این واقعیت که کار اشتباهی انجام می دهم ، تصمیم گرفتم دریابم که در کجا اشتباه کرده ام. با نگاهی به آینده ، می گویم که من هنوز در حال فهمیدن این موضوع هستم و مفید است. در آن لحظه ، با سر روشن ، متوجه شدم که نمی توانم خودم را تحمل کنم ، و تصمیم گرفتم به یک روان درمانگر بروم.

زنان عزیز ، حتماً از این فرصت استفاده کنید. من به جرات می توانم به شما اطمینان دهم که این کار باید بدون شکست انجام شود. این در کشور ما پذیرفته نیست ، اما در کشور ما آنها مدتهاست که خود را با روزنامه پاک می کنند ، متاسفم. یک روانشناس یا رواندرمانگر خانواده دو کار را انجام می دهد: اول ، بهبود وضعیت حاد ، و شما قادر خواهید بود فکر کنید. ثانیاً ، شما تحت هدایت او در جهت درست فکر خواهید کرد. کشفیات شگفت انگیز و تمایل غیرقابل مقاومت برای فریاد زدن: "چگونه من قبلاً این را نفهمیدم!"

و همچنین تمایل به کشاندن شوهرش به آنجا ، زیرا "در حال حاضر همه چیز خوب خواهد بود اگر همه چیز را بفهمیم؟"

البته این کار را نمی توان انجام داد. شما فقط با خودتان کار می کنید. به دنبال درمانگر باشید ، در طول جلسه ای که با او گریه می کنید و با یک قلب راحت از او خارج می شوید. اگر چنین نیست ، متخصص را عوض کنید.

بنابراین ، آنچه می تواند و باید در این حادترین مرحله انجام شود:

- وسایل شوهر خود را دور از چشم کنید ، حتی اگر امیدوار باشید فردا او بازگردد.

- روانشناس خود را پیدا کنید ؛

- از دوستان خود بخواهید از شما مراقبت کنند.

اما بیشتر در مورد آن جداگانه.

می دانید ، آنها همه را ترک می کنند. اما اغلب آنها جایی را ترک می کنند که رابطه جنسی وجود ندارد. هیچ جنسیتی وجود ندارد که در آن به عنوان یک زن خود را با دستگاه قرار دهید. اکنون من به دلایل این موضوع علاقه ای ندارم ، اما در زمانی که شوهرم من را ترک کرد ، لباس های گشاد می پوشیدم ، آرایشگر ناموفق من را رنگ آمیزی می کرد و من 10 کیلوگرم بیشتر از حد لازم وزن داشتم. من با اشتیاق یک لانه ساختم و پیتزا پختم ، و منوی روزانه ما بسیار بیشتر از یک دیسک جدید پورنو مشغول من بود.

وقتی خواهرم یقه ام را گرفت و با قرض گرفتن پول مرا دور مغازه ها کشاند ، من مقاومت کردم. برای چه؟ زندگی تمام شد.

وقتی به پیشخوان لوازم آرایشی رفتم زندگی دوباره روشن شد. و نه به این دلیل که من شیشه ها را دوست دارم ، هر چند که دوست دارم. آن زمان به کوزه ها اهمیت نمی دادم. اما ناگهان به طور تشنجی متوجه شدم که یادم نمی آید چه رژ رژیمی را دوست دارم. و من عاشق نینا ریچی بودم. پنج دقیقه طول کشید تا دردناک وجود آن را به خاطر بیاورم. برای اینکه بفهمم در چه سطحی فرو رفته ام - پنج مورد دیگر. پس از آن ، من رنگ مو خریدم و برای اولین بار در سال گذشته - جوراب های مشکی شفاف به جای جوراب شلواری تنگ معمولی. دوباره پاشنه ام را گرفتم و همان شب ، با نفرت از خودم به عنوان یک سرخ ، مشکی را دوباره رنگ آمیزی کردم. و احساس بهتری داشتم. و نینا ریچی ، در حالی که مستانه خودم را رها کرده بودم ، آنها دیگر اجازه خروج را ندادند.

و از این رو سومین توصیه من: خرید و آرایشگری

موهای خود را رنگ کرده و در اسرع وقت کوتاه کنید !! و برای کاهش وزن به هر حال وزن خود را کاهش می دهید. طی پنج ماه آینده ، 11 کیلوگرم وزن کم کردم.

توصیه شده: