2024 نویسنده: Harry Day | [email protected]. آخرین اصلاح شده: 2023-12-17 15:44
یوری انتین کلمات یک آهنگ معروف شوروی را نوشت:
مادر جان داد ،
جهان به من و شما داده است."
رابطه با مادر
اساس بسیاری از مشکلات و رنج های روحی و روانی افراد ، رابطه او با مادرش است. بیشتر از همه ادعاها و شکایات او این است که یک توده درد و دلالت با او همراه است. تصویر مادر در ذهن فرد بر اساس تجربیات مختلف شخصی ، انتظارات ، کلیشه های تحمیلی و توهمات شکل می گیرد. امروز تصمیم گرفتم در مورد یکی از باورهای غلط صحبت کنم.
کی بهت زندگی داد؟
گاهی از مردم می پرسم: "چه کسی به شما زندگی داد؟ زندگی خود را مدیون چه کسانی هستید؟ " و تقریباً همه پاسخ می دهند: "مادر".
آیا این چنین است؟ به این س yourselfال پاسخ دهید که آیا واقعا زندگی و تولد یک کودک به اراده زن بستگی دارد؟ چرا زنانی هستند که نمی توانند باردار شوند ، نمی توانند تحمل کنند. چرا بچه های مرده متولد می شوند؟ آیا زنی که نوزادش را به مدت نه ماه حمل می کرد دقیقاً چنین انتظاری داشت؟ اگر زندگی کودک به تصمیم زن بستگی دارد ، چرا باید سقط جنین کنید یا کودک را رها کنید و او را در بیمارستان زایمان بگذارید؟
ما در دنیایی زندگی می کنیم که بر اساس تعادل GIVE - TAKE ساخته شده است. و وقتی چیزی را دریافت می کنیم ، نیاز ناخودآگاه به پس دادن چیزی وجود دارد. و اگر او جان خود را به عنوان هدیه از مادرش دریافت کرده است ، در ازای پرداخت بدهی چه چیزی می توان به او داد؟ آیا می توان چنین هدیه ای سخاوتمندانه پس داد؟ فقط می توان زندگی خود را بخشید ، زیرا هیچ چیزی در دنیا به اندازه خود زندگی وجود ندارد. و مادری که زندگی می کرد به الهه تبدیل می شود ، به مادر بزرگ تبدیل می شود. اگر او "داد" ، پس می تواند پس بگیرد. اگر مادرم "داد" ، این زندگی اوست ، و من مال خودم را ندارم!
به دنبال این نظر ، شخصی خود را در بدهی پرداخت نشده به مادرش می بیند و از حق زندگی اش محروم می شود. و چگونه می توان زندگی کرد اگر مادرش خالق و خالق زندگی او باشد و با برنامه او مطابقت نداشته باشد؟
درام های واقعی سرنوشت های بشری به این صورت است:
1. شخصی عمداً کودکی خود را به عقب می کشد ، نمی خواهد بزرگ شود ، زیرا اگر بزرگ شوید ، باید بدهی را بازپرداخت کنید! همه روشها برای این کار خوب است: زندگی دانشجویی ابدی و اعتیاد به الکل و اعتیاد به مواد مخدر ، بیماری و مشکلات بی پایان. هر چیزی که از پرداخت قبض جلوگیری شود.
2. کنترل و سرپرستی تمامیت خواه توسط مادر. زندگی متعلق به مادرم نیست ، بنابراین او به اختیار خود از آن استفاده می کند.
3. عزت نفس پایین ، احساس گناه و افسردگی مداوم به دلیل برآورده نشدن انتظارات مادر. "به هر حال ، من خلاقیت او ، خالق او هستم و نمی توانم به طور کامل نیازهای او را برآورده کنم. اگر امیدهای او را برآورده نکرده باشم باید چکار کنم؟ پس از آن من کیستم - بازنده!"
4. گرایش به خودکشی ، احساس از دست دادن و عدم تمایل به زندگی. نه زندگی شما وجود دارد ، نه حق زندگی شما. در عین حال ، آگاهی از برگشت ناپذیر بودن بدهی به این نتیجه می رسد: "هر چیزی که می توانم به مادرم بدهم ، زندگی من است."
بچه دار شدن راهی برای برآوردن نیازهای شماست
پس از صحبت با زنان جوان می شنوید: "من خیلی بچه می خواهم" ، "من می خواهم برای بچه دار شدن ازدواج کنم." بسیاری از زنان واقعاً فرزندان خود را می خواهند و انتظار دارند. داشتن فرزند به زن اجازه می دهد تا بسیاری از نیازهای خود را برآورده کند ، مانند:
• تصرف و قدرت. مادر تقریباً کاملاً صاحب نوزاد است در حالی که او در دوران نوزادی است.
• عشق و مراقبت. در اینجا کودکی می آید که همیشه می توان او را دوست داشت و می توان برای مدت طولانی از او مراقبت کرد.
• آموزش و کنترل. تجربه ، دانش را منتقل کنید ، آنچه دارید با فرزندان خود به اشتراک بگذارید. تا زمانی که نوزاد مستقل نشود ، کنترل بسیاری از فرایندهای زندگی او مهم است.
• احساس ارزش و اهمیت. برای یک فرد ، مادر در هر سنی مهمترین فرد در زندگی است. برای مهم بودن ، بهترین ، محبوب ترین ، صرف نظر از سن ، تحصیلات و موفقیت در زندگی ، فقط برای فرزند شما امکان پذیر است.
یک سری س questionsالات را به خودتان پاسخ دهید:
- آیا خود زندگی شما شروع نشد ، شاید برای والدین شما کاملاً غیرمنتظره؟
- آیا خودتان رشد نکرده اید و پیشرفت نکرده اید؟
- شاید والدین شما فقط قبول کرده اند که شما را وارد زندگی خود کنند؟
- به شما عشق و مراقبت داده است ، بخشی از زمان و توجه شما؟
- آیا تجربه و دانش خود را به اشتراک گذاشتید؟
- آیا در توسعه و تحصیل خود سرمایه گذاری کرده اید؟
- آیا به موفقیت خود افتخار می کردید؟
بدهی قابل بازگشت است
از این نظر ، چنین بدهی قابل بازپرداخت است. به هر حال ، ما تا هنگام مرگ پدر و مادر خود را دوست داریم. و وقتی مادر با گذشت زمان نه تنها بزرگتر می شود بلکه پیر می شود ، می توانید با تجارت و پول از او مراقبت کنید. و تجربه و دانش به دست آمده را بیشتر ، به نسل جدید - به فرزندان خود منتقل کنید. و به آنها ، به فرزندانشان ، عشق ، توجه ، مراقبت و زمان را بدهند ، بدون اینکه چیزی بخواهند یا در عوض انتظار داشته باشند. از این گذشته ، از طریق تربیت فرزندان ، ما نیازهای خود را برآورده می کنیم.
و با نگاه کردن به رابطه با مادر از این موقعیت ، می توانید زندگی خود را آنطور که خود می خواهید ادامه دهید ، به خود اجازه دهید انتظارات هیچکس را برآورده نکند و امیدهای کسی را توجیه نکند ، از احساس گناه و حقارت خلاص شوید.
توصیه شده:
اگر ارتباط با مادر غیرقابل تحمل است. قسمت دوم: چرا مادر من را دوست ندارد؟
وقتی با افرادی صحبت می کنم که مطمئن هستند مادرشان آنها را دوست ندارد ، می پرسم چرا آنها این تصمیم را گرفتند. در پاسخ می شنوم: او همیشه به من فحش می دهد ، از من راضی نیست. او دائماً از من به اقوام شکایت می کند. شما یک کلمه محبت آمیز از او نخواهید شنید.
کهن الگوهای زنانه مادر زمینی و مادر بزرگ
کهن الگوها کهن الگوها پر کننده روح ما هستند ، این زبانی است که می توانیم با آن با ناخودآگاه خود صحبت کنیم. تنها با برقراری ارتباط با روح خود ، می توانیم خود ، احساسات و اعمال خود را درک کنیم. اما کهن الگو چیزی است که در روح هر فردی زندگی می کند ، در هر کجای جهان که زندگی می کند ، مهم نیست که به چه زبانی صحبت می کند ، بدون توجه به رنگ پوست او ، از مذهبش.
در اینجا و اکنون در تماس بین مادر و فرزند است. چگونه مادر بدی باشیم
من مایلم تجربه کوتاهی از روان درمانی را با چند مادر جوان که اخیراً اولین فرزند خود را به دنیا آورده اند و با مشکلات و مشکلات وضعیت جدید خود روبرو هستند ، به اشتراک بگذارم. رویدادهای توصیف شده مربوط به آن زمان اخیر است ، زمانی که مشورت با روانشناس و کار با روان درمانگر به نظر خیلی ها امری غیرعادی و عجیب بود.
تأملاتی در مورد مامان 9. بند ناف بریده نشده ، یا نحوه انتخاب مادر شوهر
روز دیگر کنفرانسی برگزار شد که در آن من تمام روز را "عمودی" هدایت می کردم - یک آزمایشگاه خلاق که به مشکلات خانوادگی اختصاص داده شده بود. افراد و قالب ها تغییر کردند - اینها بحث های گروهی ، جلسات نمایشی ، نظارت بود. روز در گفتگوی جالب ، سرزنده و باز گذشت.
چگونه مشکلات حل نشده (درمان نشده) می توانند زندگی ما را تباه کنند
در این مقاله می خواهم در مورد اینکه چرا کار کردن با احساسات و عواطف منفی خود بسیار مهم است ، آنها را زندگی کنید و آنها را رها کنید ، بسیار مهم است ، و فرصتی برای رویدادهای جدید در زندگی شما ایجاد می کند. "من تنها هستم ، به تنهایی. آنها به هر حال به شما خیانت خواهند کرد.