تأملاتی در مورد مامان 9. بند ناف بریده نشده ، یا نحوه انتخاب مادر شوهر

تصویری: تأملاتی در مورد مامان 9. بند ناف بریده نشده ، یا نحوه انتخاب مادر شوهر

تصویری: تأملاتی در مورد مامان 9. بند ناف بریده نشده ، یا نحوه انتخاب مادر شوهر
تصویری: زن شوهر حقیقت یا نوشیدنی (کریگ و سلست) | حقیقت یا نوشیدن | قطع كردن 2024, آوریل
تأملاتی در مورد مامان 9. بند ناف بریده نشده ، یا نحوه انتخاب مادر شوهر
تأملاتی در مورد مامان 9. بند ناف بریده نشده ، یا نحوه انتخاب مادر شوهر
Anonim

روز دیگر کنفرانسی برگزار شد که در آن من تمام روز را "عمودی" هدایت می کردم - یک آزمایشگاه خلاق که به مشکلات خانوادگی اختصاص داده شده بود. افراد و قالب ها تغییر کردند - اینها بحث های گروهی ، جلسات نمایشی ، نظارت بود. روز در گفتگوی جالب ، سرزنده و باز گذشت. و وقتی ساعت و نیم آخر کار فرا رسید ، موضوع رابطه عروس با مادر شوهرش در گروه مطرح شد. البته ، من بسیار کنجکاو بودم-به عنوان مادر یک پسر 24 ساله با وظیفه و عشق بزرگ ، می فهمم که روزی "در آن سوی" مانع خواهم بود. اما داستانها من را به خود مشغول کردند ، به طوری که من به خانه آمدم و با پسر فوق الذکر آنچه را که باعث تعجب عمیق سوزاننده در من شد ، به اشتراک گذاشتم.

داستان 1. جوانان ازدواج می کنند ، جدا از والدین خود زندگی می کنند. گاهی اوقات آنها به دیدار مادر شوهر و پدر شوهر خود می روند. به محض عبور از آستانه ، مادر شوهر عروس را "پاک می کند" و فقط با پسرش صحبت می کند ، گویی همسرش در طبیعت وجود ندارد. پس از تمام مراسم و تغذیه کودک عزیز با نوحه هایی مانند "هیچ کس به جز مادر خود به پسر غذا نمی دهد" ، مادر شوهر پیروزمندانه می نشیند … روی زانوهای پسرش! و گردن او را در آغوش می گیرد و چیزی را در گوشش زمزمه می کند و مانند یک دختر جوان می خندد. عروس خجالت می کشد ، آزرده می شود ، از شوهرش عصبانی می شود ، می خواهد صحبت کند ، و به او توضیح دهد که این غیرممکن است. او فقط در پاسخ آه می کشد - اما من چه می توانم بکنم! مامان است!

داستان 2. کپی یک داستان - جوانان جداگانه زندگی می کنند. وقتی می آیند ، مادر شوهر همیشه برنامه "ماساژ از پسر" را اجرا می کند. برای انجام این کار ، پس از تغذیه و بوسیدن کودک ، دردهایی را در کمر گزارش می کند که او را عذاب می دهد ، به آرامی لباس بیرونی خود را در می آورد ، فقط در لباس زیر باقی می ماند و سینه های نسبتاً بزرگی را نشان می دهد که کمی از آن بیرون می افتد. پس از آن ، او با راه رفتن یک اسب آبی برازنده به سمت مبل می رود ، روی آن دراز می کشد و با صدای شلیک اسلحه سوتین خود را باز می کند. پسر با ناراحتی به مبل می رود و شروع به ماساژ دادن پشت مادر می کند. در عین حال ، صداهایی را تولید می کند که می توان آنها را به صورت جداگانه برای ضبط فیلم هایی مانند "Das ist fantastisсh" (fantastish وحشتناک recorded) ضبط کرد. نه خرید اشتراک ماساژ و نه صحبت کردن کمک نمی کند. اشتراک می سوزد ، در مقابل یک فرد غریبه لباس بپوشید / پول خرج کنید / سفر کنید / زمان پیدا کنید و غیره. مادرشوهر آماده نیست عروس خجالت می کشد ، آزرده می شود ، از شوهرش عصبانی می شود ، می خواهد صحبت کند ، و به او توضیح دهد که این غیرممکن است. او فقط در پاسخ آه می کشد - اما من چه می توانم بکنم! مامان است!

داستان 3. همه با هم زندگی می کنند: مادر شوهر ، پدر شوهر ، پسر ، عروس ، زیرا راهی برای اجاره خانه وجود ندارد. عروس خانم نزدیک به یک بیماری عصبی است. مامان هر شب به اتاق خواب آنها سر می زند. عروس خانم چندان خوب نمی خوابد (در جنگ مانند جنگ) و در راه بیدارکننده درهای بیدار می شود. مادر شوهر ، مانند روح شبانه ، به سرعت به تخت می رود تا … پتوی پسرش را راست کند! گاهی اوقات یک ، دو ، سه ، پنج دقیقه می ایستد و از آنچه او "مرد محبوب" می نامد ، قدردانی می کند. نه بیشتر و نه کمتر - درست مثل آن! عروس خجالت می کشد ، آزرده می شود ، از شوهرش عصبانی می شود ، می خواهد صحبت کند ، و به او توضیح دهد که این غیرممکن است. او فقط در پاسخ آه می کشد - اما من چه می توانم بکنم! مامان است!

تأملاتی در مورد مادر 9 بند ناف بریده یا نحوه انتخاب مادر شوهر
تأملاتی در مورد مادر 9 بند ناف بریده یا نحوه انتخاب مادر شوهر

تحت تاثیرقرارگرفتم. همه مادرشوهرها دارای تحصیلات عالی هستند ، زنانی معمولی و سالم ، متاهل. و شما اینجا هستید - نه حضور شوهر و نه مهارت خواندن کتاب ، مقاله و پورتال اینترنتی آنها را از آن اقداماتی که روانشناسان با بی حرمتی نامحرم روانی و یا افلاطونی می نامند ، باز نمی دارد.

آنها از یک تا پانزده بار در روز "فرزند" خود را صدا می زنند. و مهم نیست که کودک در حال حاضر بیش از 40 سال دارد - "او هنوز پسر من است"! گویی کسی این حق را به چالش می کشد و سعی می کند او را به فرزند خواندگی بپذیرد - مانند "تو ، مادر ، برو کنار ، حالا من مادرش می شوم".

این همان چیزی است که آنها می گویند محجبه و از این قبیله سمی تر در مورد عروس.همه چیز در او به نوعی چنین است ، اما نه آنطور … همه چیز در او به نحوی ، اما نه آن … آنها از او به عنوان یک برده دار واقعی بحث می کنند ، سعی می کنند بفهمند در این برده "عملکرد" چیست ، "خراب" چیست ، انگار خود و دیگران را متقاعد می کند که هنوز مزایایی دارد: "البته ، او بهبود یافت و غذای خوبی نمی پزد ، اما نوه هایش را دوست دارد و نظافت را تمیز می کند." و شما متوجه نخواهید شد - ستایش یا کاهش ارزش …

آنها در مورد پسر خود با آرزو و تقوا صحبت می کنند - نبوغ او زیر سوال نمی رود ، شخصیت طلایی او در شعر و نثر مورد ستایش قرار می گیرد ، قدرت روحیه او به حدی است که ابرمردان ، آنها افراد X هستند ، باید کارگران مزدور او باشند.

آنها در عشق مادری خود زیبا هستند.

اما آنها یک جزئیات کوچک را فراموش کردند - پس از زایمان ، باید بند ناف را ببرید. لازم است - دوره. در غیر این صورت ، مادر و کودک در نهایت با عفونت ، بیماری و مرگ روبرو می شوند.

توجه کرده اید - اخیراً افسانه های زیادی در اطراف بند ناف وجود دارد. همچنین داستان هایی در مورد این واقعیت وجود دارد که لازم نیست بلافاصله آن را قطع کنید. شاید 5 تا 10 دقیقه هیچ نقشی ایفا نکند ، اما وقتی یک زن می خواهد بند ناف و جفت یک یا دو هفته در کنار نوزاد "بماند" ، عجیب است. و همچنین داستانهای مربوط به خون معجزه آسای بند ناف ، که باید جمع آوری و پنهان شود ، به عنوان اکسیر زندگی جاودانه (کسانی را که به این اعتقاد دارند ببخشید - من نمی خواهم به کسی توهین کنم ، اما پزشکان به نحوی باید برای انسان پول درآورند. بی سوادی) درباره تغذیه کودک تا "تا زمانی که او خودداری نکند" ، و عکس "پسر 11 ساله من از مدرسه آمد و سینه او را بوسید". بدون نظر!

به نظر من همه اینها حلقه های یک زنجیره هستند - عدم تمایل به تشخیص فرزند خود به عنوان یک ارگانیسم جداگانه ، و به مرور زمان - به عنوان یک بزرگسال. ناتوانی. کودک سازی نگه داشتن در موقعیت کودک با "Yazhemat!" تلاشی برای دستکاری با قدردانی ابدی: "من به شما زندگی دادم!"

و هنگامی که آنها در یک مادر بزرگ و نابود نشدنی "مادر - پسر" زندگی می کنند ، به نظر می رسد همه چیز خوب است. آنها برای خود زندگی می کنند و زندگی می کنند. خوب ، او مردی ندارد - شاید او نیازی به او ندارد. خوب ، او دوست دختر ندارد - بنابراین شاید همه نیازی به جستجوی دختر و تولید مثل نداشته باشند: سیاره در حال حاضر بیش از حد جمعیت دارد. آنها با هم زندگی می کنند - و این خوب است!

مشکلات وقتی ظاهر می شوند که شیء سوم ظاهر می شود-یک عروس شرور و شرور عاشق. او به اتحادیه مقدس "صعود" می کند ، پیوند مادران و فرزندان را می شکند و "کودک" ناآگاه و زیر سن قانونی را دور از سینه جادویی با شیر جوانی ابدی "می برد". از این گذشته ، حقیقت این است - در حالی که پسر مادر را "می مکد" ، او نوزاد او باقی می ماند. فرزندش. پسرش.

و عروس یک چالش است. این یک واقعیت است که پسر بزرگ شده است. دیاد "مادر - کودک" در این لحظه به سه گانه "زن بالغ - مرد - زن بالغ" تبدیل می شود. به محض این که این اتفاق افتاد ، یک نقطه انشعاب یا یک نقطه انتخاب وجود دارد. آیا این زوج جدید مسیر پیشرفت خود را دنبال خواهند کرد؟ آیا پسر مادرش را ترک می کند - حداقل از نظر روانی؟ یا مانند دربار سلیمان مبارزه ای آغاز می شود؟ فقط در خط داستانی مشهور عهد عتیق ، مادر واقعی حاضر نشد بچه را تکه تکه کند ، زیرا او واقعاً او را دوست داشت. اما در حقیقت ، او اغلب پسرش را "زنده" می کند ، زیرا مالکیت او برای او مهم است. زنده یا مرده.

من عروس بودم. امیدوارم مادرشوهر باشم. من یک روانشناس خانواده فعال هستم و صدها داستان مختلف در مورد روابط در این مثلث کشنده می شنوم: مثلثی که در آن پسر ، در چارچوب نظریه موج-ذره ، اکنون یک ذره است ، اکنون یک موج است. بسته به ناظر - در مورد ما ، مادر شوهر - او یا "پسر کوچک" است یا "مرد بالغ". وقتی او برای خانواده اش ، برای همسر و فرزندانش کاری انجام می دهد ، او یا به یک پسر احتیاج دارد و یا یک مرد ، او را از زندگی خود دور می کند.

من رزرو می کنم - منظور من موارد شدید نیست ، مانند "مادر بیمار شد" ، "مادر به کمک احتیاج دارد" یا "مادر فورس ماژور دارد." من در مورد یک وضعیت استرس زای مزمن صحبت می کنم وقتی که مادر همیشه به پسر احتیاج دارد. یعنی یک اولویت مطلق در هر زمان از شبانه روز ، زمانی که بیماری و فورس ماژور همزمان هستند.یا اگر مادر شوهر از روش های مختلف بازی با عروس خود در جستجوی فوق العاده استفاده می کند "حدس بزنید چه چیزی برای شما آماده کرده ام و ببینید چگونه با آن کنار می آیید".

بنابراین ، با ظهور یک عروس ، مثلث ایجاد می شود-تعامل با سه کانال ارتباطی ، که در آن رابطه دو به سوم بستگی دارد. بیایید سعی کنیم این سه شیء را توصیف کنیم.

مورد اول - عروس برای مادر شوهر ، او است WIFE شوهرش. دختری یا زنی ، جوان یا جوان ، با یا بدون فرزند ، ازدواج کرده اند و امیدوارند که تا همیشه در کنار یک مرد شاد زندگی کنند. او ممکن است انواع مختلفی از شخصیت ، درجات مختلف عقل یا نقض داشته باشد ، اما این اوست که همسر رسمی است و از همه حقوق و تعهدات ناشی از آن برخوردار است.

هدف دوم - یک پسر برای مادر ، شوهر برای همسر این دوگانگی نقش او برای این مهمترین زنان در زندگی است که منجر به تضاد وفاداری می شود. پسر مادرش را دوست دارد - و این طبیعی ، عادی ، صادقانه است. او او را بزرگ کرد. او تا آنجا که می توانست و می توانست او را دوست داشت. و اگر او و مادرش رابطه سرد یا نه بسیار نزدیکی داشته باشند ، او به دنبال گرما ، عشق ، مراقبت در زنان دیگر است و با احتمال زیاد ، در همسر خود پیدا می کند. هیچ درگیری وجود ندارد - همه چیز روشن است.

اما اگر مادر و پسر هنوز در ارتباط باشند ، اگر بند ناف قطع نشود ، درگیری اجتناب ناپذیر است. زیرا مادرم ، مانند یک بالرین اولیه قدیمی که حتی قبل از جنگ جهانی اول خوش درخشید ، نمی خواهد "صحنه را ترک کند" و تسلیم شود. مربی شوید ، دوست باشید ، مادری کنید - اما سعی نکنید نقش اودت و اودیلیا را همزمان رقصید. هنگامی که یک پریمای جدید ظاهر می شود ، عروس ، مادر شوهر اغلب تبدیل به یک قو سیاه می شود و ازدواج پسرش را از بین می برد و او را از عشق محروم می کند. در زندگی پسرش ، مشکلات و دشمنان واقعی دیگر به اندازه کافی وجود دارد. با این حال ، او اغلب جایگزینی را نمی بیند و متوجه لحظه ای نمی شود که مادرش ، مانند اودیلیا ، عشق ، قدرت و انرژی خود را فقط برای ادامه گروه باله ابدی به نام خود می گیرد.

هدف سوم - مهره ها … او هست مادر پسر خود من فقط می خواهم با جزئیات بیشتری در مورد آن صحبت کنم ، زیرا شما می توانید حجم زیادی را به روانکاوی رابطه در دو "مادر و پسر" اختصاص دهید ، اما هنوز از زمین خارج نشوید. دلایل زیادی برای بروز مشکلات و مشکلات وجود دارد و می تواند ناشی از 1) آسیب شناسی شخصی هر یک از شرکت کنندگان 2) مشکلات در خانواده جدید ، خانواده اصلی یا خانواده گسترده 3) مشکلات ماهیت اجتماعی باشد.

یکی از این مشکلات اجتماعی این است: که در فرهنگ ماست پسر هنوز هم اغلب بالاتر از دختران … غم انگیز اما واقعی انقلاب جنسیتی به آرامی در حال رشد است ، اما هنوز از بلوغ کامل فاصله دارد. بنابراین ، این دختر ، که به او یاد داده شد که "یخ نیست" ، از چنین رویدادی در زندگی خود به عنوان تولد پسرش بسیار قدردانی می کند. او اکنون آلت تناسلی دارد و خودش آن را ایجاد کرده است. این فقط در یک رسانه خارجی است - مانند درایو فلش ، اما می توانید آن را نزدیک خود نگه دارید و مرتباً اطلاعات را بارگیری / ضبط کنید.

او سالهاست که این کار را انجام می دهد. و اگر مادر به اندازه کافی خوب ، به اندازه کافی سالم و به اندازه کافی هوشیار باشد ، متوجه می شود که برخی از اطلاعات را نه برای خود ، بلکه برای آیندگان-نوه ها ، نوه ها ، نوه های بزرگ و نوه ها-یادداشت می کند. و البته برای عروس-زنی که باید پسرش را با عشق و شادی به او منتقل کند. اندوه اندکی کاملاً قابل قبول است ، اما اگر پسر ازدواج کند ، مادر می فهمد که وظیفه خود را به خوبی انجام داده است و پسرش را برای زندگی با زنی دیگر آماده کرده است. با زنی که به عنوان همسر مناسب اوست ، فرزندان به دنیا می آورد - نوه هایش و با او خوشبخت زندگی می کنند یا نه خیلی طولانی یا نه زیاد - چگونه پیش خواهد آمد.

اما بسیاری از مادران با این امر موافق نیستند ، اگرچه آنها دوره زمانی عظیمی دارند - 15 ، 18 ، 20 و گاهی 25 سال در کنار پسرشان. اما هیچ کس به آنها نگفت: "از مادر شدن لذت ببرید ، سرمایه گذاری کنید ، عشق بورزید ، آموزش دهید. اما وقتی زمان آن فرا رسید ، آن را رها کنید. او نمی تواند برای همیشه با شما باشد. بگذار او عاشق شود. بگذارید او انتخاب کند. خوشا به حال او که با کسی که انتخاب کرده زندگی کند."

و او زندگی می کند ، گویی نمی داند که همه چیز - چه خوب و چه بد در زندگی ما - به پایان می رسد.و به نظر می رسد که پسرش برای همیشه آنجا خواهد بود. و ناگهان - مانند آهنگ ویکتور تسوی:

امروز آنها به کسی می گویند: "خداحافظ!"

فردا می گویند: "خداحافظ ، برای همیشه!"

زخم قلب بیهوش می شود.

فردا ، کسی می آید خانه ،

شهرهای خود را ویرانه خواهد یافت ؛

کسی از جرثقیل بلند سقوط می کند.

مراقب خود باشید ، مراقب باشید! مراقب خودت باش!

مراقب خود باشید ، مراقب باشید! مراقب خودت باش!

برای چنین مادری ، "دادن" پسرش به کسی امکان پذیر نیست. بهتر است "از یک ضربه بلند". بهتر است "جنگ ، اپیدمی ، کولاک". چون او فقط اوست و او به طرز وحشتناکی به او حسادت می کند ، گویی در حال حاضر او تبدیل به مردی می شود که باید به هر طریقی از زن دیگری باز پس گرفته شود. و او به شدت به عروس خود حسادت می کند ، زیرا او چنین شوهر دارد.

غمگین. خیلی غمگین. اما چه باید کرد؟

پاسخ: مادر شوهر خود را عاقلانه انتخاب کنید.

"چگونه؟" - تو پرسیدی؟ آیا ما مادرشوهر را انتخاب می کنیم؟ ما شوهر انتخاب می کنیم!

اما توهم نزنید. تصور نکنید که فقط با او ازدواج می کنید. شما با کل خانواده ازدواج می کنید - و فقط مادر شما وجود ندارد ، برادر الکلی او نیز وجود دارد ، و پدر جوجه اش ، و مهربان ترین مادربزرگ ، و پدر بزرگ آشکار … همه این شخصیت ها به طور دوره ای "روی صحنه" ظاهر می شوند رابطه شما ، زیرا شوهر شما مدتها پیش آنها را "بلعیده است". او شخصیت ، رفتار ، رفتار را می خورد … اما معمولاً مادرش را بیشتر و بیشتر از دیگران "می خورد"-بنابراین مادر شوهر شما تا زمانی که با این مرد زندگی می کنید با شما خواهد بود. او ، مانند یک روح ، در آشپزخانه شما حضور خواهد داشت ، هنگامی که او به طور ناگهانی به کوه ظروف شسته نشده و در رختخواب شما نگاه می کند ، هنگامی که او با ناراحتی روی می گرداند و به طور نمایشی به خواب می رود …

و روحیات متفاوت است - خوب و بد ، کینه توز و دلسوز. بنابراین ، قبل از اینکه بله بگویید و حلقه را به عمق انگشت خود بکشید ، به خود این س answerال را پاسخ دهید: آیا آماده اید؟ مادرشوهرت را خوب می شناسی؟ آیا دقیقاً مناسب شماست؟

فکر کنید: برای زندگی با کدام شوهر شوهر در سابقه شوهرتان ، نامزد دریافت جایزه اسکار درام خواهید شد؟ و به یاد داشته باشید که آثار نمایشی معمولاً چگونه به پایان می رسند. برای تسهیل فرایند تفکر ، سعی می کنم ویژگی های متمایز مادر شوهر را ذکر کنم ، که قطعاً به شما اجازه نمی دهد به شیوه ای زندگی کنید که قهرمانان سریال های زیبا و سبک زندگی می کنند:

سلطه گر

همیشه می دانم که چگونه و چگونه باید درست عمل کرد

با هنر بالای دستکاری افراد دیگر ، به ویژه پسر

نفی مرزهای شخصی

دائماً از همه و همه چیز انتقاد می کند ، عصبانی ، بد اخلاق

دانستن آنچه برای "پسر" او خوب است و داشتن ابزارهایی برای تأثیرگذاری بر پسرش

از همه زنانی که به پسر خود نزدیکتر از 10 متر نزدیک می شوند متنفر است

روانی ، مرزی ، اجتماعی ، استفاده می شود.

و اگر عاشق این مرد هستید ، باید دریابید که عوامل محافظتی یا محافظتی موثر هستند. زیرا این اوست که باید از مرزها در برابر مادر محافظت کند. او - از شما ، شما - از شما. بنابراین ، شانه به شانه ، از استقلال خود دفاع کنید ، مرزها را مشخص کرده و دفع کنید ، مستقل و آزاد خواهید شد. اما نه به یکباره. یا هرگز - اگر شوهر شما:

از مادرش اطاعت می کند و هنوز معتقد است که مادرش دقیقاً می داند چه چیزی برای او بهتر است.

تسلیم دستکاری های خود می شود و همیشه از مادر محافظت می کند ، نه شما. اما مادرش فرزندانش را به دنیا نمی آورد ، در غم و شادی با او زندگی نمی کند ، دختر کوچک او ، معشوقه ، ملکه ، دوست نخواهد بود … او به هر حال بسیار بزرگ است. او مادر او است - و این کاملاً کافی است. این نقش اصلی او در زندگی او است - و افراد دیگر می توانند نقش های دیگر را بازی کنند. این را باید به او منتقل کرد - اگر بشنود ؛

نمی فهمد "مرزها" چیست و به مادرش اجازه می دهد وارد زندگی ، کیف و تخت او شود.

به مادر اجازه می دهد از انتخاب هایش ، همسر و زندگی اش انتقاد کند و نمی تواند شما را در برابر آن محافظت کند.

در مقابل مادرش احساس گناه غیرمنطقی می کند: "ما احساس خوبی داریم ، اما او آنجا تنها است / با پدر الکلی / با گربه و مادربزرگ … من نمی توانم در این شرایط خوشحال باشم!"

در شرایطی که کاملاً قادر به کنار آمدن با چالش های زندگی است ، یک کودک خردسال و کوچک است و همیشه سعی می کند مادر خود را برای یافتن راه حلی جلب کند.

Image
Image

به همراه شوهر خود می ایستید و بر همه چیز غلبه می کنید. با هم ، به عنوان یک کل واحد ، زیرا کتاب مقدس می گوید: "و مرد پدر و مادر خود را رها می کند و با همسر خود می چسبد و این دو یک گوشت واحد خواهند بود." اما اگر تفاوت ایجاد نشود ، اگر بند ناف قطع نشود ، هیچ شانسی ندارید ، زیرا مانند یک گرگ که از توله گرگ محافظت می کند ، مانند یک شیر زن ، آماده کشتن برای یک توله شیر است ، بنابراین مادری که این کار را نکرده است بگذارید پسرش برود ، اجازه نداد او بزرگ شود ، استقلال او را نپذیرفت ، با شما تا آخر مبارزه خواهد کرد. و اگر او در طرف شما نیست ، بلکه در طرف اوست - سر خود را در برابر قدرت این عشق غیرعادی ، آسیب شناختی ، اما هنوز هم خم کنید - و با گریه ، بگویید: "موافقم". و با برگشتن به گذشته ، بدنبال یک مرد بالغ باشید ، فراموش نکنید که وضعیت ناف و عدم وجود بند ناف را در آنجا با مادرش در طرف دیگر بررسی کنید

توصیه شده: