2024 نویسنده: Harry Day | [email protected]. آخرین اصلاح شده: 2023-12-17 15:44
نویسنده: سوپرون استانیسلاو
"دو سال بعد ، که به نظر می رسید او را متقاعد می کند که بی پایان است نامناسب بودن خود ، کوزه رو به پیرزن کرد: - من شرمنده ترک من ، که از آن تا خانه شما آب همیشه جاری است پیرزن خندید. - آیا توجه کرده اید که گلها در کنار مسیر شما رشد می کنند ، اما در کنار کوزه دیگر نه؟ در کنار شما ، بذر گل کاشتم زیرا از کمبود شما آگاه بودم. بنابراین هر روز وقتی به خانه می رویم آنها را آب می دهید. به مدت دو سال می توانستم این گلهای فوق العاده را تحسین کنم و خانه خود را با آنها تزئین کنم. اگر شما آن چیزی که هستید نبودید ، این زیبایی وجود نداشت."
"مثلث کوزه ترک خورده".
تجربه آسیب زا آنقدر شدید است که نمی تواند توسط روان پردازش شود و به شکل هضم نشده ای "گیر کرده" است. متعاقباً ، فرد قطعات جداگانه ای را تجربه می کند ، قطعاتی از ضربه ، که خود را در حوزه های ذهنی ، احساسی و بدنی نشان می دهد. در نتیجه ضربه ، احساس اعتماد به خود و افراد دیگر آسیب می بیند و احساس امنیت از بین می رود. جهان و مردم به عنوان تهدیدآمیز ، غیرقابل اعتماد تلقی می شوند. درماندگی و وابستگی آموخته شده ، تمایل به خوب بودن برای دیگران ، به عنوان راهی برای زنده ماندن در دنیای خطرناک و در نتیجه از دست دادن خود شکل می گیرد.
ما در مورد آسیب های رشدی صحبت می کنیم هنگامی که یک رویداد آسیب زا در روند رشد کودک رخ داد ، در نتیجه تجدید ساختار روان با تشکیل مکانیسم های محافظتی خاص و ویژگی های شخصیتی ایجاد می شود. تجربه آسیب زا تا حدی سرکوب می شود ، اما به طور دوره ای تحت تأثیر سیگنال های فعال کننده مختلف در هوشیاری ظاهر می شود. یک آموزش اضافی در روان ظاهر می شود ، که می توان آن را به صورت تصویری با یک چشم درد مقایسه کرد. شخص شروع به مشاهده جهان از طریق یک تحریف آسیب زا می کند و در یک جهت می تواند به وضوح ببیند ، و در طرف دیگر نگاهش کدر و ناپیدا می شود.
یکی از اجزای آسیب دیده یک نگهبان نگهبان است که منطقه را برای تهدیدها و خطرات احتمالی اسکن می کند. مشکل این است که این محافظ ادراک را مختل کرده است. او به نظر می رسد یک مرد نابینا است که سعی می کند حدس بزند ببر یا خرگوش به چه کسی نزدیک می شوند ، یا یک مرد ناشنوا که سعی می کند صداهای رعد و برق را از گوش باخ تشخیص دهد. و هر از گاهی چیزی را برای چیز دیگری در نظر می گیرد. تروما دارای نقاط ورود است ، اینها مکانهایی با حساسیت ویژه هستند که یک تجربه آسیب زا را به شکل جزئی و تغییر یافته ایجاد می کنند - یک علامت.
نگهبان شامل سطح بالایی از تحریک و اضطراب ذهنی است. در صورت صدمه حاد ، نگهبان دائما کلید را روشن می کند ، که سیستم هشدار را فعال می کند. این امر به این دلیل است که برای محافظ مهم است که از آسیب مجدد جلوگیری کند. و هنگامی که نگهبان چیزی را می بیند که به نظر می رسد حداقل تا حدی خطرناک است ، سیستم واکنش های دفاعی را فعال می کند. با این حال ، با انجام این کار ، زنده ماندن تجربه آسیب زا نیز فعال می شود.
با گذشت زمان ، این روند مزمن می شود. نگهبان با گذشت زمان خسته می شود ، سپس می تواند متوجه تهدیدها نشود ، غرق شده و شروع به خاموش کردن حساسیت احساسی و / یا بدنی می کند. گاهی اوقات نگهبان با تکرار مداوم یک عمل ، خود را آرام می کند ، که به یک علامت ارائه شده تبدیل می شود و به تخلیه تنش و رضایت کمک می کند. بنابراین ، یک فرد یک تجربه آسیب زای غیرقابل تحمل را با یک علامت جایگزین می کند. اغلب این با از دست دادن ایمان به خود ، احساس عدم حمایت و بی معنی بودن زندگی همراه است. احساس سردرگمی و بی اعتقادی در واکنش های درونی فرد وجود دارد ، زیرا تمایز بین تجربه واقعی و وضعیت واقعی و پژواک تجربه آسیب زا دشوار است.سپس می توان راه محافظت را انتخاب کرد تا خود را از جهان ، تماس ها ، اجتناب از موقعیت هایی که باعث ایجاد تنش می شوند ، جدا کند. یک افراط دیگر در قالب "قهرمانی" بیش از حد ، دفاع مداوم از خود ، افزایش ناگهانی احساسات منفی ، دفاع تهاجمی حتی در شرایط خنثی وجود دارد.
بنابراین ، تجربه آسیب زا همیشه به قسمت آگاهانه نزدیک است و به دنبال پردازش و ادغام است ، اما در عین حال از پذیرش کامل در آگاهی محافظت می شود. این تروما که سعی می شود زنده بماند و درونی شود ، مانند یک قایق بادبانی بین مکانیسم های دفاعی که به زمین می نشیند و آن را به جزیره تاریک مجبور می کند تا جزر و مد بعدی حرکت می کند.
نحوه برخورد با ضربه (اولین قدم هایی که می توانید قبل از کار با روانشناس بردارید):
1. به خاطر داشته باشید که یک رویداد آسیب زا در روان شما ذخیره می شود و یاد بگیرید که چگونه خود را نشان می دهد ، چه علائمی دارد ، چه عامل محرک آنهاست.
2. با نگهبان آشنا شوید - هنگامی که اوج زنگ هشدار ظاهر می شود ، آن را متوقف کرده و آن را برای ارتباط وضعیت واقعی و خطر خیالی بررسی کنید. از خود این سالات را بپرسید: "آیا واقعاً چیزی اکنون مرا تهدید می کند؟" ، "احساس خطر از کجا نشأت می گیرد؟" ، "آیا اکنون برای من اینقدر خطرناک است؟"
3. اگر تجربه آسیب زا شروع شده است ، سعی کنید توجه خود را به دنیای خارج معطوف کنید. ساده ترین تمرین این است که به آنچه در اطراف شما است نگاه کنید ، بشنوید که فضا با چه صداهایی پر شده است ، بدن خود را احساس کنید ، به ویژه قسمتهایی که به تکیه گاه برخورد می کنند - صندلی ، اگر نشسته اید ، زمین ، اگر ایستاده اید.
4. آگاهی از تنش بدن و کار با آن ، یادگیری نحوه آرامش. روشهای مختلف کار با بدن مناسب است: درمان بدن محور ، یوگا ، پیلاتس ، چیگونگ.
5. منابع را در گذشته (خاطرات مثبت) ، حال (که اکنون از آنها لذت می برم) و آینده (رویاها ، خواسته ها ، برنامه ها با رنگ مثبت) جستجو کنید. لیستی از رویدادهای منابع در زندگی خود تهیه کنید.
6. مراقب شرایط خود باشید. به میزان خستگی یا تنش خود توجه کنید ، تنش را برطرف کنید ، به موقع استراحت کنید.
7. به یاد داشته باشید که برخی از واکنش های شما ناشی از ضربه است. هنگامی که تجربیات آسیب زا در موقعیت های مختلف زندگی ایجاد می شود ، مهم است که مکث کرده و به خودتان زمان دهید تا متوجه شوید چه اتفاقی برای شما می افتد. شما نمی توانید بر اساس تجربیات آسیب زا تصمیم بگیرید و عمل کنید.
8. ضربه را بعنوان یک ویژگی بپذیرید نه یک مجازات. برخی از آسیب ها برای همیشه برای ما باقی می مانند ، اما ما می توانیم تأثیر مخرب آنها را بر زندگی ما به میزان قابل توجهی کاهش دهیم.
9. و به یاد داشته باشید ، زندگی شما با ضربه پایان نمی یابد! این یک آزمایش دشوار است ، اما همچنین فرصتی برای تغییر زندگی شما ، برای آگاهتر و جامع تر شدن است.
توصیه شده:
آتش گم شده خشم راهی مستقیم به سمت بیماری است
آتش گم شده خشم راهی مستقیم به سمت بیماری است. به عنوان یک روانشناس ، می توانم بگویم که خشم در یک فرد فقط در دو مورد رخ می دهد: - اگر نیازهای واقعی او برآورده نشود ؛ - هنگامی که آنها مرزهای آن را نقض می کنند: احساسی ، فیزیکی ، سرزمینی ، مالی.
کودک درونی یا هیولای درونی؟
برقراری ارتباط با فرزند داخلی بسیار مهم تلقی می شود. آنها مقاله ، کتاب می نویسند ، آموزش می دهند و فیلم هایی در این باره می گیرند. مرسوم است که "درونی" را پیدا کرده ، "شفا" داده و او را از هر جهت مورد ستایش قرار دهید. اما آیا واقعا اینقدر ضروری و مفید است؟ کودک داخلی غالباً آسیب دیده ، از دست رفته ، رها شده ، در معرض فقدان درک ، مراقبت و عشق در نظر گرفته می شود.
درمان کودک درونی: اهمیت و تمرینات کار ادغام
شفا دادن کودک درون شما چیزی است که می تواند زندگی شما را شادتر و آسان تر کند. همه ما یک کودک درونی کینه توز داریم که منتظر شنیده شدن و دوست داشتن اوست. در این مقاله می توانید در مورد سایر تمرینات برای درمان کودک درون مطالعه کنید. کودک درونی چیست؟ کودک درونی مورد علاقه ما جنبه زنده ماست که به ویژه از طریق ویژگی های شخصیتی مانند شادی ، خودانگیختگی ، گشودگی ، کنجکاوی ، اشتیاق خود را نشان می دهد.
درباره ادغام و مرزهای دنیای درونی شما. آیا اندوه نزدیک است آیا می توانم خوشحال باشم؟
نویسنده: ایرینا دیبووا من روی یک پا ایستاده ام ، بیرون پنجره بوی بهار با شاخه های سفید شکوفه می دهد ، چشم هایم را نقاشی می کنم ، ما با دخترم می رویم ، برنامه های بزرگی داریم .. دوستی تماس می گیرد. پسرش استفراغ می کند ، تب دارد و معده درد دارد.
استراتژی نویسنده برای آشتی دو اصل - "والدین درونی" و "فرزند درونی"
مشکل تعداد زیادی از تحقیقات روانشناسی اغلب موارد زیر است … مشتری: الف) خود را نشان نداد (تحقیق نکرد ، نمی داند) (یعنی "کودک" داخلی) ؛ ب) پلتفرم داخلی "والد" (مقدمه ، نسخه ، نصب) و به روز رسانی (کار نمی کند ، صیقل نمی دهد) و ج) آغاز واقعی را با مجوزها و پیامهای مفید آشتی نداد (یعنی بردارهای مهم معنوی را با هم ترکیب نکرد: