آتش گم شده خشم راهی مستقیم به سمت بیماری است

فهرست مطالب:

تصویری: آتش گم شده خشم راهی مستقیم به سمت بیماری است

تصویری: آتش گم شده خشم راهی مستقیم به سمت بیماری است
تصویری: خشم و عصبانیت، قسمت یازدهم : در درون آدمهای عصبانی چه مراحلی می گذرد؟ (مراحل دهگانه عصبانیت) 2024, آوریل
آتش گم شده خشم راهی مستقیم به سمت بیماری است
آتش گم شده خشم راهی مستقیم به سمت بیماری است
Anonim

آتش گم شده خشم راهی مستقیم به سمت بیماری است

به عنوان یک روانشناس ، می توانم بگویم که خشم در یک فرد فقط در دو مورد رخ می دهد:

- اگر نیازهای واقعی او برآورده نشود ؛

- هنگامی که آنها مرزهای آن را نقض می کنند: احساسی ، فیزیکی ، سرزمینی ، مالی.

در مقاله "وقتی من آنجا نیستم ، یعنی شبه روحیه" ، او موضوع عصبانیت را لمس کرد ، اما شب ها به این موضوع فکر کردم - به هر حال ، بسیاری از تمرین کنندگان در مسیر معنوی توسعه حتی از آن قیام نمی کنند. نیازهای برآورده نشده تلاشهای زیادی برای بیرون راندن یا خاموش کردن این آتش درونی انجام شده است که بسیار محکوم است. احساسات رد می شوند ، محصول ذهن یا نفس تلقی می شوند. فروتنی به عنوان دستور العمل همه مشکلات انجام می شود. یک شخص زندگی نمی کند ، اما دستورالعمل ها را رعایت می کند.

شبه معنویت مکانیسم دسترسی به خود را حتی بیشتر از والدین در دوران کودکی می شکند

یاد تجربه خودم افتادم.

در مدرسه ودیک ، من یک دانش آموز بسیار ناراحت بودم. او سوالات زیادی را مطرح کرد که ممنوع بود. به عنوان مثال ، میزان طلاق در خانواده های مومن چقدر است؟ پاسخ گریزان بود ، اما یکی از افرادی که در حال رشد معنوی بود و در کنار او نشسته بود ، بیشتر از مردم عادی زمزمه کرد. در موردش فکر کردم. چرا؟ از این گذشته ، همه چیز آنقدر خوب توضیح داده شد که اگر زنی با ارادت به شوهرش خدمت کند ، او را بپرستد ، شوهر متوجه می شود و زن خوشحال می شود.

همانطور که می گویند ، سوال پرسیده شده است - منتظر پاسخ باشید. طولی نکشید. واقعیت در را کوبید و به طرز متفاوتی بت پرستی خانواده ام را باز کرد.

نسخه ها دیگر جواب نداد. نیازهای برآورده نشده بدن به سطح آمد ، اما پس از آن من نتوانستم آنها را تشخیص دهم ، از خودم بسیار دور شدم و ایده های صحیح دیگران را جایگزین کردم: گیاه خواری ، بیداری زودهنگام ، رابطه جنسی فقط برای تصور بچه ها …. البته ، در نتیجه این ، من دچار افسردگی شدم. یک حالت آمیبی وحشتناک ، وقتی نمی توانید صحبت کنید ، حرکت کردن ، خوردن سخت است ، شما نمی دانید چه می خواهید …

به یاد دارم در چنین حالت افسردگی ، گیجی ، با سردرد و استفراغ وحشتناک ، به اولین گروه درمان گشتالت آمدم. این امید روحی برای دریافت شفا از رنج های روحی و جسمی باقی ماند. نمی توانستم بنشینم. او با یک سرقت از هند دراز کشیده بود. هر از گاهی بلند می شدم. استفراغ فروکش نکرد. سرپرست گروه از من دعوت کرد تا بنشینم و وضعیتم را شرح دهم. با نگاه به من ، او اقدامات پیش پا افتاده ای را پیشنهاد کرد - با دستانش نشان دهد که چگونه سرم درد می کند. انگار داشتم دست هایم را به سرم فشار می دادم و می خواستم سردرد مهاجرتی بگیرم. او به من توصیه کرد به دستانم نگاه کنم و فکر کنم در زندگی من چگونه است؟ وحشت و عصبانیت فوراً مرا فرا گرفت - "این شوهر است" - "او خیلی به من فشار می آورد." رئیس گروه گشتالت پیشنهاد کرد که با آن باشید. توفانی از خشم ، وحشت ، ترس ، اما عصبانیت بیشتری در روح من ایجاد شد.

پروردگارا ، من به طرز ماهرانه ای آموخته ام که همه چیز را با کارما برای خودم توضیح دهم! رفتار فروتنانه مرا به ویرانی کامل کشاند. متوجه شدم که فروتنی را با سرکوب کامل خود جایگزین کرده ام. در ظاهر ، یک رابطه ایده آل وجود داشت ، مثالی برای دیگران ، شاید بتوان گفت ، موعظه و لذت شیرین راهنمایی. اما در این رابطه یک طرف دوم نیز وجود داشت ، که من جرات نمی کردم به آن فکر کنم. این خشونت معنوی و اخلاقی است ، جایگزینی ارزشها. به عنوان مثال ، در ذهن شکل گرفت که رابطه جنسی یک لذت اولیه است و نیاز بدن سرکوب و محکوم می شود. احساسات رد می شوند ، فقط از شادی استقبال می شود. گیاهخواری به عنوان یک ضرورت تحمیل شده است.

من دیگر احساس نکردم که چگونه می توانید و نمی توانید با من باشید.

خشم یک احساس ناپسند برای رشد معنوی است ، بنابراین به طور فعال از روان بیرون رانده می شود.اگر از یک فرد فریب خورده روحانی بپرسید ، او صادقانه می گوید - "من عصبانی نیستم" و دروغ نمی گوید. چه کسی تصور می کرد که وقتی خشم سرکوب می شود ، محیط ضربه را ایجاد می کند (بازتاب مجدد در درمان گشتالت). راحت تر می توان گفت که در زندگی یک فرد تعدادی کبودی ، بریدگی ، احتمالاً شکستگی ، بیماری یا در هر صورت خودکشی وجود دارد.

بله ، این یک چیز موذیانه است - انرژی احساسات ، هیچ جا حل نمی شود و آنقدر جالب است که ما را به سمت پیشرفت شخصی و شاید روحی سوق می دهد.

برای بازگشت به من (لطفاً آن را با خودخواهی اشتباه نگیرید) ، باید یاد بگیرید که نیازها را بشناسید ، توانایی تحقق خواسته ها را با در نظر گرفتن ارزشهای شخصی شکل گرفته ، توسعه دهید.

توصیه شده: