2024 نویسنده: Harry Day | [email protected]. آخرین اصلاح شده: 2023-12-17 15:44
- آنیا ، برو خانه!
-مامان سردم شده؟
- نه ، شما می خواهید غذا بخورید.
وقتی مادری در زندگی یک پسر یا دختر بزرگسال مداخله می کند ، این نشانه آن است که مرزهای روانی مادر و کودک بزرگسال مبهم است. مامان معتقد است که یک پسر یا دختر بالغ هنوز به او تعلق دارد و او مسئول زندگی و رفاه او است. در عین حال ، خوشبختی و رفاه دقیقاً به معنای چیزی است که مادر مهم می داند ، نظر پسر یا دخترش در نظر گرفته نمی شود.
عبارات رایج: من بهتر می دانم ، بهتر می دانم ، من یک مادر هستم ، من برای شما تلاش می کنم ، نگران شما هستم.
برای این کار حتی لازم نیست با هم زندگی کنیم. این می تواند مکالمات تلفنی روزانه باشد ، جایی که از شما خواسته می شود گزارشی از آنچه برای شما اتفاق می افتد ارائه دهید ، و در عوض یک سری توصیه هایی دریافت کنید که درخواست نشده است. اگر مادر به ملاقات می آید ، بلافاصله شروع به تمیز کردن آپارتمان می کند ، زیرا "شما همه چیز را با گل پوشانده اید". یا همه چیز را مرتب کنید: "به همان زیبایی". آشپزی: "چون سوپ نمک نداشت." فرزند خود را بزرگ کنید: "او کاملاً از کنترل خارج شد." و توصیه های ناخواسته زیادی در مورد چگونگی بهبود زندگی و زندگی خانواده خود ارائه دهید. هنگام انتخاب شریک زندگی ، کار ، دوستان ، مادر نظر خود را در اولویت قرار می دهد. اگر این کار را به روش خود انجام دهید ، آن را به عنوان یک کینه و بی احترامی مرگبار به مادر و تجربه زندگی او درک می کنید.
چگونه می توان تغییر ایجاد کرد و مانع تهاجم به زندگی شد؟ صبور باشید و یاد بگیرید چگونه در برقراری ارتباط با مادر خود از مرزهای خود تعیین و دفاع کنید. به این معنی
- یاد بگیرید که "نه" بگویید اگر در حال حاضر به مشاوره ، راه حل و کمک مادر نیاز ندارید و مناسب هستید ،
- یاد بگیرید که وقتی مادر از این که شما به نظر معتبر او احتیاج ندارید آزرده خاطر می شوید ، دچار گناه نشوید ،
- یاد بگیرید که خودتان را بفهمید و سعی کنید به مادر خود بگویید مراقبت هایی که از او می خواهید و آماده پذیرش آن هستید ،
- یاد بگیرم که خودم مرزهای مادرم را زیر پا نگذارم - بدون هشدار تحت تأثیر مهمانان قرار نگیرم ، توصیه های ناخواسته نکنم ، از آنها کمک نگیرم ، حتی اگر می دانید که مادر ناراحت است ، اما او به هر حال موافقت می کند.
و برای این واقعیت آماده باشید که مادر در ابتدا مقاومت می کند ، زیرا در سر شما هنوز یک کودک پنج ساله هستید که برای یک زندگی مستقل و همه مشکلات همراه آماده نیست. شما باید به طور مداوم ، منظم و روشمند ثابت کنید که مدتها پیش بزرگ شده اید ، کاملاً مستقل هستید و قادر به تصمیم گیری برای بزرگسالان هستید. توصیه می شود این را نه تنها با کلمات بلکه با اعمال نشان دهید. فریاد ناامیدی "مامان ، من قبلا بزرگسال شدم !!!" - کار نمی کند. آرام ، مطمئن و روشمند: "مامان ، من پنج سال است که با خوشحالی ازدواج کرده ام ، شغلی دارم که برایم جالب است و به طور کلی از زندگی خود راضی هستم" می تواند به رفع اضطراب مادرم کمک کند.
متأسفانه ، مشکل با مرزهای روانی مبهم ، اگرچه مشکل اصلی در برقراری ارتباط با والدین است ، اما تنها مشکل نیست. از آنجا که هنگام تلاش برای ایجاد محدودیت از طرف یک پسر یا دختر بزرگسال ، مشکلات دیگری بوجود می آید ، که در مقاله های بعدی خود در مورد آنها خواهم نوشت.
ادامه دارد…
توصیه شده:
مرز ها. به طرز غیرقابل تحمل گرم - به طرز غیرقابل تحملی سرد
موضوع مرزها در زمینه روابط انسانی یکی از مبرم ترین موضوعات است. در واقع ، در تماس ها ، ما دائماً با دیگران تماس می گیریم ، برخی از طرفین ما. اگر بسیار نزدیک شویم ، یعنی مرز را زیر پا بگذاریم ، بسیار آسان است که در یک ادغام قرار بگیریم. این می تواند آنقدر سریع اتفاق بیفتد که شخص به سادگی متوجه این روند نشود.
اگر ارتباط با مادر غیرقابل تحمل است. قسمت دوم: چرا مادر من را دوست ندارد؟
وقتی با افرادی صحبت می کنم که مطمئن هستند مادرشان آنها را دوست ندارد ، می پرسم چرا آنها این تصمیم را گرفتند. در پاسخ می شنوم: او همیشه به من فحش می دهد ، از من راضی نیست. او دائماً از من به اقوام شکایت می کند. شما یک کلمه محبت آمیز از او نخواهید شنید.
اگر شما را تغییر دهم چه اتفاقی می افتد اگر شما را تغییر دهم چه اتفاقی می افتد؟ اگر ازدواج می کردم چه می شد؟
یکی از ویژگی ها و توانایی های منحصر به فرد افراد ، توانایی تصور آینده است. هیچ حیوانی روی زمین این فرصت را ندارد که در مورد موضوع "اگر چه می شد" بحث کند ، برای اقوام و دوستان هنوز زنده عزاداری کند ، از آنچه در گذشته اتفاق افتاده و از آنچه او نمی خواهد ناراحت باشد.
اگر ارتباط با مادر غیرقابل تحمل است. قسمت 4. و کدام یک از ما مادر هستیم؟
در این قسمت در مورد پدیده صحبت خواهم کرد سردرگمی نقش ها ، هنگامی که در سیستم خانواده کودکان به طور دوره ای وظایف و وظایف والدین را انجام می دهند ، و والدین هر از گاهی به دوران کودکی می افتند. در چنین رابطه ای ، مشخص نیست که آیا جزئی کودک می تواند به والدین خود تکیه کند و حمایت کند ، یا او باید با والدین همدردی و حمایت می کند و حق رد ندارد - در غیر این صورت او محکوم خواهد شد.
چگونه زندگی کنیم اگر وقتی به شما می گفتند نه: ناامیدی غیرقابل تحمل
و خوش بینی و شهوت به زندگی و نگرش مثبت فقط منو عوضی امتحان کن نا امیدی وقتی رد می شوید ، به بیان خفیف ، ناخوشایند است. روانشناسان این حالت را می گویند (هنگامی که فردی دردناک امتناع می کند و سعی می کند با این ایده کنار بیاید: آنچه که روی آن حساب می کردم ، آن را دریافت نمی کنم) - سرخوردگی است.