"ملاقات با بدن" ، موردی از محل کار

فهرست مطالب:

تصویری: "ملاقات با بدن" ، موردی از محل کار

تصویری:
تصویری: چگونه یک صفحه یادآوری در فتوشاپ برای جلسه خود ایجاد کنیم 2024, آوریل
"ملاقات با بدن" ، موردی از محل کار
"ملاقات با بدن" ، موردی از محل کار
Anonim

او ، زنی فرسوده از زندگی ، خسته از عصبانیت های پسر 9 ساله اش ، از این واقعیت که همه افراد نزدیک و نه چندان مداوم به او فشار می آورند ، معتقد است که خواسته های آنها مهمتر از آن چیزی است که او احساس می کند ، و چگونه دیگر او نمی تواند همیشه در مورد خواسته های آنها حدس بزند!

او برای مشورت به من مراجعه کرد ، زیرا از رسوایی های بی پایان با پسرش در روند تکمیل درس ها خسته شده بود ، از این واقعیت که تقریباً غیرممکن است که او را وادار به انجام وظایف کند (تمیز کردن پس از خود ، جمع آوری نمونه کارها ، و غیره) ، از این واقعیت که رفتار او به خلق و خوی او بستگی دارد و خیلی بیشتر به چه چیزی بستگی دارد.

ما فکر می کنیم ، بحث می کنیم ، احساس می کنیم. قوانین در خانه چگونه وضع می شود؟ شوهر چگونه باید با این قوانین ارتباط برقرار کند؟ اگر قوانین نقض شوند چه اتفاقی می افتد؟

ناگهان ، اکاترینا می گوید "نه" گفتن به کسی ، محافظت از مرزهای شخصی او برای او مانند رد این شخص ، قطع ارتباط با او است. گریان …

کجا و کدام یک از بزرگسالان این را در مورد یک دختر کوچک نشان دادند که خواسته ها و افکار او مهم نیستند ، شما همیشه می توانید او را تحت فشار قرار دهید و او را مجبور به انجام آنچه بزرگسال می خواهد ، کنید. و اگر ناگهان امکان پیشروی وجود نداشت ، اگر ناگهان سعی کرد مقاومت کند ، از آنچه که مهم می داند دفاع کند ، او دختر بدی است و هیچکس او را دوست نخواهد داشت.

ما در جلسه بعدی توافق کردیم.

در طول هفته ، اکاترینا مشاهده کرد که چگونه او در روابط مرزهایی تعیین می کند ، با وجود این که با وجود فشارها می تواند مرزها را حفظ کند و با آنها مشکل ایجاد می کند.

اکاترینا با حالت هیجان زده آمد ، زیاد صحبت می کند ، زیاد حرکت می کند. او گزارش می دهد که شب ها به سختی می خوابید ، زیرا در شب با شوهرش درگیری وجود داشت. پس از او ، او در تمام بدن احساس تنش می کند ، که نمی تواند خود را از آن خلاص کند. من را ببخش تا نشان دهم بدن چه احساسی دارد ، می خواهد در چه موضعی باشد. و ناگهان یک انسان بسیار کوچک را روبروی من روی فرش می بینم - در موقعیت جنینی - کاترین دستان خود را به سینه خود فشار داده ، پاهایش را فشار داده و همه به یک توپ پیچ خورده است.

- چه احساسی داری؟

- بد ، ترسناک ، تنفس دشوار است.

- چه احساساتی در بدن وجود دارد ، آیا تمایلی به حرکت وجود دارد؟

- دو خواسته وجود دارد: یکی حرکت کند و دیگری ماندن در همان حالت. این احساس وجود دارد که همه چیز بی معنی است و شما نباید حرکت را شروع کنید.

حرکت را دنبال کردیم. گل شروع به شکفتن کرد. به آرامی و با احتیاط ، کاترین شروع به حرکت کرد ، ابتدا با پاها ، پشت و سپس با تمام بدن بلند شد. چیزی گم شده است. ما جستجو می کنیم ، پیدا می کنیم - ما با پای خود می کوبیم ، پاها روی زمین است. خشم ظاهر می شود ، خشم ظاهر می شود ، قدرت ، آزادی ظاهر می شود. بسیار آسان شده است ، اما نه همه چیز … ما به دنبال آن هستیم. ما شروع به تکان دادن دست ها و پاهای خود می کنیم ، کل بدن و سر خود را تکان می دهیم. آزادی!

آیا تا به حال فکر کرده اید که آیا تا به حال دیده اید که یک حیوان وقتی توسط شکارچی تعقیب می شود چگونه رفتار می کند. یا فرار می کند یا به متجاوز حمله می کند ، آدرنالین ترشح می شود ، کل بدن جمع آوری شده و برای نجات جان افراد به اقدامات سریع و قاطع تنظیم می شود. و اگر حمله یا پرواز امکان پذیر نیست؟ می توانید یخ بزنید ، به طوری که شکارچی فکر می کند شما قبلاً مرده اید ، بنابراین علاقه خود را به شما از دست می دهد. اما در قلمرو حیوانات ، وقتی شکارچی می رود و قربانی نجات می یابد ، رفتار جالبی از خود نشان می دهد. بلند می شود و می لرزد - همه تنش ها را برطرف می کند ، دوباره زنده و آزاد می شود ، بدن از نکروز آزاد می شود.

و ما؟ هر چند وقت یکبار ، وقتی بچه ها ما را تنبیه می کردند ، یا وقتی معلم سختگیرانه ای ما را سرزنش می کرد ، وقتی شخصی صدای شما را کوچک و بی دفاع بلند می کرد ، در کودکی یخ می زدیم. با این تنش چه کردیم ، چگونه به رفتار طبیعی بازگشتیم؟ تقریبا هیچی. ما تماس با حیوانات ، واکنشهای طبیعی بدنمان را از دست داده ایم. اما بازگشت ما به آنها امکان پذیر است ، مانند بازگشت کاترین.

در ملاقات یک هفته بعد ، کاترین می گوید که برقراری ارتباط با شوهر برای او بسیار آسان شده است ، تنش بدن از بین رفته است ، و برای او راحت تر است که فشارهای شخصی را تحمل کند و هنگام تماس با خود ارتباط برقرار کند. تعامل با کسیراه کاترین به سمت طبیعی و آزادی تازه آغاز شده است ، هنوز راهی وجود دارد. اما اکنون شادی از ابتدا وجود دارد. هورا!

توصیه شده: