چگونه یاد گرفتم از خودم دفاع کنم

تصویری: چگونه یاد گرفتم از خودم دفاع کنم

تصویری: چگونه یاد گرفتم از خودم دفاع کنم
تصویری: چگونه با دیگران برخورد کنیم و از حق خود دفاع کنیم? 2024, ممکن است
چگونه یاد گرفتم از خودم دفاع کنم
چگونه یاد گرفتم از خودم دفاع کنم
Anonim

از مغازه خارج می شوم و متوجه شادی می شوم.

خوشحالم که قبلاً یاد گرفته ام که به خودم و علایقم توجه کنم و از آنها دفاع کنم.

قبلا متفاوت بود …

قبلاً متوجه شده بودم که روحم به نوعی سخت است …

اما چرا فهمیدن آن برایم خیلی سخت بود …

بنابراین. مورد در فروشگاه به این شکل بود.

این یک مغازه کوچک است.

برای خرید ماهی به آنجا رفتم.

فروشنده دپارتمان را ترک کرد و من ایستاده ام و منتظر هستم تا او برگردد و من بتوانم ماهی بخرم.

داره برمیگرده و قبل از اینکه وقت کنم به او مراجعه کنم ، مردی وارد می شود و سریع به شیوه خودش خطاب به او می گوید: "ستاره ، ماهی خشک شده ای برای من وزن کن".

از اینکه مرد از این واقعیت که من درست در مغازه ایستاده ام چشم پوشی می کنم ، آزرده خاطر می شوم. و او قصد دارد بدون توجه به افراد دیگر ، یعنی من ، خرید کند.

من همچنین فروشنده را با این کلمات خطاب می کنم: "من همچنین می خواهم شما به من خدمت کنید. من زودتر نزدیک شدم."

فروشنده می گوید: "بله ، لطفاً ، چه می خواهید؟"

من پاسخ می دهم: "من پولک دارم ، لطفا".

او می گوید: "فقط پولک کوچک".

مکث می کنم. برای من مهم است که بفهمم آیا من به یک قطره کوچک احتیاج دارم و در صورت وجود ، چقدر.

در این مکث ، مرد می گوید: "خوب ، من از محل کار خسته می روم. در حالی که شما فکر می کنید ، من قبلاً آن را خریداری کرده بودم."

قبلاً ، این کلمات می توانست به من آسیب برساند. خوب ، آه ، من مردی را بازداشت می کنم ، او خسته است ، و در اینجا من او را برای خرید ماهی مزاحم می کنم. چگونه شرمنده نیست …”و من از اینکه از خرید یک ماهی خسته جلوگیری کنم احساس شرم و گناه می کنم.

قبلش چیکار کنم؟

من می گویم "البته ، البته ، شما خسته شده اید ، آنچه را که نیاز دارید بخرید ، من منتظر می مانم."

و حالا…

متوجه می شوم که مرد آنقدر خسته به نظر نمی رسد و در واقع این اوست که از خرید من جلوگیری می کند ، با اظهارات خود حواس مرا پرت می کند و سعی می کند احساس گناه یا شرمندگی در من ایجاد کند.

و من با اطمینان و آرامش به او می گویم: "پس چی؟ من هم مثل شما مشتری هستم."

همه چيز.

من ماهی می خرم و با احساس رضایت از مغازه خارج می شوم.

چرا از خودم راضی هستم؟

زیرا برای من پیمودن این راه آسان نبود - از افتادن در گناه و شرمندگی تا آرام و مطمئن بودن و توجه به علایق من. و دفاع از آنها را آموخت.

در این مسیر ، بسیاری اوقات فقط آن موقعیت ها وجود داشت که ، پس از آنچه اتفاق افتاد ، متوجه وضعیت احساسی دردناک خود شدم. و در او خشم زیادی از خود وجود داشت که از خود دفاع نکرد.

و چقدر خوشحالم که آموخته ام از این عصبانیت استفاده کنم ، نه به خودم ، بلکه به موقعیت و شرایط. و این انرژی خشم به من این فرصت را می دهد که کارهایی را انجام دهم تا این وضعیت و شرایط را برای من بهتر تغییر دهد.

آیا با چنین موقعیت ها و تجربیاتی آشنا هستید؟

اگر برای شما دشوار است که از خود دفاع کنید ، اگر برای شما دشوار است که از خشم خود به نفع خود استفاده کنید ، اگر عادت کرده اید از خودتان ناراضی باشید و آن را دوست ندارید ، پس برای مشاوره به من مراجعه کنید و من خوشحال می شوم به شما کمک کند همان راهی را که من طی کردم طی کنید …

و به جایی برسید که مجبور نباشید با سرزنش خود بدن خود را از بین ببرید.

زیرا عصبانیت متوجه خودمان سلامت ما را از بین می برد.

توصیه شده: