2024 نویسنده: Harry Day | [email protected]. آخرین اصلاح شده: 2023-12-17 15:44
اگر شخصی این س ofال را مطرح کند که چگونه می توان به آرامش روانی دست یافت ، منطقی است که فرض کنیم در حال حاضر در روح خود بیقرار است. دو دلیل می تواند داشته باشد:
- خلأی در روح وجود دارد که شما را تحت فشار قرار می دهد و شما را رنج می دهد - چیزی برای "گرفتن" وجود ندارد.
- بار سنگینی بر دوش من است. در این مورد ، شما باید بفهمید که دقیقاً چه می خورید تا این بار را کنار بگذارید و خلاء را با چیز مهمی پر کنید.
یک تاکتیک جالب و کاملاً م effectiveثر وجود دارد که توسط راهبان شرقی توسعه داده شد. ماهیت آن این است که همیشه در زمان حال ، اینجا و اکنون باشد. در بیشتر موارد ، افکار ما در گذشته ، در آینده یا در خیالات است. به همین دلیل است که چنین پروازهایی از آگاهی ما می تواند در نهایت باعث اضطراب و بسیاری از احساسات منفی شود. اگر شخصی اینجا و اکنون باشد ، هیچ چیز نمی تواند مزاحم او شود. چگونه می توان به این حالت دست یافت؟ این ساده است - انجام هر عملی ، باید کاملاً روی آن تمرکز کنید ، خود را در آن غوطه ور کنید.
به عنوان مثال ، غذا خوردن. شما باید آیین خود را توسعه دهید. اگر جنبه زیبایی شناختی برای یک فرد مهم است ، باید زیباترین ظروف را انتخاب کنید. اگر دوست دارید آشپزی کنید ، باید ظرف را خودتان تهیه کنید. اما در همان لحظه پخت و پز ، هنگام انجام اقدامات ساده (تمیز کردن سبزیجات ، فرایند پخت و پز ، اضافه کردن ادویه جات معطر) ، هر ثانیه فقط باید به غذا فکر کنید. مهمترین بخش این آیین ، مصرف واقعی غذا است. شما باید به طور کامل بر این فرآیند تمرکز کنید ، هر لحظه را احساس کنید - چگونه غذا وارد دهان می شود و در تماس با زبان و بزاق شروع به حل شدن می کند. آیا غذا طعم شیرین ، شور ، تلخ ، تند یا تند دارد؟ همه اینها را می توان احساس کرد ، اما هر دقیقه افکار همچنان سعی می کنند به گذشته و حال فرار کنند - روز چگونه بود ، فردا چه خواهد شد؟ شما باید سعی کنید به زمان حال برگردید و بر مصرف غذا و احساسات درونی خود تمرکز کنید.
این تمرین را می توان هر روز انجام داد. و مهم نیست که چه چیزی خواهد بود - یک وعده غذایی یا برخی دیگر از اقدامات آگاهانه. مهم است که روزانه 10-15 دقیقه برای زندگی در زمان حال ، اینجا و اکنون پیدا کنید.
هنگام تمیز کردن یک آپارتمان ، فقط می توانید به فرایند تمیز کردن خود فکر کنید ، در مورد هر موردی که مرتب شده است. هنگام قرار دادن لباس در قفسه های گنجه ، همچنین می توانید آگاهانه اینجا و اکنون باشید ، لمس پارچه ، بافت آن را احساس کنید. هنگام قدم زدن در پارک یا بازگشت به خانه ، می توانید این س yourselfال را از خود بپرسید "چه کار می کنم و چه احساسی دارم؟"
هرچه چنین لحظاتی در زندگی یک فرد بیشتر باشد ، روح او آرام تر خواهد بود. بار عاطفی به مرور زمان از بین می رود ، مگر اینکه شخص آگاهانه آن را از منشور ادراک خود عبور دهد - در این حالت ، احساس سنگینی فقط تشدید می شود. با این حال ، در واقع ، بار به گذشته یا آینده اشاره دارد ، اما برای زمان حال معنی ندارد.
توصیه شده:
نمی توانم خودم را به کار وادار کنم
مشتری با درخواست برگشت: "من نمی توانم خودم را مجبور به کار کنم". او یک مدیر است ، حقوق کمی است و درآمد اصلی به عنوان درصد گردش مالی به دست می آید. وظیفه او تماس با مردم و ارائه خدمات است. هر چه تماس های بیشتری برقرار می کرد و افراد بیشتری برای خدمات پرداخت می کردند ، گردش مالی بیشتری و کل درآمد وی بیشتر می شد.
ترسیم حالت. چگونه می توان به چیزی که نمی توان آن را با کلمات بیان کرد خالی کرد
گذرگاهی مخفی برای ناخودآگاه باید به محتویات مبهم ناخودآگاه راه چاره ای داده شود: از این گذشته ، خود آنها گاهی اوقات از طریق رویاها ، قیدها ، اقدامات خودجوش خلأهایی پیدا می کنند - به این معنی که می توان آنها را از مجاری واضح تر آزاد کرد. امروزه ، همه وسایل برای این کار مناسب است ، زیرا افراد متفاوت هستند ، و برای کسی که نیمکت کلاسیک یک روانکاو کافی نخواهد بود.
من یک بازنده ام. من نمی توانم به خودم کمک کنم همه چیز بی فایده است
مشتری با مشکلی روبرو شد: "من شکست خورده ام. من نمی توانم به خودم کمک کنم همه چیز بی فایده است. " چنین اعتقاد منفی منفی در مورد خودتان از کجا می آید؟ به دلیل مجموعه ای از تلاش ها برای کسب درآمد خوب ، هر بار با شکست به پایان می رسد.
جایی برای خودم پیدا نمی کنم
درخواست مشتری: "من جایی برای خودم پیدا نمی کنم ، من از اضطراب و اضطراب عذاب می کشم." دختری با درخواست برای رفع اضطراب و اضطراب به من مراجعه کرد. او این وضعیت را طوری توصیف کرد که گویی از نظر جسمی نمی تواند جایی برای خود بیابد.
چرا نمی توانم ازدواج کنم و کار پیدا کنم؟
"من تحصیلات خوبی دارم ، اجتماعی هستم و می دانم که خوب به نظر می رسم ، اما در عین حال به طور مزمن قادر به یافتن مردی نیستم که در نهایت می خواهم با او زندگی کنم و شغلی که دوست دارم در آن کار کنم. . مردانی که من را دوست دارند ، من را دوست ندارند.