ترتیبات ، تعادل ، ناامیدی

تصویری: ترتیبات ، تعادل ، ناامیدی

تصویری: ترتیبات ، تعادل ، ناامیدی
تصویری: از بین بردن غمگینی و ناامیدی و بالا بردن ارتعاشات مثبت ذهن. 2024, ممکن است
ترتیبات ، تعادل ، ناامیدی
ترتیبات ، تعادل ، ناامیدی
Anonim

رابطه با فردی که قادر به انجام توافقات نیست غیرممکن است (ج)

به جای مقدمه ، یک لحظه.

یک معیار خوب این است که این توافق واقعاً این است که توسط همه طرفها ابراز شده و پذیرفته شده است.

زیرا "اکنون ازدواج می کنم ، و مسئله پول دیگر مشکل من نیست" یا "همین ، یک زن وجود دارد ، اکنون پیراهن های تمیز و اتو شده به تنهایی در کمد ظاهر می شود" یک توافق نیست.

من در توانایی های روانی یک فرد و استعداد خواندن سیگنال های غیر کلامی به دقیق ترین شکل شک ندارم. اما به نظر فروتنانه ، بیان و شنیدن آنچه دیگران با آن موافق هستند ، قابل اعتمادتر است.

پس از تنظیم این ، گاهی اتفاق می افتد که یکی از شرکت کنندگان به تدریج توافق را نقض می کند. او کمی کمتر سرمایه گذاری می کند ، به طور اتفاقی فراموش می کند ، در مسائل فوری ، شرایط غیرقابل حل ، زمان بندی دقیق "پرواز می کند". این تقریباً به طور نامحسوس اتفاق می افتد. به طور کلی ، همه چیز مرتب است. فقط کمی سردرگمی ، احساس عدم تعادل و افزایش احساس سوزش وجود دارد. افزایش روزافزون نزاع ها "غیر منتظره" یکی دیگر از علائم است.

افرادی هستند که به توافق ها توجه ندارند. البته آنها وارد رابطه می شوند. گاهی اوقات با شرکایی روبرو می شوند که توافق نامه برای آنها مانند یک طلسم شکست ناپذیر است. و وقتی اولی قبلاً "فراموش" کرده است ، دیگری به حرکتهای "خیالی" خود ادامه می دهد. مانند ماهی که به او آموزش داده می شود که مانعی وجود دارد که باید آن را شنا کرد ، و حتی وقتی مانع برداشته می شود ، همچنان مسیر معمول خود را دنبال می کند.

بنابراین ، اگر یکی از شرکا بخشی از توافقنامه ها را نقض کند ، ممکن است دیگری نیز به آنها پایبند نباشد. او به طور خودکار و جادویی از تعهدات خود رها می شود. دلسرد.

به نظر می رسد از "استعاره" آشکار است ، اما در این فرآیند ، از داخل ، همیشه به وضوح قابل مشاهده نیست. و این یک "یادداشت حاشیه ای" مفید است.

به عنوان مثال ، از تعامل با بخش شرکتی: هزینه اینترنت را پرداخت نکردید - آنها خاموش شدند (اوه ، وحشت!) ؛ هتل رزرو نکرده اید - شما حضور نخواهید داشت. و می توانید تا آنجا که دوست دارید در بانک فریاد بزنید که به پول احتیاج دارید. اگر کارت خود را گم کرده اید ، کد پین خود را فراموش کرده اید و گذرنامه خود را نگرفته اید ، هیچ چیز کار نمی کند.

اما در روابط شخصی معلوم می شود.

شما می توانید تعهدات خود را برای مدت طولانی بکشید و متوجه نقض تعادل نشوید. البته برای دیگران راحت است. او کار خود را انجام نمی دهد ، بلکه منفعت می برد. ناخودآگاه و بدون بدخواهی ، اما همچنان.

علاوه بر این ، اگر پس از مدتی طرف A تصمیم به بازگشت به منظور انجام بخشی از تعهدات خود بگیرد ، طرف B مجبور به بازگشت به وظایف خود نیست. توافقات قبلی از بین رفت. آنها دیگر نیستند. این زوج در شرایط جدیدی قرار گرفتند ، جایی که تجربه وجود دارد ، هر چند کوچک ، اما خیانت.

ارزش مذاکره مجدد را دارد ، اما این به طور خودکار کار نمی کند. یا بهتر کار نمی کرد

کل این داستان با توافق ها ، مسئولیت ها ، تعادل ، به نظر من ، در مورد مرزهای سالم یا شکسته است. مانند سرقت - اگر کمی کشیدید و چیزی برای آن وجود نداشت ، بیشتر می خواهید. برای اینکه تو میتونی.

و ناگهان معلوم می شود که وسایل شما دیگر متعلق به شما نیستند - آنها معمولی هستند ، بنابراین "ماشین خود را رها کرده و با مترو بروید." یا یک زن سالهاست کار می کند و شوهرش را می کشد ، زیرا او شایسته ای پیدا نمی کند! کار می کند و پس از طلاق ، در کمتر از یک سال ، برای خود یک آپارتمان جدید و یک ماشین می خرد. یا این کتاب توسط یکی نوشته شده است ، و با نام دیگری منتشر می شود - اوف ، اما شما تقریباً آن را با هم انجام دادید - یکی چای می نوشید و آنجا بود ، و دیگری متن های مناسب را می خواند و حروف را تایپ می کرد.

به طور کلی ، می توانید هر طور که دوست دارید زندگی کنید ، اما منابع محدود هستند و زمان کمی وجود دارد. بنابراین ، یک فرد به سادگی اهدا کننده می شود. یک اهدا کننده خوب برای زندگی خوب شخص دیگر.

از نظر پویایی داخلی ، فرد زمانی که دیگر نمی خواهد در یک تجارت یا رابطه سرمایه گذاری کند ، توافقنامه ها را نقض می کند. او نمی خواهد این تلاش را انجام دهد.

و این همیشه یک تلاش است. و اگر در روزهای آفتابی به راحتی داده می شود ، در روزهای ابری بسیار قابل توجه است.

وقتی شخصی از آنچه بر او می گذرد آگاه نباشد ، به این ترتیب حقیقت را در مورد خود فاش می کند. ما آنقدر مرتب شده ایم که همیشه خودمان را واقعی پخش می کنیم. به خصوص در روابط نزدیک ، جایی که کنترل همه چیز غیرممکن است.

بنابراین ، بازگشت خودکار به قراردادهای قدیمی مفید نیست. شرایط به طور قابل توجهی تغییر می کند و باید در آن تجدید نظر شود.

البته همه اینها در مورد صحبت کردن ، مراجعه به درمان شخصی و زوجین است. مشخص نیست که چگونه پایان می یابد ، اما روشن است که نیاز متخلف تغییر کرده است. و بهتر است خودتان تعیین کنید که آیا می توانید در شرایط جدید بدون تسلیم شدن در همان زمان زندگی کنید.

این آغاز بحران است. هرچه بخار عمیق تر در آن فرو رود ، ناامیدی بیشتر ایجاد می شود.

برخی ده ها سال از آن اجتناب کرده اند. رابطه نمای خوبی دارند. "ما هرگز قسم نمی خوریم" ، "ما همیشه خوب کار می کنیم" ، "من در همه چیز از شوهر / همسر خود اطاعت می کنم" - این عبارات و موارد مشابه ، برای شخص من نگران کننده است. از تجربه ، پشت سر آنها مقدار زیادی نارضایتی ، عصبانیت ، تنهایی و ناامیدی نهفته است.

ناامیدی انتظارات برآورده نشده را نهایی می کند و در صورت عدم توافق به هیچ وجه در مورد شخص مقابل صدق نمی کند. اگر به ایستادن در این مکان ادامه دهید ، شخص دیگری واقعی ظاهر می شود. بدون گرافیک و فیلتر. شانس ملاقات وجود دارد.

این ملاقات در صورتی صورت می گیرد که در این لحظه ، قدرت و خرد وجود داشته باشد.

در اینجا می توانید دیگری را با مزایا و معایب خود با دقت بیشتری ببینید و تصمیم بگیرید که در آینده با این خوشبختی چه کنید.

شاید این شخص "جدید" چندان دور از دیدگاه قبلی شما نباشد. سپس می توانید ایرادات کوچکی را در قالب جوراب روی لوستر یا فنجان هایی که همیشه در اطراف آپارتمان باقی مانده است بپذیرید.

یا درک کنید که تخیل شما خیلی خوب توسعه یافته و بینایی شما ضعیف است.

در هر صورت ، این خوب است ، زیرا از شر سطحی خلاص می شود و انرژی آزاد می کند تا در صادقانه ترین مسیر برای خود حرکت کند.

توصیه شده: